فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۸۳

جزیره سن لازارو برگی از تاریخ ملت ارمنی

نویسنده: آرپی مانوکیان

اشاره

نوشتار حاضر گزارشی در ارتباط با یکی از مراکز فرهنگی و مذهبی ارمنیان واقع در ونیز است که بر مبنای مشاهدات و مطالعات میدانی ‏نویسنده تدوین شده. لازم به ذکر است، با توجه به نقشی که این مکان درحوزۀ تاریخ فرهنگ ارمنی داشته، استفاده از مستندات و مدارک علمی ‏در طی نگارش و در جهت ارائۀ متنی درخور و پژوهشی شایسته ضروری بوده است. درضمن، مدخل نوشتار به تاریخ اجمالی چگونگی شکل گیری مهاجرنشین های ارمنی در شهرهای ایتالیا با تأکید بر پیشینۀ حضور آنان در ونیز،که علت اصلی انتخاب و شکل گیری یکی از کانون های ‏فرهنگ ارمنی در جزیره ای نزدیک به این شهر است، اختصاص دارد.‏

پیدایش مهاجرنشین های ارمنی در ایتالیا به سدۀ سیزده میلادی و دوران حکومت پادشاهی ارمنی کیلیکیه[۱] باز می گردد. در این ‏سده، پادشاهی ارمنی کیلیکیه پیمان های تجاری و روابط گستردۀ اقتصادی با شهرهای مهم ایتالیا همچون جنوا و ونیز برقرار ‏کرده بود. بر طبق این پیمان ها ساکنان شهرهای مورد نظرامکان تردد وسکونت در هر نقطه از قلمرو پادشاهی کیلیکیه ‏را داشتند و اجازۀ ساخت کلیسا و بنای تجارت خانه نیز از سوی حکومت کیلیکیه به آنان واگذارشده بود. در مقابل، امکانات ‏متشابه ای برای آن دسته از ارمنیان ساکن در قلمرو پادشاهی کیلیکیه که قصد مهاجرت به ‏شهرهای اروپایی طرف قرارداد با این پادشاهی را داشتند ازسوی حکومت آن شهرها فراهم می شد.‏

در طی سدۀ سیزدهم میلادی، بنادر و شهرهای ساحلی کیلیکیه محل توقف کشتی های تجاری بزرگ و محل تبادل کالاهایی بود که ‏بازرگانان ارمنی از بازارهای هند، چین و ایران به کیلیکیه می آوردند و به تجار اهل ونیز و جنوا عرضه می کردند.‏

به تدریج و با افزایش میزان داد و ستد، ضرورت تأسیس دفاتر و تجارت خانه ها در این شهرها احساس شد. ازاین رو، جمعی از ‏بازرگانان ارمنی کیلیکیه به همراه خانواده و کارمندان خود به قصد سکونت دائم به این شهرها مهاجرت کردند.‏

متعاقب مهاجرت ارمنیان ساکن درحوزۀ پادشاهی کیلیکیه، ساکنان ارمنی کریمه[۲] نیز درفاصلۀ سده های سیزدهم تا پانزدهم ‏میلادی، از طریق دریای سیاه، روابط تجاری نزدیکی با بازرگانان ونیزی و تجار جنوا برقرار کردند و به زودی، این شهرها به ‏محل سکونت شمار زیادی از تاجران، ناخدایان و ملوانان ارمنی اهل کریمه تبدیل شد.‏

لیکن، بزرگ ترین جمعیت های مهاجر ارمنی مقارن با سقوط پادشاهی ارمنی کیلیکیه در ۱۳۷۵م شکل گرفتند. هم زمان با ‏استقرار این مهاجران و تشکل مراکز مذهبی و فرهنگی مختص به آنها، مهاجرنشین های ارمنی در این شهرها ظاهر شدند.‏

شهر ونیز از همان ابتدای ورود ارمنیان به سبب نوع طبقه و فرهنگ اجتماعی از جایگاه متفاوتی برخوردار بود.‏

در نیمۀ دوم سدۀ چهاردهم میلادی، همراه با افزایش شمار مهاجران و ساکنان ارمنی ونیز، از سوی یکی از خیران این شهر، که ‏روابط دیرینه ای با ارمنیان کیلیکیه داشت، خانه ای به منظور اقامت موقت مهاجران ارمنی به آنان اهدا شد که بعدها به محل ‏اجتماعات هفتگی آنان تبدیل شد.‏ این خانه در محله ای به نام یولیانوس[۳] قرار داشت و به «خانۀ ارمنیان»[۴] معروف بود. [۵]

در ۱۴۹۷م و در پی مهاجرت های متوالی ارمنیان به ونیز، توانگران ارمنی این شهر با خرید بنای بزرگ تری خانۀ ‏موسوم به ارمنیان را به آنجا منتقل کردند و اتاق های خانۀ قدیمی محل سکونت ارمنیان تهیدست شد.‏

پس از نقل مکان به ساختمان جدید، هیئتی که از مدت ها پیش مسئولیت ادارۀ این مرکز را برعهده داشت تصمیم گرفت یکی از ‏اتاق های بنای جدید را به ماتور[۶] تبدیل کند و از مقامات کلیسای جامع اجمیادزین ارمنستان درخواست کرد تا به منظور اجرای ‏مراسم و آیین های مذهبی یک روحانی در مقام وارتابد[۷] به ونیز اعزام نمایند.‏

از اواخر سدۀ شانزدهم میلادی بر تنوع مهاجران افزوده شد و گروه های ارمنی ساکن در آسیای صغیر، ارمنستان غربی، ‏همچنین شهر قسطنطنیه به سوی ونیزحرکت کردند.‏

‏بر طبق متون تاریخی در ۱۵۷۰م عده ای از بازرگانان ارمنی جلفای قدیم[۸] در ونیز ساکن شدند. پس از مدتی، افزون بر ‏ساکنان جلفای قدیم جمعیت زیادی از ارمنیان قراباغ و نخجوان نیز به این شهر مهاجرت کردند. از شمار مهاجران ارمنی در این ‏تاریخ اطلاع دقیقی در دست نیست. لیکن بر مبنای متون تاریخی شمار مهاجران ارمنی جلفای قدیم بیش از دیگران بوده است و ‏آنها بیشترین جمعیت مهاجرنشین ارمنیان ونیز را تشکیل می دادند. [۹]

مطالعات مورخ نامی ارمنی، قووند آلیشان،[۱۰] که برپایۀ مستندات و گزارش های موجود در بایگانی های مدارک شهر ونیز بوده، ‏نشان داد که در این تاریخ شمار مهاجران ارمنی رقمی بالغ بر ۲٬۵۰۰ نفر بوده است.‏

آلیشان پس از استخراج اسامی این مهاجران و بررسی پیشینۀ خانوادگی آنان به این نتیجه رسید که بیش از نیمی از این جمعیت ‏را مهاجران جلفای قدیم تشکیل داده اند که در ابتدای ورودشان در کوچه ای موسوم به روگا جیوفا[۱۱] درمجاورت کلیسای سانتا ‏ماریا فورموزا[۱۲] ساکن شدند و همۀ خانه های واقع در این کوچه را خریداری کردند. شاید، به همین دلیل تا مدت ها باورعمومی بر ‏این بود که نام این کوچه بر گرفته از نام شهر خاستگاه ساکنان آن است. لیکن، مطالعات آلیشان، که ثابت کرد این کوچه حتی پیش ‏از سکونت ارمنیان جلفای قدیم به این نام خوانده می شده خط بطلانی بر این باور کشید. [۱۳]

در ۱۵۷۹م، ساکنان ارمنی ونیز به قصد ساماندهی به امور مذهبی خویش تصمیم گرفتند تا نهادی تأسیس کنند. پیرو این تصمیم ‏جلساتی با حضور توانگران ارمنی این شهر تشکیل شد. در پایان این جلسات، مقرر شد افرادی جهت فعالیت در شورای مرکزی ‏ارمنیان این شهر انتخاب شوند. این شورا می بایست به امور مذهبی، فرهنگی و مالی مراکز ارمنی ونیز رسیدگی می کرد و برای ‏ادارۀ نهادهای متعلق به ارمنیان این شهر تمهیداتی در نظر می گرفت.‏

اعضای این شورا پس از انتخاب و شروع فعالیت مالیات هایی به منظور تأمین هزینه های نگهداری و حفاظت از بناهای ‏مذهبی ارمنیان ونیز تعیین کردند که ساکنان ارمنی این شهر موظف به پرداخت آنها در موعد مقرر بودند.‏

‏پس از مدتی، فعالیت این شورا از سوی حکومت ونیز رسمیت یافت وبه اعضای آن اختیاراتی در محدودۀ جامعۀ ارمنیان واگذار ‏شد. تفویض این اختیارات نوعی خودمختاری به شورای مذکور بخشید و به اعضای این شورا اجازه داد تا در ادارۀ امور جامعۀ ‏ارمنیان این شهر تصمیمات مستقلی اتخاذ نمایند، مزیتی که دیگر شهروندان ونیز از آن بی بهره بودند. ‏

در نتیجۀ اعطای این اختیارات به ارمنیان تجارت در ونیز رونق بیشتری یافت. از سویی، هنرمندان ارمنی این شهر نیز، که پس ‏از آشنایی و کسب مهارت در هنرهای رایج ونیزی و تلفیق آنها با سبک های متداول ارمنی مبدع و مبتکر دستاوردهای نوین ‏هنری شده بودند، در بازارهای آن روز دنیا جایی به خود اختصاص دادند و فروش این کالاها بر منافع مادی این شهر افزود. [۱۴]

مهاجرنشین ارمنیان ونیز محل ظهور اندیشۀ ایجاد چاپخانۀ ارمنی بود. در طی سده ای که صنعت چاپ وارد عرصۀ حیات ‏فرهنگی ملل مختلف شد سرزمین ارمنستان در دورانی سخت و دشوار به سر می برد. از این رو، زمینه و شرایط مساعد برای پایه ‏نهادن این تحول فرهنگی در داخل مرزهای آن امکان نداشت. لیکن، بستر هرگونه تعالی و رشد فرهنگی درمهاجرنشین ثروتمندی ‏همچون ونیز به سهولت فراهم می شد و سرانجام، در نتیجۀ تلاش ها و حمایت های مالی ساکنان ارمنی ونیز نخستین کتاب به ‏زبان ارمنی در ۱۵۱۲م به چاپ رسید. چاپ این کتاب سرآغاز فعالیت های فرهنگی ارمنیان ساکن در ونیز بود که بعدها با ‏تمرکز دریکی از جزایر نزدیک به این شهر و به همت دانشمندان پیرو مکتب مخیتاریان ها به نوعی شکوفایی فرهنگی دست یافت و در ‏تاریخ ملت ارمنی ماندگار شد. [۱۵]

دیدار از مجموعۀ دیر سورپ قازار

اواسط روز است و قطار رم به مقصد ونیز در ایستگاه توقف می کند. پس ازتأمل چند دقیقه ای درهای قطار باز شده و ‏مسافران از قطار پیاده می شوند. تابلویی که نام ایستگاه بر آن درج شده توجه مسافران را به خود جلب می کند. اینجا ایستگاه ‏سانتا لوچیا[۱۶] است و علامت دیگری که در کنار آن قرارگرفته مسیر ورودی شهر را به مسافران نشان می دهد.‏

مسافران مدت ها پیش برای این سفر آماده شده اند و اگرچه گذشتۀ شهر و تاریخ آن را مطالعه و بارها جزئیات را مرورکرده اند شهر کنونی برای آنها ناشناخته است.‏آنان پس از طی مسافت پانزده دقیقه ای از ایستگاه قطار خارج شده و وارد محوطه ای میدان مانند و وسیع می شوند. ‏

نخستین چیزی که به محض ورودشان در شهر آنها را تحت تأثیر قرار می دهد دورنمایی از ساختمان های آن سوی راه آبی ‏است که ثابت و پایدار بر روی امواج دریا مستحکم و با شکوه ایستاده اند. خود نمایی این منظره ناخودآگاه آنان را به سوی ‏خود می خواند و مسافران لحظه ای درنگ و تماشای این معماری هنرمندانه را بر ادامۀ راه ترجیح می دهند.‏

اما مقصد جای دیگری است و با در نظر گرفتن زمان حرکت قایق ها وقت چندانی نمانده. افزون بر اینکه آنها در مسیر مقصد ‏نهایی خود مصمم هستند از میدان سن مارکو،[۱۷] که بخش مهمی از تاریخ این شهر در آن بازگو می شود، بازدید کنند.‏ لحظاتی بعد، آنها در قایقی هستند که پس از طی چند ایستگاه در اسکلۀ نزدیک به میدان سن مارکو توقف خواهد کرد. مناظر منحصر ‏به فرد و شور زندگی، که مشخصۀ بارز این شهر است، گذر زمان را نا محسوس کرده و ناگاه مسافران خود را در ایستگاه سن ‏مارکو می بینند.‏

کوچه های تنگ، زمین های سنگ فرش و ساختمان هایی با پنجره های زیاد از زیبایی های بصری این شهر هستند که ‏مسافران ‏را تا میدان اصلی شهر همراهی می کنند و آنها پس از لحظاتی در میدان سن مارکو هستند، میدانی وسیع که دور تا دور آن با ساختمان های به هم پیوسته ـ که شباهت زیادی به یکدیگر دارند ـ محاصره شده است. ‏

میدان سن مارکو با بناهایی که در بخش همکف به شکل راهروهایی سرپوشیده اند و مغازه های پرشماری در آن قرار ‏دارند از سه سمت احاطه شده و گویا، جذابیت آن بیشتر به سبب این سبک از معماری و قرینه سازی است که در سه سمت آن ‏صورت گرفته.‏این میدان سده های متمادی مرکز اجتماعات، ارتباطات سیاسی و تعاملات مذهبی ونیز بوده و نام آن برگرفته از کلیسای بزرگی ‏است که در منتهای شرقی آن خود نمایی می کند.‏

کلیسای سن مارکو، که نقش تعیین کننده ای در تاریخ ونیز داشته، مجموعه ای درخور از هنر معماری است که آثار بی شماری از ‏هنرمندان نامی را در خود حفظ کرده. این کلیسا ترکیب باشکوهی از هنرهای موزاییک کاری، مجسمه سازی، نقاشی و ‏فلزکاری است و نمادها و مشخصات سبک اصیل رومی، بیزانسی و در نهایت معماری منحصر به فرد ونیزی را به بینندگانش ‏عرضه می کند. [۱۸] برج ناقوس این کلیسا با ارتفاع ۶/۹۸ متر از دیگر نمادهای معروف ونیز است. این بنای آجری در گوشۀ میدان ‏و در نزدیک کلیسا واقع شده و بخش ناقوس خانۀ آن جایگاه پنج ناقوس است.‏

زیبایی خیره کننده و عظمت بناهای این میدان،که تا آسمان دیدگان مسافران را به چرخش در آورده، تمام نشدنی است و حضور ‏دسته هایی از کبوتران در گوشه و کنار میدان، که حس زندگی و پایداری حیات را به رهگذران القا می کنند، بر این زیبایی ها ‏افزوده. لیکن، وقت تنگ است و مسافران ناگزیرند مسیر ایستگاهی را که قایق مقصد مورد نظرشان در آنجا توقف می کند پیاده ‏طی کنند. از سویی،تا رسیدن آخرین قایقی که مسافران را به مقصدشان یعنی جزیرۀ سن لازارو[۱۹] منتقل می کند زمان زیادی ‏نمانده و آنها نگران اند که شاید مجبور شوند همانند سایر ایستگاه های ونیز مدتی را در صف انتظار سپری کنند.‏

آنها دقایقی بعد در ایستگاه مورد نظرشان ایستاده اند و برخلاف تصور، تعداد مسافرانی که در صف انتظارند زیاد نیست و عجیب ‏است که چقدر چهره ها آشنا به نظر می رسند اما کسی صحبت نمی کند و همه در سکوت منتظرند. گویی، هیجانی چند ساله را در ‏خود آرام می کنند. سرانجام، قایق در اسکله می ایستد و مسافران سوار می شوند.تا جزیرۀ سن لازارو فقط ده دقیقه راه است، جزیره ای که شاید به جرئت بتوان ادعا کرد مهم ترین مرکز فرهنگی ارمنیان در اروپاست.این جزیره سده های متمادی مرکز ‏فعالیت و خدمات فرهنگی و مذهبی ارمنیان کاتولیک مذهب پیرو مکتب مخیتار،معروف به مخیتاریان[۲۰] ها بوده و دستاوردهای ‏ارزشمندی در تاریخ وفرهنگ ملت ارمنی بر جای نهاده است.‏

بنیان این مکتب فکری و مذهبی به سدۀ هفدهم میلادی باز می گردد، زمانی که مخیتار سباستاتسی[۲۱] درنتیجۀ سال ها چالش ذهنی ‏تصمیم به ایجاد نوعی وحدت مذهبی بین کلیسای سنتی ارمنستان[۲۲] و کلیسای کاتولیک رم گرفت.‏

مخیتار در ۱۶۷۶م در شهر سباستیا[۲۳] متولد شد و آموزش ابتدایی خویش را در دیر سورپ نشان[۲۴] متعلق به کلیسای سنتی ‏ارمنی ‏ این شهر سپری کرد.‏

اندیشه ها و مباحثی که مخیتار از همان دوران نوجوانی در دیر سورپ نشان با اساتیدش در میان می گذاشت حاکی از استعداد ‏ذاتی وی در تفسیر مسائل فلسفی و منطق بود و این امر آوازۀ وی را به مکاتب مذهبی ارمنستان رساند و به زودی، از سوی ‏اسقف اعظم به اجمیادزین[۲۵] فرا خوانده شد.‏

لیکن، مخیتار زمان طولانی در آنجا دوام نیاورد و تلاطم های فکری اش، که آرامش را از وی سلب کرده بود، او را به سوی دیر‏ سوان[۲۶] کشاند به امید آنکه سکوت و آرامش آنجا، امکان فعالیت های ادبی و تفکر بهتر را مهیا سازد اما پس از مدت کوتاهی‏، دلتنگی های بی پایان، که به شدت روحش را آزار می داد، وی را وادار کرد به شهر زادگاهش بازگردد.‏

مخیتار پس از بازگشت به سباستیا مطالعات فراوانی در حوزۀ الهیات و مذهب کاتولیک انجام داد که نتیجۀ آن شروع سفرهایش ‏به اروپا بود. او ابتدا به حلب رفت و در آنجا، با راهبان کاتولیکی آشنا شد که به او پیشنهاد دادند تا در مقام کشیشی کاتولیک ‏درجمع ارمنیان خدمت کند اما از آنجایی که او اندیشه و نیت ایجاد مکتب فکری و مذهبی خویش را داشت این پیشنهاد را ‏نپذیرفت و به سوی رم روانه شد. لیکن، در طی مسیرش در قبرس به سختی بیمار شد و به اجبار به سباستیا بازگشت و در ‏‏۱۶۹۶م، در مقام کشیش کلیسای سنتی ارمنستان وارد مرحلۀ جدیدی از خدمات مذهبی شد.‏

سال ها بعد مخیتار در مقام معلم در یکی از مدارس متعلق به کلیسای سنتی ارمنی قسطنطنیه در حال خدمت بود که با راهبان کاتولیک ‏دیگری آشنا شد و به کمک آنها تفکر فکری و مذهبی خویش را به همراهی ده نفر از دوستانش بنیان نهاد[۲۷] و از آنجایی که ادامۀ ‏فعالیت مذهبی وی در قسطنطنیه امکان نداشت ناگزیر آنجا را ترک کرده و به سوی اروپا روانه شد. [۲۸]

مخیتار پس از سفرهای متعدد سرانجام، در شهرک ساحلی متونی،[۲۹] از مناطق یونان، که در آن زمان در حوزۀ حکومت ونیز قرار ‏داشت، اقامت کرد. در آنجا، کلیسای کوچکی ساخت و در نزدیکی آن کلیسا، مزرعه ای به منظور تهیۀ طعام مورد نیاز خود و ‏همراهانش خریداری کرد و فعالیت های مذهبی و فرهنگی خویش را ادامه داد.‏

مخیتار سباستاسی
مخیتار سباستاسی

در ۱۷۰۵م، از سوی مخیتار نمایندگانی به نزد پاپ فرستاده شدند تا اندیشه ها، باورها و فعالیت های مذهبی فرقۀ خود را ‏به مقامات مذهبی رم اطلاع دهند و از سوی این کلیسا به رسمیت شناخته شوند. لیکن، بنا به دلایل متعدد درخواست آنها از سوی ‏پاپ پذیرفته نشد.‏

در ۱۷۱۵م، نبردی میان عثمانی و حکومت ونیز شروع شد که در نتیجۀ آن متونی به تصرف نیروهای عثمانی درآمد و ‏دستاوردهای چند سالۀ مخیتار و پیروانش در آنجا از بین رفت. [۳۰] متعاقب این حادثه مخیتار به همراه یاران خویش مجبور به ‏ترک متونی شد و در ونیز، اقامت کرد و با اندوختۀ اندکی که داشت در مجاورت یکی از کلیساهای شهر خانه ای اجاره کرد و به ‏طور موقت، در کلیساهای شهر، در مقام کشیش، به خدمت پرداخت. ‏

مهم ترین علتی که مخیتار ونیز را برای ادامۀ فعالیت های مکتب خویش و پیروانش برگزید مهاجرنشین ثروتمند و غنی از ‏فرهنگ ارمنیان این شهر بود. چرا که از طریق ساکنان ارمنی ونیز می توانست مساعدت های لازم را در جهت اجرای افکار و ‏اهدافش دریافت کند.‏پس از مدتی که از اقامت مخیتار در ونیز گذشت وی از پاپ درخواست کرد که مجوز ساخت کلیسایی را در این شهر به وی و ‏پیروانش واگذار کند. لیکن، از آنجایی که طبق قوانین وقت شهر ونیز اجازۀ ساخت و تأسیس بنای مذهبی جدید به هیچ فرقه ای ‏داده نمی شد درخواست مخیتار رد شد. ‏

بعدها، مخیتار تقاضای دیگری مطرح کرد و از مقامات روحانی کلیسای رم خواست تا جزیرۀ سن لازارو را، که از شهر ‏ونیز فاصله داشت و در آن زمان متروکه بود، به پدران روحانی مکتب مخیتار واگذار کنند. [۳۱] سرانجام، پس از دو سال سرگردانی در ۱۷۱۷م، به فرمان پاپ جزیرۀ سن لازارو به مخیتار و همراهانش واگذار و فعالیت ‏آنها از سوی کلیسای کاتولیک رم به رسمیت شناخته شد. [۳۲]

جزیرۀ سن لازارو در یک مایلی شهر ونیز قرار دارد. جزیره ای کوچک و آرام که از پوشش گیاهی گوناگونی برخوردار است. ‏دورتا دور زمین های این جزیره با درختان احاطه شده و گل های رز آن در ونیز معروف است. لیکن، شهرت این جزیره پس از ‏استقرار روحانیان پیرو مکتب مخیتار به سبب فعالیت های علمی و ادبی آنان است که سن لازارو را تا سده های متمادی به یکی ‏از کانون های مهم فرهنگ ارمنی، بدل کرد. [۳۳]

قدیمی ترین متن تاریخی در ارتباط با جزیرۀ سن لازارو متعلق به سدۀ نهم میلادی است که ظاهراً در این تاریخ دیری متعلق به ‏یکی از فرقه های کاتولیک در این جزیره وجود داشته.‏

در اوایل سدۀ دوازدهم میلادی، با حمایت های مالی یکی از نجیب زادگان ونیز بیمارستان کوچکی در این جزیره ساخته شد. لیکن، ‏ساختمان اصلی کلیسای سن لازارو در نیمۀ نخست سدۀ چهاردهم میلادی بنا و ساختمان بیمارستان نیز بازسازی شد.‏از اواسط سدۀ شانزدهم میلادی، بنا به دلایلی نامعلوم از جمعیت ساکنان این جزیره کاسته و در نهایت، در نیمۀ نخست سدۀ هفدهم ‏خالی از سکنه شد تا اینکه جزیره در اوایل سدۀ هجدهم میلادی به پیروان مکتب مخیتار واگذار شد. [۳۴] بر طبق مدارک نخستین ‏گروهی که به رهبری مخیتار به جزیرۀ سن لازارو وارد شدند هفده نفر بودند.‏جزیره از مدت ها پیش متروکه بود و به جز بنای نیمه ویران کلیسای قدیمی و چند ساختمان مخروبه هیچ سازۀ دیگری در آنجا ‏وجود نداشت.‏

مخیتار تمام توان فیزیکی خود و پیروانش را صرف بازسازی و مرمت بنای کلیسای قدیمی کرد و بخش هایی نیز بر آن افزود. ‏همچنین، او و پیروانش با به کارگیری شیوه هایی حدود خشکی را در اطراف جزیره گسترش دادند و بر مساحت آن ‏افزودند. سپس، مزارعی در مقیاس کوچک در زمین های مشرف به کلیسا ایجاد کردند تا از این طریق محصولات غذایی مورد نیاز ‏خود را تأمین کنند.‏

‏سباستاتسی بر حسب تجربیات و آموزه های خویش چه در زادگاهش سباستیا، در حوزۀ امپراتوری عثمانی و چه زمانی که ‏تمام دستاوردهایش در متونی از بین رفت به این اصل واقف بود که نمادها و مواریث فرهنگ ارمنی در طی سده های متوالی ‏آماج حملات بیگانگان بوده و در آینده، نیز از این تهاجمات مصون نخواهد ماند. بنابراین، تمام وقت خویش و همراهانش را صرف ‏بررسی، مطالعه، بازنویسی و حفظ آثار ادبی، علمی و هنری گذشتگان کرد.‏

به زودی، در نتیجۀ تلاش های وی و دیگر روحانیان فرقۀ مخیتار جزیرۀ سن لازارو به خزانۀ مواریث فرهنگ و ادب ارمنی ‏تبدیل شد و آوازۀ این کانون فرهنگی به گونه ای در اروپا گسترش یافت که حتی ناپلئون پس از فتح ونیز احترام این مجموعه را ‏حفظ کرد و علی رغم اینکه دستور بستن کلیساهای ونیز و توقف فعالیت نهادهای مذهبی این شهر را صادر کرد با اظهار این ‏مطلب که مجموعۀ سن لازارو کانونی آموزشی و فرهنگی است در مورد این جزیره استثنا قائل شد و به خادمان این کانون ‏اجازه داد تا به فعالیت های فرهنگی خویش ادامه دهند.‏‎ [۳۵]

مواریث فرهنگی محفوظ در مجموعۀ جزیرۀ سـن لازارو امـروزه نیـز آن را در مرتبـت یکـی از کانون های فرهنـگ ملت ارمنی ‏قرار داده و آن را به مکانی تاریخی و مملو از جذابیت علمی بدل کرده است.‏ قایق مسافران چندان از ونیز دور نشده که جزیرۀ سن لازارو از دور پدیدار می شود.‏

دورنمای جزیره، که بر آبی دریا شناور است، هیجان مسافران را می افزاید. چشم ها به این منظره خیره مانده و دقایق به ‏مقصد رسیدن را می شمارند که ناگهان قایق در اسکله ای توقف می کند. اینجا جزیرۀ سن سروولو،[۳۶] نزدیک ترین خشکی به سن ‏لازاروست و مسافران پس از توقف کوتاهی در آنجا به سوی جزیرۀ سن لازارو حرکت می کنند. اکنون، ساختمان مجموعۀ دیر ‏سورپ قازار رؤیت می شود، ساختمانی که نمای بیرونی آن با سایر سازه های معماری ارمنی متفاوت است.‏

قایق که به اسکلۀ سن لازارو می رسد مسافران متوجه می شوند هم قطارانشان همگی ارمنی هستند، ارمنیانی از ساکنان ‏استانبول و گروهی از فرانسه و بلژیک که به زبان ارمنی غربی[۳۷] سخن می گویند.‏ این ارتباط وآشنایی در مکانی مشترک متعلق به تاریخ این قوم تصادفی نیکوست و اگرچه زبان محاورۀ آنان متفا وت است[۳۸] ‏لیکن مشتـرکات تاریخی و فرهنـگی موجب ادارک متقابل شده و خیلی زود، هم صحبت می شوند.‏

نخـستین چـیزی که پـس از ورود بـه جـزیرۀ سن لازارو توجـه مسافران را به خـود جـلب می کنـد درب ورودی دیـر سـورپ قازار است ‏که برای رسیدن به آن می بایست از باغی مملو از درختان عبور کرد.‏در بـدو ورود، تابلویـی وجـود دارد کـه از مضمـون آن تعلق ارمنی جـزیره قابل درک است، تابلویی که با نوشته ای به زبان ارمنی به ‏بازدیدکنندگان خوشامد می گوید.‏

مسافران پس از طی مسیری کوتاه از درب ورودی دیر می گذرند و وارد راهرویی مسقف می شوند که طبقۀ دوم ساختمان بر آن ‏قرار دارد. در سمت چپ این راهرو، اتاق ها قرار دارند و سمت راسـت، که بر ستـون های ممتدی استوار است، فضای باز منتهی ‏به حیاط داخلی اسـت و منظره ای رو به باغ دیگـری واقع در مرکز محوطۀ داخلی دیر دارد، باغی که بلندی درختان آن دیدگان ‏مسافـران را به سمت آسمان هدایت می کند.

شکـل و قالـب ایـن باغ به سـال ۱۸۱۶م و دوران اقـامت بایـرون[۳۹] در دیـر سـورپ قـازار باز مـی گردد. او به منـظور مطالعـات گیاه ‏شناسـی خود ایدۀ توسعـۀ باغ و گونـه های گیاهـی آن را مطرح کرد. بر مبنای این ایدۀ بایرون در مرکز باغ حوضچه ای به منظور ‏جمع آوری آب باران ساخته شد تا آب لازم برای آبیاری گیاهان فراهم شود. ‏این باغ مـزین به گونـه های مختلف درختان، گیاهانی که بعضـاً خاصیـت درمانی دارند و گل هـای گوناگون است. لیـکن، در میـان گل های فـراوان این بـاغ، گل رز از تنـوع بیشتری برخوردار است.‏

تنوع گیاهی و گوناگونی گل های پرورش یافته در این باغ زیبایـی خاصی به دیر سـورپ قازار بخشیـد و آن را به محل بازدید و ‏استراحت شماری از نجیب زادگان، هنرمندان و دانشمندان سدۀ هجـدهـم تبدیل کرد. این باغ به قـدری پر آوازه بـود که زیبـایی گل های رز آن در ابیـات شمـاری از شاعران سدۀ هجدهم میلادی وصف شده اند.‏

مسافران پس از قدری توقف و استراحت بر روی نیمکت های واقع در راهرو، که قرن هاست منظرۀ باغ را به بازدید کنندگان این دیر هدیه می کند، آرام آرام به سوی درب ورودی راه پله ای که سبک معماری آن تداعی گر فضای هنری سدۀ نوزدهم ونیز است قدم می زنند و بالاخره، در مجموعۀ کتابخانه، ماتناداران[۴۰] و موزۀ دیر سورپ قازارهستند، مجموعۀ با ارزشی که تعدادی از اتاق ها و تالارهای اصلی دیر را ‏به خود اختصاص داده است. ‏

کتابخانۀ اصلی دیر،که نسبت به دیگر اتاق ها وسعت بیشتری دارد، در واقع تالاری بزرگ است که دور تا دور آن با قفسه هایی از جنس چوب ‏درخت گیلاس پوشیده شده ومملو از کتاب هایی به زبان های مختلف با موضوعات گوناگون است. سقف تالار کتابخانه مزین به نقاشی هایی است ‏که بخش هایی از روایات کتاب مقدس و یا تاریخ کلیسا را به تصویر کشیده اند. بیش از سی هزار کتاب و ۴٬۵۰۰ نسخۀ خطی در قفسه های این ‏کتابخانه نگهداری می شوند که در بین آنها کتب و متون خطی نادر از آثار مشرق زمین به چشم می خورد. [۴۱]

مخیتار سباستاتسی از همان سال های نخست اقامت خود در جزیرۀ سن لازارو و پس از آنکه مراحل ابتدایی مرمت و ساخت بنای دیر سورپ ‏قازار را به پایان رساند به همراهی سه تن از راهبان پیرو مکتب خویش ـ پطرس تیفلیسیانتسی، [۴۲] خاچاطور ارزرومتسی[۴۳] و سارکیس ‏سارافیان[۴۴] ـ گروه پژوهشگران و نویسندگان ارمنی دیر سورپ قازار را تشکیل دادند که نتیجۀ فعالیت های آنان ترجمۀ آثار شماری از متفکران ‏دورۀ رنسانس اروپا و مباحث مربوط به حوزۀ الهیات بود. آنها در کنار ترجمۀ آثاری از این دست مطالعاتی در زمینۀ ادبیات، تفسیر واژگان ‏و مفاهیم لغات و دستور زبان ارمنی نیز انجام دادند که در چهار اثر مجزا به ترتیب در سال های ۱۷۳۳٬۱۷۳۰٬۱۷۲۷و ۱۷۶۹ م در ونیز به ‏چاپ رسید. [۴۵]

از آن زمان مجموعۀ کتابخانۀ دیر سورپ قازار در طی سال ها فعالیت پژوهشی راهبان پیرو مکتب مخیتار و با مساعدت مالی توانگران ‏و هدایای حاکمان کشورهای مختلف اروپایی گسترش یافته است. ناپلئون سوم، پادشاه فرانسه (۱۸۵۲ ـ ۱۸۷۰م) و آلکساندر دوم، امپراتور روسیه (۱۸۵۵ ـ ۱۸۸۱م)، از جمله ‏اشخاصی هستند که هدایای مادی شان کمک فراوانی به جمع آوری کتب و توسعۀ مجموعۀ کتابخانۀ دیر سورپ قازار کرده است.‏

در اتاق های مجاور و منتهی به تالار کتابخانۀ اصلی،تعدادی اشیای تاریخی و آثار مکشوف باستانی در قالب موزۀ مجموعۀ دیر نگهداری می ‏شوند که طی سالیان متمادی توسط راهبان جمع آوری و یا از سوی افرادی به دیر اهدا شده اند. در میان مجموعۀ محفوظ در موزۀ دیر، ‏یک مومیایی وجود دارد که بیش از سایر موارد موزه نظر بازدیدکنندگان را به خود جلب می کند.‏

این مومیایی چندین بار توسط شماری از مصرشناسان نامدار بررسی و نظریات متفاوتی در ارتباط با قدمت آن ارائه شده. لیکن، در اینکه به ‏هزارۀ نخست پیش از میلاد تعلق دارد تردیدی نیست.‏ تحقیقات ثابت کرده که صاحب مومیایی شاهزاده ای مصری به نام نمنخت آمن[۴۶] یا نامشومن[۴۷] است که پسر یکی از کاهنان معروف بوده.‏مـصـرشناسـان از نـاحـیۀ فـک و شمـار دندان های این مومیایی دریافتند که صاحب آن به هنگام مرگ درسنین جوانی‏ به سر می برده.‏

این مومـیایی را فـردی به نام بغـوس بی یوسوفـیان[۴۸] به همراه تابوتـش به مـوزۀ دیر اهـدا کرده. برطبق توضیحات موجود در ارتباط با فرد اهـدا ‏کنندۀ مومیایی چنین نوشته شده که وی از ارمنی تبـاران ساکـن در مصـر بـوده و در فاصلـۀ سال های ۱۸۲۵ـ ۱۸۲۶م، منصب و مقام والایی در ‏امور تجارت و روابط خارجۀ این کشور داشته است.‏

از دیگر موارد شایان ذکر در موزۀ دیر سورپ قازار نسخه ای خطی است که خاستگاه آن سرزمین هند بوده و مضمون و محتوای کلی آن به آیین ‏بودا اختصاص دارد. این متن بر روی پاپیروس نوشته شده و ظاهراً، در ۱۸۳۰م توسط ارمنیان ساکن در هند و پس از اکتشافات ‏صورت گرفته در یکی از معابد مدرس کشف شده. سپس، فردی ارمنی به نام لازاروویچ به مجموعۀ دیر سورپ قازار اهدا کرده است.‏

دیوارهای اتاق های دیر، در محدودۀ کتابخانه و موزه، مزین به آثار نقاشی هنرمندان معروف اروپایی است که هرکدام نمایانگر تصویر پادشاه ‏یا حاکم کشوری هستند. از جملۀ این نقاشی ها می توان به تصویر متعلق به الیور کرامول[۴۹] و ناپلئون سوم، که هر دو ازآثار نقاشان معروف ‏اروپایی است، اشاره کرد. [۵۰]

از میان اشیای باستانی، وسائل و دستاوردهای فنی و علمی و آثار هنری که در موزۀ دیر سورپ قازار در معرض بازدید عموم قرار گرفته می ‏توان به این موارد اشاره کرد: تلسکوپی که قابلیت بزرگ نمایی مناظرتا مسافت های دور را داراست؛کتاب هایی به زبان های مختلف دنیا در ‏حوزۀ زبان و ادبیات ارمنی؛ اشیای چوبی کنده کاری شده از آثار هنری یونان و مراکز مذهبی ارتدوکس شرقی؛ اشیاء و مجسمه هایی از جنس ‏عاج که اصالت چینی دارند؛ سلاح های کوچک قدیمی؛ مجموعه ای از مدال های آلمانی که حاصل کار صنعتگران این کشور است؛ شمشیرها ‏و خنجرهای پادشاهان ارمنی کیلیکیه؛ مجسمه ای از مریم مقدس و مسیح کودک،کشف شده در ویرانه های آنی، پایتخت پادشاهی ارمنی ‏باگراتونی، متعلق به ۱۱۵۶م؛ ظروف سفالی از مکشوفات باستان شناسی؛ و یک صندلی از آثار هنری ایران و سردیس کومیتاس،[۵۱] موسیقی دان ‏نامی ارمنی، که بر مبنای توضیحات ذکر شده درموزه، قالب آن در لحظۀ پس از مرگ وی از جسم بی جان این هنرمند تهیه شده است.‏

با خروج از تالار کتابخانۀ اصلی و عبور از اتاق های موزۀ دیر ورودی اتاق دیگری نمایان می شود که با گذر از چند پله به اتاق دایره شکلی ‏منتهی می شود.‏دیوارهـای این اتـاق با قفسـه هایی چـوبی که محل نگـهداری متون و نسخـه های خطی هستند پوشیده شده اند. اینجا ‏ماتناداران، خزانۀ نسخ خطی دیر سورپ قازار است.‏

در فـضایی مابین قفسه ها، داخل محفظه های شیشـه ای، شمـاری از نسخـه های خـطی و کتـب دست نویـس و آثار مینیـاتور نادر ‏در معـرض دیـد بازدیدکنـندگان قرار گرفتـه اند. این مجموعـۀ پربار فرهـنگی حاصل فعالـیت های علـمی و پژوهـشی دانشمنـدان پیرو ‏مکتـب مخیتار است کـه در طی سالیان متمادی جمع آوری و بررسی شده اند.‏

از قدیمـی ترین نسـخ خـطی این مجـموعه متنی متعـلق به سدۀ هشتم میلادی است کـه با شکل خاصـی از حروف برجـسته و با ‏جـوهـری از طلای سفید کتابت شده و نمونه ای منحصر به فرد از مجموعۀ نسخ خطی این دوره است. ‏

در جمع دیگر نسخه های خطی محفوظ در دیر سورپ قازار، متـون سدۀ چـهاردهم میلادی، کـه دوران اوج و شکـوفایی فـن کتابـت و ‏هنر مینیـاتور ارمنی است، به چـشم می خـورد. نمونۀ نقاشی های مینـیاتور این سـده، که حـاصل کار نقاشان بـزرگ ارمنـی این دوره ‏است، در مجموعـۀ نسخی مملو از آثار مینیاتور قابل مشاهده است. آثاری با رنگ آمیزی متنـوع و خـود نمایـی رنگ طلایـی روشـن ‏کـه از ویژگی های سبـک مینیاتور ارمنـی این سده است.‏

افـزون بر نسخ خطی ارمنـی در مجموعـۀ ماتنادران دیر سورپ قازار متون دست نویس و خـطی زبان های دیگر نیز نگـهداری می شوند. بسیـاری از این متـن ها توسـط ‏پژوهشـگران پیـرو مکتـب مخیـتاریان ها در طـی سـال هـا مطالعـات و بررسـی، تفسیر و برای نخـستین بار به زبـان ارمنی ترجمه و حتی ‏چاپ شده اند. از جملۀ این متـون می توان به نسخـه ای خطی و نادر اشـاره کرد که زنـدگی و فتوحـات اسکنـدر مقدونی را همراه با ‏تصاویری شرح داده. این متن پیش تر توسط پژوهشگران اروپایی تفسیر و به زبان های دیگر ترجمه شده. لیکن، اصطلاحاتی با ‏مفاهیم نامعلوم و دشوار در آن وجود دارد که نخستین بار از سوی مترجمان پیرو مکتب مخیتار تفسیر و به زبان ارمنی ترجمه ‏شد. این ترجمه، که در حال حاضر کامل ترین تفسیر متن مذکوراست، نسخه ای چاپی نیز دارد و از آثار چاپ شده در چاپخانۀ ‏ارمنیان ونیز است. [۵۲]

به یقین، نزدیکی مسافت و پیوند فرهنگی جزیرۀ سن لازارو با مهاجرنشین ارمنیان ونیز نقش مؤثری در جریان به ثمر ‏رساندن پژوهش ها و مطالعات پژوهشگران دیر سورپ قازار داشته. پایه گذاری صنعت چاپ توسط ارمنیان ونیز و انتشار ‏نخستین اثر چاپی در ۱۵۱۲م یکی از مهم ترین تحولات فرهنگی شکل گرفته در تاریخ ملت ارمنی بود، تحولی که به نشر و ‏ماندگاری آثار ادبی، علمی و هنری دیر سورپ قازار ختم شد.‏

دیر سورپ قازار چاپخانه ای داشته که به لحاظ تنوع درحروف چینی در کل ایتالیا منحصر به فرد بوده است. از آنجایی که هدف ‏اصلی پژوهشگران پیرو مکتب مخیتار شناساندن ادبیات و فرهنگ ارمنی و نشر آن بوده بسیاری از کتاب های چاپ شده ترجمه هایی از زبان ارمنی در حـوزۀ مطالعـات تاریـخ، ادبیات و هنـر ملـت ارمنـی است. البته، در چاپخـانۀ دیـر سـورپ قـازار کتاب هایی به ‏زبان های انگلیسی، فرانسـه، آلمانـی و ایتالیایی نیـز با موضـوع تاریـخ سرزمین های شرقی به چاپ رسیده است.‏

مجموعـۀ ماتنـاداران دیـر سورپ قازار در نوع خود بی نظیر و دومیـن خزانـۀ بزرگی است که بیشترین نسخه های خطی ارمنی را ‏در خـود جـای داده. محقـقان پیرو مکتب مخـیتار طی سال ها فعالیـت بسیـاری از نسخـه های خـطی مـتعـلق به دوره هـای مختلف ‏پادشاهی ارمنستان را از مهاجرنشین های ارمنی در دیگر سرزمین ها جمع آوری کردند. ‏

بررسی، باز خوانی، تفسیر، تشریح، بازنویسی و تهیۀ نسخۀ چاپی شماری از این متون جزو خدمات پژوهشگران دیر ‏سورپ قازار است که در حفظ مواریث فرهنگی ملت ارمنی نقش مهمی ایفا کرده است. [۵۳]

انجیل های دست نویس مربوط به سدۀ دهم میلادی مزین به نقاشی های مینیاتوری، که بخش هایی از روایات مذهبی را به تصویر ‏کشیده اند؛ کتاب ها یی که با جلدهایی از پوست حیوانات، طلا، نقره و نقوشی برجسته حکاکی و صحافی شده اند؛ و نسخه های ‏خطی به زبان فارسی مربوط به عصـر پادشاهـی صفوی همگی از آثار ارزشمنـد محفوظ در این اتاق مدور واقع در دیر سورپ ‏قازار ‏هستند.‏

بازدیدکنـندگان پس از انـدکـی توقـف، گفـت و گـو و تبادل اطلاعات به سـوی اتاق دیگـری راهنـمایی می شوند که تصویر ‏نصـب شده بر سردر انتـهایی اتاق بـرای هر ارمنـی اهل فرهنگ و ادب آشناست. اینجا، محل پژوهش و مطالعۀ لـرد بایـرون در ‏دیـر سـورپ قازار است، اتاقی که به نام وی خطاب می شود.‏

اتاق لـرد بایرون فضای کمی دارد که بخشی از مجموعۀ کتابخانۀ دیر بوده و پـس از اقـامت و تمـرکز بر مـطالعـات ارمنی شناسی به ‏اتاق کارش تبدیل شده است. این اتاق از سبک معماری سانسووینو[۵۴] پیروی کرده و دیوارهای آن با قفسه هایی مملو از کتاب ‏پوشیده شده. پنجره ای نیز در اتاق وجود دارد که به سمت باغ باز می شود. مجموع این ویژگی ها از پیامدهای تغییر نگرش و تفکر ‏دورۀ نوزایی اروپا حکایت می کند.‏

بایرون در این اتاق پژوهش های مهمی را به ثمر رسانده. ترجمه و تفسیر بخش هایی از کتاب مقدس، بازخوانی و بازنویسی ‏شماری از نسخه های خطی ارمنی، بررسی و ترجمۀ چند کتاب چاپ شده از زبان ارمنی به انگلیسی و نگارش متونی با ‏مضمون ارمنی شناسی نمونه ای از فعالیت های فرهنگی وی است. [۵۵]

در گوشه ای از اتاق دو محفظۀ شیشه ای قرار دارد که در یکی زندگی نامه و شماری از آثار بایرون با دستخط وی نگهداری ‏می شود و در دیگری، نظرات و یادداشت های چهره های برجستۀ سیاسی، شاهزادگان و حاکمان کشورهای مختلف اروپایی ‏است که زمانی از دیر سورپ قازار بازدید کرده اند. ‏

اتاق لرد بایرون آخرین مکان مربوط به مجموعۀ کتابخانه، موزه و ماتناداران دیر سورپ قازار است و بازدید کنندگان با خروج ‏‏ از آن و عبور از چند اتاق وارد راهرویی منتهی به اتاق های مجاور می شوند، راهرویی که آثار نقاشی نصب شده بر ‏دیوارهای آن خاطرۀ موزه های بزرگ هنری را در ذهن بازدیدکنندگان زنده می کند.‏

نقاشی شام آخر،غذاخوری دیر سورپ قازار عکس از مولف
نقاشی شام آخر،غذاخوری دیر سورپ قازار عکس از مولف

این نقاشی ها از آثار هنرمندان بزرگ ارمنی است که به دوره های مختلف هنری تعلق دارد. در اواسط راهرو، بر روی دیوار سمت ‏چپ آن چند اثر از نقاش بزرگ دریاها، هوهانس آیوازووسکی[۵۶] خود نمایی می کند.‏

دیدن این آثار بر هیجان بازدیدکنندگان اهل هنر می افزاید. رنگ ها،حرکت های هنرمندانۀ قلم، دید وسیع هنرمند و در نهایت، ‏اثری که منطبق بر مناظر واقعی است ویژگی های اصلی سبک کار آیوازووسکی هستند که درمجموعۀ آثارش واقع در دیر ‏سورپ قازار می توان از نزدیک مشاهده و درک کرد.‏

آیوازووسکی در ۱۸۴۳م به قصد ملاقات برادرش، که از راهبان دیر سورپ قازار بود، مدتی در جزیرۀ سن لازارو اقامت ‏داشته و در طی این مدت، چند اثر نقاشی خلق کرده که یکی از این آثار با موضوع دیر سورپ قازار بخش هایی از تاریخ این دیر ‏را به تصویر کشیده است. [۵۷]

با گذر از راهرویی، نمایی از تالار نسبتاً بزرگی ظاهر می شود که بر دیوار انتهایی آن اثری با موضوع «شام آخر حضرت ‏مسیح و حواریون» فضای خاصی به آن بخشیده است. دور تا دور این تالار میزهای مستطیل شکلی قرار دارند که با رومیزی هایی از پارچه های سفید رنگ پوشیده شده اند. اینجا تالار غذا خوری دیر سورپ قازار است، جایی که بر اسا س سنت های ‏قدیمی رایج در این دیر راهبان در طول روز دو بار به گرد هم جمع می شوند.‏

نمای داخلی کلیسا عکس از مولف
نمای داخلی کلیسا عکس از مولف

صندلی ها ی غذاخوری پشت میزها و در امتداد دیوارها، چیده شده اند و هریک از راهبان بر اساس سلسله مراتب درجات ‏روحانی خویش جای مخصوص به خود دارند. در بخش انتهایی تالار، میزی رو به درب ورودی و میزهای دیگر قرار دارد که به ‏نظر می رسد مختص رهبر روحانی دیر است.‏

هر روز و پیش از تناول هر وعده غذا، راهبان در این مکان جمع می شوند. رهبر روحانی دعایی می خواند که توسط حاضران ‏تکرار می شود و سپس، همگی در سکوت مطلق شروع به خوردن غذای ساده ای می کنند که معمولاً ترکیبی از سبزیجات و ‏گوشت پخته وتکه ای نان است.آنان برای روزهای شنبه و یکشنبه عادت خاصی دارند و در این دو روز، فقط تخم مرغ و ماهی ‏می خورند.‏

به موازات راهروها اتاق های راهبان واقع شده که محل استراحت، مطالعه و رسیدگی به کارهای شخصی است. تقریباً، همۀ این ‏اتاق ها ازمساحت، شکل و چیدمان یکسانی برخوردارند. وسایل موجود در آنها زیاد نیست و شامل یک تخت، میز تحریر و ‏قفسۀ کوچکی برای نگهداری کتاب هایی است که در طی روز توسط راهبان مورد استفاده قرار می گیرند.‏سادگی این اتاق ها و آرامش حاکم بر آنها یکی از مهم ترین دلایلی است که این دیر را به محل استراحت،پژوهش و فعالیت ‏هنرمندان، نویسندگان و پژوهشگران و خلق آثار ماندگار در زمینۀ فرهنگ ارمنی بدل کرده است.‏

در پایان، نوبت به بازدید از کلیسای دیر می رسد، قدیمی ترین بنای جزیرۀ سن لازارو که هنگام ورود مخیتار نیمه ویران بود و به ‏همت وی و همراهانش تکمیل و چندین بار بازسازی و مرمت شد.‏پاکیزگی و سادگی دو ویژگی اصلی این کلیسا هستند که در نگاه نخست کاملاً محسوس اند.‏

کلیسا دارای چند محراب ازجنس سنگ مرمر است که به صورت پیاپی بر دیوارهای سمت چپ و راست آن ساخته شده اند و در ‏نهایت، به محراب اصلی منتهی می شوند. نوع سنگ مرمر به کار رفته در این محراب ها با یکدیگر تفاوت دارند و نقاشی های موجود در ‏فضای آنها، که از آثار نقاشان بنام هستند، همانند طرح های داخلی دیگر کلیساهای ارمنی چهرۀ قدیس و یا روایتی مذهبی را ‏به تصویر کشیده اند.‏

سقف کلیسا به رنگ آبی است و تزییناتی از نگاره های ارمنی به چشم می خورد و نقاشی های دیوارها تمثال قدیسان کلیسای ‏ارمنی را به نمایش می گذارند.‏

در داخل کلیسا و محدودۀ محراب، اشیای قدیمی، شمعدان ها،صلیب و مجسمه هایی قرار دارند که افزون بر اینکه حاصل دست ‏هنرمندی سرشناس اند گوشه ای از تاریخ هنر را در خود محفوظ کرده اند. دربین این اشیاء، لباس های روحانیان، که هنگام ادای مراسم دینی استفاده می شود مورد توجه بازدید کنندگان قرار می گیرد. این لباس ها دسترنج هنرمندانۀ بانوان ارمنی قسطنطنیه است ‏که با شیوۀ خاصی می دوختند و با نمادهایی برگرفته از کلیسا وفرهنگ مذهبی ارمنی تزیین می کردند.‏

با خروج از کلیسا بازدیدگنندکان به پایان سفر کوتاه خود در جزیرۀ سن لازارو رسیده اند.لیکن، تا رسیدن آخرین قایقی که ‏مسافران را به ونیز باز می گرداند چند دقیقه باقی مانده و آنها تصمیم می گیرند دقایق باقی مانده را در باغ محوطۀ بیرونی سپری ‏کنند و به راستی که خاطرات مکتوب مسافران از این جزیره با واقعیت منطبق است و منظرۀ شهر ونیز از باغ مشرف به آن ‏سحر انگیز به نظر می رسد.‏

‏بر اساس گفته های ساکنان دیر دور نمای شهر ونیز از این باغ در فصول سرد در سپیده دم با ابرهایی به رنگ های ‏گوناگون، که در پس زمینۀ شهرظاهر می شوند و افق آن را می پوشانند، جلوۀ دیگری دارد. ‏

صدای موتور قایقی که به جزیره نزدیک می شود مسافران را به خود می آورد و آنان به سوی اسکله حرکت می کنند. زمان ‏خداحافظی از این مجموعه و خزانۀ پربار تاریخ و فرهنگ ملت ارمنی فرا رسیده است، خزانه ای که سده ها ی متوالی پناهگاه ‏میراث ادبی و هنری این ملت بوده و به یمن وجود آن بسیاری از مواریث فرهنگ ارمنی محفوظ مانده است.‏

پی نوشت ها :

پی‌نوشت‌ها:

۱- متعاقب برخی رخدادها گروهی از نجبای ارمنی موفق شدند در سرزمین کیلیکیه حکومت پادشاهی مستقلی تشکیل دهند که از۱۰۸۰ تا اواسط ‏سدۀ چهاردهم میلادی پایدار بود. برای مطالعۀ بیشتر ‏ر.ک: آرپی مانوکیان، «پادشاهی ارمنی کیلیکیه از پیدایش تا خاموشی»، پیمان، س۱۶، ‏ش ۶۲ (زمستان ۱۳۹۱) : ۱۸۳ـ ۲۲۷.

۲- شبه جزیرۀ کریمه طی سده های متمادی سکونتگاه شمار زیادی از ارمنیان بوده است. ر.ک: آرپی مانوکیان، «مهاجران و ساکنان ارمنی ‏کریمه»،پیمان، س۱۸،ش ۶۸ (تابستان ۱۳۹۳): ۸ ـ۲۶.‏

3- Julianus

4- Casa Degli Armeni‎ 5- A.G.Abrahamyan, Hamarod Ourvagitz Hay Gaghtavayreri Badmootian (Yerevan: Haybedherad,1964), vol.1, p. ۲۷۶ ـ ۲۸۱.‎

6- Matour

مکانی برای ادای دعاهای روزانه.‏ ‎

۷- از سلسله مراتب کلیسای ارمنی (پدر روحانی دیر).

۸-جلفای قدیم درجنوب غربی ناحیۀ گوقتان در کرانۀ صخره ای رودخانۀ ارس قرار داشت و شهری ثروتمند و پررونق بود که ساکنان ارمنی آن ‏از طریق ‏تجارت کسب درآمد می کردند.‏

9- Hrachia Acharyan, Hay Gaghtakanootian Badmootiun (Yerevan: Hrachia Acharyani Anvan ‎Hamalsaran, 2002), p.688.‎

10- Ghevond Alishan

نویسنده، فیلسوف، مورخ و مترجم و روحانی ارمنی، پیرو مکتب مخیتاریان ها. وی در ۱۹۰۱م، در جزیرۀ سن لازارو، درگذشت.‏

11- Ruga Giuffa

12- Santa Maria Formosa ‎

۱۳- ر.ک:

Ghevond Alishan, Hay-Venet (venetic:Soorp Ghazar,1896).‎

14- Acharyan, ibid, .p. ۶۹۱ ـ ۶۹۳.‎

15- Abrahamyan, ibid, .p.۲۸۹ & ۲۹۰.‎

16- Santa Lucia

ایستگاه مرکزی شهر ونیز که بنای آن در ۱۸۶۰م آغاز شد و به منظور ساخت آن کلیسای سانتا لوچیا، که در مکان فعلی ایستگاه قرار ‏داشت، تخریب شد. از محل این ایستگاه ارتباط با نواحی و جزیره های ونیز از طریق قایق ها یی که در قالب وسایل نقلیۀ عمومی فعال هستند ‏امکان پذیر می شود.‏

۱۷-در زبان ایتالیایی ‏Piazza San Marco‏. سن مارکو یا سنت مارک (‏St.Mark‏)، از حواریون حضرت مسیح و مؤلف یکی از اناجیل اربعه (انجیل ‏مرقس) است‎.‎

۱۸-‏بر طبق روایات مذهبی سن مارکو به منظور ترویج دیانت مسیح به مصر و اسکندریه رفت و بر طبق همین روایات در ۸۲۸ م بقایای ‏جسم وی، که دراسکندریه قرار داشت، توسط دو تاجر به ونیز آورده و در محل فعلی کلیسای سن مارکو دفن شد. رک:‏

Henry Maguire & Robert S. Nelson, San Marco, Byzantium and the Myths of Venice (Washington D.C:Oaks ‎Research library and Collection, 2010).‎

۱۹-در زبان ایتالیایی‎San Lazzaro‏. سنت لازاروس(‏Saint Lazarus‏) نیز خطاب می شود و در زبان ارمنی ‏Soorp Ghazarus‏ یا ‏Soorp ‎Ghazar‏ خوانده می شود.‏

20- Mkhitarian

21- Mkhitar Sebastatsi

۲۲-کلیسای مستقل ارمنستان که به کلیسای مرسلی ، حواری و گریگوری نیز شهرت دارد.‏

۲۳- شهر سیواس در ترکیۀ کنونی. سکونت ارمنیان در این شهر دیرینه است. لیکن، از سدۀ یازدهم میلادی هم زمان با مالکیت سنه کریم، پادشاه ارمنی ‏واسپوراکان، ازخاندان آرتزرونی، براین ناحیه و مهاجرت شمار زیادی از ارمنیان به آنجا شکل منسجم تر و گسترده تری به خود گرفت. ‏

24- Soorp Nshan

از کلیساهای مهم ارمنی در این ناحیه که بر اساس متون تاریخی به فرمان آخرین پادشاه ارمنی واسپوراکان بنا شد. این دیر سده های ‏متوالی نقش تعیین کننده ای در آموزش و حفظ روابط اجتماعی و مذهبی ارمنیان این ناحیه داشته است. ‏

25- Ejmiadzin

کلیسای جامع و مرکزی ارمنستان و یکی از دو اسقف نشین کلیسای مرسلی ارمنی.

26- Sevan

از دیرهای مهم کلیسای سنتی ارمنستان که بر فراز تپه ای مشرف به دریاچۀ سوان واقع شده.‏

۲۷- منظور تأسیس فرقۀ کاتولیک مخیتاریان ارمنی است.‏

28- G. Stepanyan, Mkhitar Sebastatsi,Hay Meshakooitei Neshanavor Gortzichner V-VXII ‎Darer (Yerevan:Yerevani Hamalsaranei Heradarakchootiun,1976), p. 515 & 516.‎

29- Methoni

30- Abrahamyan, ibid, .p.۳۰۰ & ۳۰۱.‎

31- Acharyan‎, ibid, .p.696.

32- Abrahamyan, ibid, .p.۳۰۱.‎

۳۳- ‎Insidethevatican.com

۳۴- ‏ر.ک:‏

James H. S. Mc Gregor,Venice From The Ground Up (Cambridge, Mass:Belknap Press Of Harvard University,2008).‎

35- Insidethevatican.com ; Acharyan‎, ibid, .p.699.

36- San Servolo

یکی از جزایر ونیز که از سدۀ هجدهم میلادی محل اقامت فرقه ای کاتولیک بوده است.‏

۳۷-یکی از دو زبان ارمنی جدید که تا ۱۹۱۵م زبان محاورۀ ارمنیان ساکن در ارمنستان غربی (حوزۀ امپراتوری عثمانی ) بود . پس از واقعۀ ‏نژادکشی و پراکندگی ‏ ارمنیان این ناحیه در کشورهای مختلف ساکنان ارمنی اروپا ، امریکای شمالی،کشورهای عربی و ترکیه به این زبان سخن می گویند. ‏ ‏

۳۸-‏ منظور زبان ارمنی شرقی است که یکی از دو زبان ارمنی جدید و زبان محاورۀ ارمنستان وارمنیان حوزۀ قفقاز و ایران است.‏

39- Byron (George Gordon Byron)(Lord Byron)‎

جورج گوردون بایرون معروف به لرد بایرون، سیاست مدار، نویسنده و شاعر انگلیسی سدۀ نوزدهم میلادی. وی از نخستین ارمنی شناسان اروپایی ‏است که مدتی در دیر سورپ قازار اقامت داشته و در آنجا، نزد دانشمندان پیرو مکتب مخیتار زبان ارمنی آموخته و وقت خود را صرف مطالعات ‏ارمنی شناسی کرده است. ‏

40- Matenadaran

به مجموعه ای اطلاق می شود که مکانی برای نگهداری اسناد، متون خطی و کتاب های دست نویس قدیمی یا چاپی است. پژوهشگران ماتناداران دیر سورپ ‏قازار علاوه برحفاظت از این متون سده های متوالی فعالیت های علمی دیگری از قبیل جمع آوری، ترمیم، طبقه بندی، تحقیق و نشر آنها را نیز برعهده ‏داشته اند.‏

۴۱- ‏ر.ک:‏

James Issaverdenz,The Island Of San Lazzaro,Or,Armenian Monastery Near Venice (Venice:Armenian ‎Typography Of San lazzaro, 1890) ; Insidethevatican.com

42- Petros Tiflisiantsi

43- Khachatour Erzroumtsi

44- Sarkis Sarafian

45- Abrahamyan, ibid, p.۳۰۱ – ۳۰۲.

46- Nemenkhet Amen

47- Namshumen

48- Boghos Bay Yusufian

49- Oliver Cromwell

الیور کرامول(۱۵۹۹ـ ۱۶۵۸م )رهبرسیاسی و نظامی انگلیسی‏

۵۰- ‏ر.ک:‏

Insidethevatican.com

51- Komitas

سوقومون سوقومونیان، معروف به کومیتاس، روحانی و موسیقی دان نامی ارمنی. وی در طول حیات کاری خویش سه هزار موسیقی مردمی ‏ارمنی را تدوین، تنظیم و ثبت کرد. تنظیم و حفظ چند آهنگ مردمی کردی نیز در کارنامۀ کاری کومیتاس موجود است. وی در ۱۹۱۵م به ‏همراه شمار دیگری از متفکران ارمنی به دستور دولت عثمانی دستگیر شد و پس از آزادی، در نتیجۀ عوارض ناشی از رویدادهای ناگوار این ‏دوره در ارمنستان غربی توان خود را از دست داد و تا پایان عمر و لحظۀ مرگ در بیمارستانی واقع در پاریس از بیماری روحی سختی رنج می برد. ‏

۵۲-‏ر.ک:‏

Issaverdenz,ibid.‎

53- Abrahamyan, ibid, p.۳۰۳.

54- Sansovino‎

سبکی از معماری که مبدع آن جاکوپو سانسووینو (Jacopo Sansovino) بود و درسدۀ شانزدهم میلادی در ونیز بر روی بناها و ساختمان کلیساهای این شهر اعمال ‏شد. این سبک از معماری بعدها در شهرهای دیگر ایتالیا نیز رواج یافت.

۵۵- ‏برای مطالعۀ بیشتر نک: آرپنا مسروپیان، «لرد بایرون در دیر ارمنیان مخیتاریست»، ترجمۀ آرمینه آراکلیان، پیمان، س ۱۷، ش۶۵ (پاییز ‏‏۱۳۹۲): ۵۴ ـ۶۷.‏

56- Hovhanes Aivazovsky

با نام ایوان آیوازووسکی نیز شناخته می شود. نقاش ارمنی و هنرمند جهانی سدۀ نوزدهم میلادی است. آثار او در ردیف نقاشی های برجستۀ ‏جهان قرار دارد .نک: آرپی مانوکیان، «نقاش بزرگ دریاها »، پیمان، س ۱۷، ش ۶۵ (پاییز ۱۳۹۲):۹۹ـ۱۴۴.‏

۵۷-‏این نقاشی که «راهبان در ونیز به وقت عصر» نام دارد تصویری از ساحل جزیرۀ سن لازارو و راهبان دیر به هنگام غروب است. آیوازووسکی ‏در این اثر کوشیده تا با خلق چهره های آرام راهبان، روحیۀ مهربان و متفکر آنان را به بیننده منتقل کند و با به تصویر کشیدن کتاب ضخیمی ‏که بر روی صخره ای قرار گرفته بر اهمیت پژوهش های فرهنگی روحانیان پیرو مکتب مخیتاریان ها تأکید کند. نک:مانوکیان،همان.‏

منابع:

مانوکیان، آرپی. «پادشاهی ارمنی کیلیکیه از پیدایش تا خاموشی».پیمان. س ۱۶. ش۶۲. زمستان ۱۳۹۱: ۱۸۳ ـ ۲۲۷.‏

ـــــــ . «مهاجران و ساکنان ارمنی کریمه».پیمان. س۱۸. ش ۶۸. تابستان ۱۳۹۳: ۸ ـ ۲۶.‏

ـــــــ .« نقاش بزرگ دریاها ».پیمان. س ۱۷.ش ۶۵. پاییز ۱۳۹۲: ۹۹ ـ ۱۴۴.‏

مسروپیان،آرپنا. « لردبایرون در دیر ارمنیان مخیتاریست».ترجمۀ آرمینه آراکلیان. پیمان. س۱۷. ش ۶۵.پاییز ۱۳۹۲: ۵۴ ـ ۶۷.

Abrahamyan, A. G. Hamarod Ourvagitz Hay Gaghtavayreri Badmootian. Yerevan: Haybedherad.1964.‎

Acharyan,Herachia. Hay Gaghtakanootian Badmootiun.Yerevan: Hrachia Acharyani Anvan ‎Hamalsaran, 2002.‎

Alishan,Ghevond.Hay-Venet.venetic:Soorp Ghazar,1896.‎

Issaverdenz, James. The Island Of San Lazzaro,Or, Armenian Monastery Near Venice.Venice:Armenian ‎Typography Of San lazzaro, 1890

Maguire, Hennry & Nelson, Robert S. San Marco, Byzantium And The Myths Of Venice.Washington D.C:Oaks ‎Research library And Collection, 2010.‎

McGregor, James H.S.Venice From The Ground Up.Cambridge, Mass:Belknap Press Of Harvard ‎University,2008.‎

Stepanyan, G. Mkhitar Sebastatsi,Hay Meshakooitei Neshanavor Gortzichner V-VXII ‎Darer. Yerevan:Yerevani Hamalsaranei Heradarakchootiun,1976.‎

en.wikipedia.org‏ ‏

‏www.insidethevatican.com

www.wikiart.org

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۸۳
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید