فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۶
تاسیس انجمن های مخفی ارمنی در قرن نوزدهم
نویسنده: تورج خسروی
پس از جنگ کریمه، سال های۱۸۵۶-۱۸۷۶م آغاز فصلی جدید در تاریخ اروپا و نیز امپراتوری عثمانی به حساب می آید. در خلال این سال ها، که شعلۀ مسئلۀ شرق به مدت دو دهه رو به خاموشی گرایید، دولت عثمانی در کشمکش با نیروهای روشنفکر و اصلاح طلب تُرک و ارمنی دچار تغییر و تحولاتی شد. در نتیجه، سلطان عبد المجید، که خط شریف را در ۳ نوامبر ۱۸۳۹م اعلام داشته بود، اکنون نیز، پس از گذشت هفده سال، درفاصلۀ بین جنگ کریمه و امضای معاهدۀ پاریس، طی یک فرمان سلطنتی خط همایون را در فوریۀ ۱۸۵۶م صادر کرد که تکرار همان خط شریف بود اما در این فرمان، امتیازاتی جدید، مانند اجازۀ انتخاب شورای روحانی برای اتباع مسیحی و نیز اجازۀ سرمایه گذاری اروپاییان در عثمانی، درنظر گرفته شده بود. اگرچه خط همایون کاملاً به اجرا درنیامد سبب تغییراتی اساسی در کل امپراتوری عثمانی و وضعیت سیاسی اجتماعی ارمنیان شدکه تأسیس انجمن های مخفی ارمنی از جملۀ آنهاست.
تأسیس انجمن ها
هم زمان با آغاز فعالیت های اصلاح طلبی در استانبول، در میان ارمنیان ارمنستان شرقی و ارمنیان ارمنستان غربی اقشار روشنفکری پیدا شدند که چارۀ رهایی از سنگینی بار مالیات ها، غارتگری ها و اجحاف های اربابان کُرد و رشوه خواری های پاشاهای عثمانی را در اصلاحات سیاسی می جستند. قشر تحصیل کرده و روشنفکر ارمنی، برخلاف محافظه کاران و روحانیان سنتی معتقد به تقدیر الهی، ساکت ماندن در برابر ظلم و جور را گناهی نابخشودنی و تلاش برای امنیت مردم و احیای استقلال ملی و فرهنگی ارمنستان را آرمانی بس بزرگ می شمردند. اینان نیز همانند روشنفکران تُرک در اروپا تحصیل کرده و از نزدیک شاهد انقلاب های۱۸۳۰ و ۱۸۴۸م فرانسه بودند. آنها، که به همراه خود اندیشه های برادری و برابری را به ارمغان آورده بودند، همانند نو عثمانیان به تأسیس انجمن هایی پرداختند که نخستین آنها پرگوتیونی میوتیون[۳] یا انجمن رهایی بخش بود.این انجمن مخفی در۳ مارس ۱۸۷۲م، در شهر وان، از ایالت واسپوراکان، تأسیس شد. این شهر به سه دلیل از دیگر بخش های ارمنستان غربی مناسب تر بود: اول، چاپ و انتشار روزنامۀ آردزیو واسپورکان[۴] به دست پاتریارک خریمیان هایریگ[۵] و گارگین سروانتیان[۶] در این شهر؛ دوم، شرایط جغرافیایی شهر؛ یعنی، هم مرز بودن آن با روسیه و ایران و دریافت کمک های مالی و نظامی از این دو کشور و سوم، در اکثریت بودن ارمنیان در این ولایت.
لازم به ذکر است که دربارۀ جزئیات این انجمن تنها چند سند کتبی وجود دارد که گیود آغایان[۷] در کتاب دیوان آنها را منتشر کرده است. در یکی از این اسناد، به تاریخ ۳ مارس۱۸۷۲م؛ یعنی، زمان تأسیس انجمن، که ۴۶ نفر آن را امضا کرده اند، آمده است:
((شرف ما برباد رفته، کلیسای ما مورد بی احترامی قرار گرفته، عروسان و جوانان ما را ربوده اند، حق ما را آشکارا غصب کرده اند و سعی تمام در نابودی ملت ما دارند. بنابراین، ما یا باید بمیریم و این وضعیت وحشتناک را نبینیم و یا در آغوش وطن خود تجدید حیات کنیم. زندگی نداریم ولی از مرگ هم نمی ترسیم. مال، اموال و درآمدها از آن ما نیست… دیگر کافی است لحظه ای بیدار شویم و راه نجات را بیابیم وگرنه نابودی حتمی است)).[۸]
این بیانیه با این سطور به پایان می رسد:
((… اینک ما امضاکنندگان، با توجه به این موارد، متحد و یکپارچه به صلیب سوگند یاد می کنیم… که با عزم راسخ این پیمان را نشکنیم و آن را وفادارانه تا آخرین قطرۀ خونمان نگاه داریم. کدام ارمنی و کدام قلب با دیدن این صحنه های گریه برانگیز بی اعتنا می ماند و مانند مجسمه ای می گوید: ,گفتن من به چه دردی می خورد، این گونه افراد را باید افراد بیهوده نام نهاد نه انسان. اینک دست به کار می شویم و همۀ ارمنی های با احساس را دعوت می کنیم با عزم راسخ، بدون نگرانی و واهمه، این کار را به انجام رسانیم)).[۹]
همان گونه که در این بیانیه می بینیم ارمنی ها پس از بیان درد و رنج و مصائب متحمل بر آنها درصدد چاره جویی و رهایی برمی آیند اما نه با مبارزۀ مسلحانه یا عملیات تروریستی بلکه با اعتراض و گفتن اینکه چه ظلم و ستم هایی بر آنها می گذرد. لازم به ذکر است که نا امنی ها، غارتگری ها و سؤ استفاده ها تنها شامل رعایای مسیحی نمی شده است بلکه حتی اتباع مسلمان روستایی کُرد و ترک نیز درگیر این مصائب بوده اند و این مسئله از ضعف نظام حکومتی و شیوۀ فئودالی حاکم آن زمان نشئت می گرفت.
به هر روی، خبر تأسیس این انجمن در سایر بخش های واسپوراکان نیز انعکاسی گسترده یافت و به زودی تعداد زیادی از روستاییان به این انجمن پیوستند؛ برای مثال، در ۲۶ آوریل۱۸۷۲م به جز ساکنان روستای آنگِغ[۱۰] افرادی از روستاهای هُرُدِنتس،[۱۱] خِک گِغ،[۱۲] هوندستان،[۱۳] نورگیوغ[۱۴] و هارِق[۱۵] نامه ای به شرح زیر به این انجمن نوشتند و تقاضا کردند که آنها را به خاطر اهداف مشترک در جمع خود بپذیرند. متن نامه چنین است:
((اعضای گرامی انجمن مخفی، ما امضاکنندگان زیر به خاطر تحمل مصائب، غارت و محرومیت به کلی امید خود را از دست داده ایم و در این اثنا می شنویم که در شهر شما انجمنی به نام انجمن رهایی بخش تشکیل شده است لذا ما، که تحمل این اوضاع هراس انگیز و یوغ سنگین را نداریم، امروز به شما روی می آوریم و به شما می پیوندیم تا شاید این درد را درمان کنیم. ما آماده ایم با خون خود تا دم مرگ با شما همگام شویم و به هر جایی که امید نجات ما باشد با شما گام بر داریم. اگر قرار باشد روسی شویم، پس با هم روسی شویم و اگر باید مهاجرت کنیم، پس با هم مهاجرت کنیم و اگر مرگ ما فرا رسیده است پس با هم بمیریم، فقط اینکه نجات یابیم. این خواست عاجزانۀ ماست هم از شما و هم از خداوند و سوگند یاد می کنیم که از یکدیگر جدا نشویم مگر تنها با مرگ)).[۱۶]
اما در اینکه بنیان گذاران این انجمن، طبق سنت دیرینۀ ارمنیان، امیدی فراوان به حمایت روسیه بسته بودند شکی نیست. آنان با مشورت سروانتیان و دستور کنسول روسی ارز روم در تاریخ ۹ مه ۱۸۷۲م دادخواستی مهر شده با مُهر انجمن را به دست دو تن از فعالان انجمن رهایی بخش به نام های نشان شیروانیان[۱۷] و هاگوب گالویان[۱۸] نزد نایب السلطنۀ قفقاز در تفلیس فرستادند.[۱۹]
در این دادخواست، تقاضا شده بود که حکومت روسیه کنسولی را به وان بفرستد تا با اوضاع اسفبار آنجا آشنایی بیشتری حاصل کند. همچنین در آن تقاضانامه ذکر شده بود که ارمنیان به منظور رهایی از این وضعیت حاضرند تابع روسیه شوند اما روس ها اگرچه به آنها قول اعزام کنسولی را داده بودند، هرگز به وعدۀ خود وفا نکردند. بنابراین، اسقف اعظم کل ارمنیان عثمانی، خریمیان هایریگ، با نا امید شدن از حمایت روسیه و اعزام کنسول به وان، طی نامه ای به تاریخ ۵ دسامبر ۱۸۷۲م به سروانتیان پیشنهاد داد که عکس ((مادر ارمنستان))[۲۰] را نه تنها در میان ارمنی های ارمنستان غربی بلکه در میان ارمنی های ارمنستان شرقی نیز پخش کند تا احساسات میهن پرستی آنها بیدار شود.[۲۱]
علی رغم وجود اسنادی دربارۀ چگونگی تأسیس، اهداف و برنامه های این انجمن دربارۀ فعالیت ها و اقدامات اعضای آن هیچ گونه اطلاعاتی، چه در منابع ارمنی و چه در منابع غیر ارمنی، یافت نمی شود که این مسئله می تواند ناشی از دو دلیل باشد: یکی مخفی بودن انجمن و ترس از لو رفتن و عواقب آن و دیگری عدم فعالیت گستردۀ چاپ و روزنامه ها اما آنچه که از نامۀ خریمیان هایریگ استنباط می شود آن است که ارمنی های ارمنستان غربی پس از نا امید شدن از روسیه دست یاری به سوی برادران خود در ارمنستان شرقی دراز کرده و با آنها و انجمن هایی که آنان بنا نهاده بودند ارتباط برقرار کرده اند.
از جملۀ این انجمن ها انجمن باری نپاتاک انکروتیون[۲۲] یا انجمن حسن نیت بود که در اثر تلاش های روشنفکران و نویسندگان ارمنستان شرقی از جمله خاچاطور آبوویان، میکائیل نالباندیان، رافائل پاتکانیان و رافی، که از رنج های ملت خود در سرزمین امپراتوری عثمانی آگاهی کاملی داشتند و حس میهن پرستی نسل جوان ارمنی را شکوفا کردند، در ۱۸۶۶-۱۸۷۵م، در الکساندروپول (گیومری) روسیۀ تزاری، متشکل از تعدادی معلم، دانشجو، صنعتگر و تاجر به نام های ملیک چمشگیان، الکساندر آفریگیان، گورگ قصابیان، اوهانجان گُریافین و دیگران، که تعدادشان به ۴۳ نفر می رسید، به وجود آمد. آرسن کریتیان[۲۳] که رهبری انجمن را بر عهده گرفت، ۲۴ سال داشت و در امر کتابت و سرودن اشعار وطنی و ترجمۀ برخی از آثار روسی به ارمنی دارای تجربه بود.[۲۴]
اما جزئیات بیشتر راجع به این انجمن را رئیس ادارۀ ژاندارمری وقت ایروان، مایور ژولوتوفسکی، در گزارش به ((دایرۀ سوم دفتر ویژۀ تزار)) روشن تر می سازد. او در این گزارش می نویسد:
((انجمن تابلوی مخصوص به خود داشته که بالای سردر اتاق دفتر، جایی که اعضای انجمن هنگام جلسات جمع می شدند، آویزان بوده است. همچنین انجمن دفتری به نام پارک ی تاگ (تاج افتخار) داشته که نام اعضا و بخشش های آنان در آن ثبت می شده است)).[۲۵]
در اساسنامۀ این انجمن آمده است که اعضای آن نباید از پنجاه نفر بیشتر شوند و همه باید روشنفکر و الگوی بسیار خوب برای دیگران باشند. جدای از داشتن چنین خصیصه ای افراد موظف بودند حق عضویت را، که هفته ای سه پشیز بود، پرداخت کنند چون در غیر این صورت اخراج می شدند.[۲۶]
اما سؤالی که به ذهن خطور می کند این است که اولاً چرا افراد باید بیشتر از پنجاه نفر نباشند و دوم اینکه چرا از اعضا حق عضویت دریافت می کردند. در جواب باید گفت که احتمالاً، شلوغ شدن بیش از اندازۀ انجمن و رفت و آمدهای فراوان خطرناک بوده و باعث مشکوک شدن مقامات روسی و لو رفتن انجمن می شده و به همین خاطر، فقط افراد با سواد و روشنفکر را انتخاب می کردند و پول هایی را هم که از طریق دریافت هدایا و حق عضویت در اختیار انجمن قرار می گرفت صرف خرید اسلحه و فرستادن آن به وان می کردند، به دلیل اینکه ارمنیان غربی حق حمل سلاح نداشتند.
این انجمن دارای هدفی بسیار متفاوت از انجمن رهایی بخش بود که مطبوعات آن زمان ارمنی ها، به خصوص، روزنامۀ مغو هایاستان[۲۷] و ماهنامۀ آرارات[۲۸] آن را منعکس ساخته اند. البته، از آنجایی که نویسندگان مقالات این نشریات خود از اعضای انجمن بودند، سعی داشتند چنین وانمود سازند که انجمن فقط در راستای اهداف فرهنگی آموزشی حرکت می کند اما این تنها پاره ای از اهداف انجمن را شامل می شد در حالی که هدف اصلی انجمن آزادی ارمنستان از زیر سلطۀ بیگانگان (هم روسیه و هم عثمانی) بود و از آن جایی که در آن زمان رهایی از یوغ عثمانی، به دلیل ضعف امپراتوری، احتمال بیشتری داشت به همین خاطر آنان فعالیت های آزادی بخش خود را در ارمنستان غربی متمرکز کرده بودند.
این گفتۀ رهبر انجمن حسن نیت، آرسن کریتیان، که ((ارمنیان تأخیر نکنید، به سوی مرکز ارمنستان حرکت کنید))[۲۹] این ادعا را بیشتر روشن می سازد. منظور وی از مرکز ارمنستان شهر وان از ایالت واسپوراکان است که انجمن رهایی بخش در آنجا فعالیت می کرد. به همین منظور هم او یکی از اعضای فعال انجمن به نام پطروس هایکازونی را، که در ضمن معلم و روزنامه نگار هم بود، به وان فرستاد تا اجرای برنامه های این انجمن را در آنجا، که عبارت بود از کار تبلیغاتی، برگزاری جلسات، جمع آوری پول برای خرید اسلحه و ایجاد یک قید اخوت و وحدت در میان ارمنی های عثمانی، بر عهده گیرد.[۳۰]
طبق این اسناد تاریخی چنین می توان استنباط کرد که انجمن رهایی بخش با انجمن حسن نیت رابطه ای نزدیک و تنگاتنگ داشته، هرچند که اهداف آنها با هم متفاوت بوده است؛ یعنی، هدف انجمن رهایی بخش فقط رهایی از ظلم و جور و تعدی و مسلح شدن به قصد دفاع از خود در چهارچوب حکومت عثمانی بوده اما هدف انجمن حسن نیت جدایی و رهایی از این فشارها و نابرابری ها و تشکیل کشوری آزاد و مستقل.
این انجمن تا ۱۸۷۱م فعالیت گسترده ای داشت اما از این تاریخ به بعد ژاندارمری ایروان به فعالیت های آنان مشکوک شد و به همین خاطر تعدادی از اعضای انجمن را اخراج کرد و فعالیت بقیه اعضا نیز فقط محدود به برگزاری تجمعات و تبلیغات شد. اما در آوریل ۱۸۷۵م، مایور ژولوتوفسکی تقریباً تمام اعضای انجمن را دستگیر و پس از یک سال تحقیق و بررسی، در مه ۱۸۷۶م، حکمی نسبتاً قابل ملاحظه صادر کرد که طبق آن آرسن کریتیان به یک سال و نیم حبس محکوم شد و پس از آن نیز تحت مراقبت ژاندارمری قرار می گرفت. به سایر اعضا نیز شدیداً تذکر و هشدار داده شد که ((در مقابل قانون مسئول باشند و از این پس، به خودشان اجازه ندهند که بدون اطلاع حکومت، انجمنی را برپا کنند و یا عضو انجمنی دیگر شوند)).[۳۱]
دستگیری اعضای انجمن و صدور این رأی ثابت می کند که هدف اصلی انجمن در نزد مقامات روسی آشکار بوده است اما چرا برای آنها مجازات سنگین تری را در نظر نگرفتند؟ در جواب باید گفت که تزار روسیه طی این سا ل ها بر اثر شروع آشوب در بالکان و کشتار بلغارستان به شدت تحت تأثیر افکار عمومی برای حمله به عثمانی قرار داشت و چون بدون شک یکی از جبهه های حمله به عثمانی آناتولی شرقی بود به همین خاطر نمی توانست بیش از این مجازات را سنگین تر کند و خود را از کمک های مردمی ارمنستان شرقی و غربی، که همواره در طول قرن نوزدهم در جنگ با عثمانی وی را یاری داده بودند، محروم سازد.
پی نوشت ها:
۱- برگرفته از فصل اول رسالۀ کارشناسی ارشد مؤلف با عنوان ((مناسبات سیاسی ارمنیان غربی با عثمانی در قرن نوزدهم)) (دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۸۶).
۲- کارشناس ارشد تاریخ اسلام.
3- Pergution e miutiun
۴- به معنای عقاب واسپوراکان.
5- Kherimian Hyrig
6- Gargin Servantian
7- Aghaian Giud
۸- گیود آغایان، دیوان،کتاب تاریخ ارمنی (ایروان:دانشگاه ایروان،۱۹۶۱)، ج۱۳، ص۲۶۹ و ۲۷۰.
۹- آغایان، همان جا.
10- Angegh
11- Horodents
12- Khekgegh
13- Hundstan
14- Nor giugh
15- Haregh
۱۶- همان،ص۲۷۱.
17- Shirvanian Neshan
18- Hagub Galuian
۱۹- همان، ص۲۷۶-۲۷۸.
۲۰- این عکس از جانیک آرمانیان است که در آن مادر ارمنستان بر روی سنگی نشسته و تمام اطرافش را مخروبه ها دربرگرفته اند و بر روی سنگ این مخروبه ها نام شهرهای ارمنستان غربی نوشته شده است و مادر به خاطر همین ویرانه ها می گرید درحالی که در آن طرف، رودخانۀ ارس نمایان است؛ سرزمینی آباد ازآن روسیه.
۲۱- همان، ص ۲۶۸.
22- Barinpatag Engerotiun
23- Keritian Arsen
۲۴- الکساندر پادماگریان و گیو آقاسی، تاریخ سیاسی اجتماعی ارامنه (تهران: سازمان فرهنگی پاد ،۱۳۵۲)، ص ۱۵۱.
۲۵- م.گ. نرسیسیان، مبارزۀ آزادی بخشی مردم ارمنی علیه حکومت استبدادی عثمانی (ایروان: [بی نا]، ۱۹۶۴)، ص۱۴۴.
۲۶- پادماگریان و آقاسی، همان، ص۱۵۲.
۲۷- مغو هایاستان، ۱۸۶۹، ش۲۳ و ۱۸۷۱ ،ش ۳۶.
۲۸- آرارات، ش 9 (1868).
۲۹- نرسیسان، همان،ص۱۴۴.
۳۰- پادماگریان و آقاسی، همان، ص ۱۵۱.
۳۱- نرسیسان، همان جا.
منابع:
آغایان،گیود. دیوان، کتاب تاریخ ارمنی. ایروان: دانشگاه ایروان،۱۹۶۱ ،ج۱۳.
پادماگریان، الکساندر ؛ آقاسی، گیو. تاریخ سیاسی اجتماعی ارامنه. تهران: سازمان فرهنگی پاد ،۱۳۵۲.
خسروی، تورج. ((مناسبات سیاسی ارمنیان غربی با عثمانی در قرن نوزدهم)) پایان نامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۸۶.
نرسیسیان، م.گ. مبارزۀ آزادی بخشی مردم ارمنی علیه حکومت استبدادی عثمانی. ایروان: [بی نا]،۱۹۶۴.
مغو هایاستان، ۱۸۶۹. ش۲۳؛ ۱۸۷۱، ش۳۶.
آرارات. ش۹. ۱۸۶۸.