فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۸۴
بوقوس نوبارپاشا
نویسنده: رافی آراکلیانس
ای.جی.بی یو.[۱] ، انجمن کل خیریۀ ارمنیان، ۱۱۲ سال پیش، در روز عید پاک، ۱۵ آوریل ۱۹۰۶م در شهر قاهره در امپراتوری عثمانی تأسیس شد. این انجمن غیر انتفاعی را ده تن از اعضای شاخص نهضت ملی ارمنیان مصر به رهبری بوقوس نوبار[۲]، به منظور کمک رسانی به ارمنیان محصور در شرق امپراتوری عثمانی و کیلیکیه، در جنوب شرقی آن، تأسیس کردند. بوقوس نوبار، فرزند ارشد نوبار نوباریان (نوبار پاشا)، نخستین نخست وزیر و نایب السلطنۀ مصر[۳] و یکی از مغزهای متفکر طرح آبراه حیاتی سوئز است. بوقوس نوبار تحصیلات اولیه را در مصر به پایان رساند و برای ادامۀ آن به سوئیس و فرانسه رفت. وی، پس از دریافت مدرک مهندسی در رشتۀ کشاورزی از کانون مرکزی پاریس[۴]و پیش از بازگشت به قسطنطنیه در ۱۸۷۹م برای مدتی در معادن و شبکۀ ریلی فرانسه به تجربه اندوزی پرداخت.
بوقوس نوبار پس از بازگشت به قاهره، با فعالیت مستمر در مناصب دولتی مانند هفت سال مدیریت شبکۀ راه آهن دولتی مصر، عضویت در هیئت های مدیرۀ بانک های متعدد، شرکت در طرح شبکۀ آب رسانی قاهره و سودان، مشارکت با شرکت بلژیکی اوآزس[۵]در طرح شهرک معروف هلیوپولیس[۶] قاهره و دیگر برنامه های بنیادی، امکان آشنایی با سیاست های حکومتی و بین المللی را برای خود به وجود آورد.
بوقوس نوبار، که از ستم به هم کیشان خود در طول سده ها حکومت عثمانی آگاهی داشت و شاهـد اوج آن در دوران سلطنـت عبدالحـمید دوم[۷]بود، با تأسیـس انجـمن ای.جی.بی.یو. و کمک رسانی به شهروندان ارمنی امپراتوری عثمانی کمر به نجات فرهنگ کهن ارمنی و پیش گیری از اضمحلال کامل آن بست. او تا ۱۹۲۸م با موفقیت مدیریت انجمن را بر عهده داشت و از آن پس مقام خود را به مدت دو سال به گالوست گلبنگیان[۸]، شخصیت نیکوکار دیگری سپرد. پس از پایان دوران مدیریت گلبنگیان، تا دوازده سال بعد، یعنی تا ۱۹۴۳م، مدیریت انجمن را زاره بیگ نوبار[۹]، فرزند بوقوس نوبار، بر عهده گرفت.
زندگی سیاسی
حس نوع دوستی، عرق ملی، تحصیلات عالی، مال و مکنت شخصی، تسلط کامل به زبان های ارمنی، عربی، انگلیسی، ترکی و فرانسوی، دوری از هرگونه وابستگی رسمی به حزب های سیاسی وقت جوامع ارمنی و شناخت سیاست و روابط متقابل بین المللی، تعیین کنندۀ خط مشی و عملکرد سیاسی منحصر به فرد بوقوس نوبار بود.
گئورک پنجم سورنیانتس، جاثلیق اعظم ارمنیان مرسلی جهان، در بحبوحۀ جنگ اول بالکان[۱۰]، در واکنش به درخواست کمک هوهانس آرشارونی، اسقف قسطنطنیه، که گزارش مبسوطی را دربارۀ رفتار خصومت آمیز سران عثمانی با ارمنیان ارسال کرده بود، در دسامبر ۱۹۱۲م، نامه ای به بوقوس نوبار نوشت و از او خواست که ریاست هیئت نمایندگان ارمنی[۱۱]را نزد دولت های پیروز در جنگ بالکان بر عهده گیرد.
درخواست جاثلیق اعظم هنگامی به پاریس رسید که بوقوس نوبار قصد بازگشت به قاهره را داشت. او ـ که مأموریت محول شده از سوی جامعۀ ارمنی مصر را برای دیدار و گفت و گو با ریمون پوانکاره[۱۲]، رئیس جمهور فرانسه، دربارۀ مصائب ارمنیان عثمانی به پایان برده بود[۱۳] ـ با طیب خاطر دعوت رهبر دینی ارمنیان را پذیرفت. به شهادت تاریخ او از آن پس عمر خود را تا لحظات پایانی به احقاق حق شهروندان ارمنی ساکن عثمانی و کسانی که از این سرزمین گریخته بودند و کمک رسانی به آنان اختصاص داد.
هیئت نمایندگان ارمنی بنا داشت که طی مذاکرات مستقیم با رؤسای دولت های اروپایی و جلب نظر آنان، بر اساس معاهدۀ برلین[۱۴]، دربار سلطان و حکومت عثمانی را وادار سازد که روابط اجتماعی جامعۀ ارمنی ساکن در ولایت های ارمنی نشین قلمرو عثمانی را ترمیم بخشد و بهبود وضعیت زندگی آنان را تضمین کند. زحمات هیئت نمایندگان ارمنی طی مذاکرات متعدد با سران دولت های روسیه، آلمان، فرانسه، ایتالیا، اتریش و بریتانیا منجر به صدور تعهدنامۀ سلطنتی برای رسیدگی به اوضاع اسفبار اقلیت ارمنی عثمانی و ترمیم وضعیت زندگی آنان شد. نقش بوقوس نوبار در نیل به نتیجه، از طریق اعمال فشارهای اقتصادی از سوی فرانسه و تحمیل شرایط سیاسی از سوی روسیه و حتی آلمان بر حکومت عثمانی، انکار ناپذیر است. این تعهدنامه، که به گونه ای ناباورانه در۸ فوریۀ ۱۹۱۴م به امضای سعید حلیم پاشا، نخست وزیر و دیگر مقامات بلند پایۀ عثمانی رسیده بود، به دلیل آغاز جنگ جهانی اول هرگز به مرحلۀ اجرا نرسید.
بوقوس نوبار در روزهای آغازین جنگ تغییری اجباری در سیاست خود به وجود آورد. او به ملاقات سران کشورهای متفق به ویژه بریتانیا شتافت تا با ترغیب ارتش آنان به نزدیک شدن به سواحل کیلیکیه[۱۵]، امکان نجات گروه نسبتاً بزرگ ارمنیان فراری منطقه را فراهم آورد. این طرح نیز به حقیقت نپیوست، زیرا بریتانیای در حال جنگ با عثمانی هدف های دیگری را دنبال می کرد. شاید، طرح همین فکر ابتدایی بود که باعث اجرای برنامۀ نجات گروه بزرگی از ارمنیان کیلیکیه در روزهای پایانی جنگ درطرحی مشابه به دست ناوگان ارتش فرانسه، که در دریای مدیترانه مستقر بود، شد. بخشی از نظر مساعد متفقین و به ویژه، فرانسه را می توان در عملکرد بوقوس نوبار در راه اندازی گروه جنگاوران شرق، معروف به لژیون دو اوریان[۱۶]، پی گرفت. این گروه، که متشکل از ارمنیان و معدود آشوریان[۱۷] داوطلب جنگ در زیر پرچم فرانسه بود، در شماری از تحرکات نظامی نیروهای مشترک فرانسه و بریتانیا در سوریه، فلسطین و کیلیکیه به هنگام جنگ و عملیات پاک سازی بیت المقدس پس از جنگ، شرکت فعال داشت.
بوقوس نوبار از ۱۹۱۶م تلاش خود را برای جلب نظر مساعد دولت های بریتانیا و فرانسه که درگیر جنگ با عثمانی بودند، شدت بخشید. او توانست در روزهای پایانی جنگ جهانی اول، امکان سفر آرمن گارو[۱۸]، نمایندۀ منتخب جاثلیق اعظم ارمنیان و همراهان وی را به امریکا فراهم سازد. این امر سبب شد تا در سیاست دولت های پیروز برای تجزیۀ امپراتوری عثمانی، خواستۀ ارمنیان برای احیای استقلال ارمنستان تثبیت شود.
نقطۀ اوج فعالیت ها و نمایش دیدگاه های سیاسی خاص بوقوس نوبار را می توان شرکت در اجلاس صلح پس از جنگ در گردهمایی سران کشورهای پیروز دانست. این اجلاس در ۸ ژانویۀ ۱۹۱۹م در کاخ ورسای فرانسه[۱۹] گشایش یافت.
گرد همایی صلح فرانسه، کاخ ورسای
بوقوس نوبار برای آنکه حضور رسمی هیئت نمایندگان ارمنی در گردهمایی صلح ورسای تضمین شود، در ماه های پایانی ۱۹۱۸م به اقدامات خود شتاب بیشتری بخشید. ارمنیان، با وجود نداشتن کشوری رسمی، مانند دیگر دولت های پیروز در جنگ، در کنار متفقین جنگیده بودند و هم پایۀ دولت های پیروز به حساب می آمدند. بوقوس نوبار حین تماس های مکرر متوجه شده بود که دولت های امریکا، فرانسه و بریتانیا اعتقادی راسخ به اعطای اولویت به ملت ارمنی ـ برای بازپس گیری سرزمین مادری، ایجاد حکومتی مستقل در آن و پایان بخشیدن به مرارت هایشان ـ دارند. او در اکتبر ۱۹۱۸م، ابتدا درخواست رسمی خود را برای احقاق حقوق ارمنیان منتشر کرد و یک ماه بعد، در اعلامیه ای به نام ارمنیان جهان، خواستار وحدت کلیۀ مناطق ارمنی نشین قفقاز و شبه جزیرۀ آناتولی شد. هدف بوقوس نوبار مشخصاً تأکید بر خواستۀ تاریخی ارمنیان جهان، ترسیم نقشۀ راه برای شرکت کنندگان در گرد همایی و تسهیل روند اجلاس در بارۀ مسئلۀ ارمنیان و ارمنستان بود. او در گام آشکار بعدی از همۀ گروه های ارمنی برای برگزاری مجمع ملی ارمنیان دعوت به عمل آورد. نخستین جلسۀ مجمع در حضور هیئت نمایندگی جمهوری خودخوانده و تازه تأسیس ارمنستان[۲۰] که به سرپرستی آودیس آهارونیان[۲۱] به طور هم زمان وارد فرانسه شده بود، در فوریۀ ۱۹۱۹م در پاریس تشکیل شد.
تلاقی دو گروه از سیاست مداران ارمنی، با نقشه های راه متفاوت و دیدگاه هایی گوناگون، آبستن برخورد شدید افکار بین ارمنیان حاضر در اجلاس ورسای بود. [۲۲]
تفاوت در ماهیت اندیشه های دو هیئت ریشه در زادگاه آنها داشت. آودیس آهارونیان آرمان حزبی را نمایندگی می کرد که در بطن مبارزات مسلحانۀ ارمنیان ساکن عثمانی علیه جانیان ترک متولد شده بود و بوقوس نوبار خود را نمایندۀ دیدگاه دیاسپورای ارمنی می دانست. او موکداً نگرانی خود را از واکنش حکومت عثمانی و دستاویز قرار دادن مقاومت مسلحانۀ شهروندان ارمنی، برای کشتار بیشتر، ابراز می کرد. بوقوس نوبار شخصاً مخالف ارسال تسلیحات به فداییان ارمنی در خاک ترکیه نبود. او ضمن درخواست از جوامع ارمنی مصر و بلغارستان برای تأمین کمک مالی فداییان ارمنی خود نیز شخصاً در پاسخ به درخواست میکائل واراندیان[۲۳]، نمایندۀ فدراسیون انقلابی ارمنی (داشناکسوتیون)[۲۴] ، شش هزار سکۀ طلا به تفلیس، فرستاد.
دیدگاه های سیاسی دو گروه، نحوۀ کاربرد این رویکردها در بحبوحۀ جنگ و درگیری با سیاست های متفقین به ویژه بریتانیا و فرانسه پس از جنگ، اختلاف نظرها و نقاط عطف فراوانی را به دنبال داشت. سرخوردگی نسبی بوقوس نوبار از مذاکره با دولت های اروپایی در ۱۹۱۶م برای رسیدن به صلح، بانی یکی از آن نقاط عطف و یکی از دلایل توسل به اسلحه و ایجاد گروه جنگ آوران داوطلب ارمنی شد.
برای هیئت نمایندگی جمهوری ارمنستان و رئیس آن، آودیس آهارونیان، حفظ استقلال جمهوری خودخوانده در بخشی از خاک امپراتوری رومانف ها و افزایش محدود مساحت آن با الحاق ولایت های[۲۵]هم جواری که هنوز در اشغال ترکیه مانده بودند، در اولویت بود. از سوی دیگر، هیئت ملی نمایندگان ارمنی و سرپرست آن، بوقوس نوبار، بر خواستۀ ارمنیان دیاسپورا و شهروند عثمانی، مبنی بر ایجاد ارمنستانی شامل کل سرزمین تاریخی ارمنستان و به ویژه کیلیکیه اصرار می ورزیدند. مطالبات بوقوس نوبار شباهت کاملی داشت به درخواست جاثلیق اعظم ارمنیان از نیکلای دوم، تزار روسیه، که در روزهای آغازین جنگ جهانی اول، در ۸ نوامبر ۱۹۱۴م،در نامه ای به وی ارسال شده بود.
جمهوری خودخواندۀ ارمنستان ، پس از شش سده اسارت، تماماً در محدودۀ روسیۀ رومانفی[۲۶]در غرب قفقاز اعلام موجودیت کرده بود حال آنکه بخش بزرگی از زادگاه ارمنیان دیاسپورا و محل سکونت شهروندان ارمنی عثمانی، دربخش شرقی امپراتوری عثمانی (در غرب قفقاز)، در حصر باقی مانده بود. گروه نمایندگی جمهوری ارمنستان تنها تقاضای الحاق شش ولایت شرقی عثمانی و یک دالان منتهی به کرانۀ دریای سیاه را به خاک جمهوری تازه تأسیس، به میز مذاکرۀ اجلاس فرانسه آورده بود در حالی که هیئت ملی نمایندگان ایجاد ارمنستانی از قفقاز تا کیلیکیه و دریای سیاه را مطالبه می کرد. گروه نمایندگی جمهوری نگران بقای سرحدات جمهوری خودخوانده و سلامت ستمدیدگانی بود که به آن پناه آورده بودند در حالی که هیئت ملی نمایندگان باز پس گیری کیلیکیه و دستیابی به اروپا و دنیای آزاد را از طریق دریای مدیترانه تنها راه نجات رؤیایی و بقای ارمنستان آزاد و مستقل آینده می دید.[۲۷]
بوقوس نوبار اطمینان چندانی به بقای جمهوری تازه تأسیس ارمنستان نداشت، زیرا تنها هشت ماه پیش تر، در اکتبر ۱۹۱۷م، انقلابی های کمونیست، امپراتوری روسیه را ساقط کرده و چشم طمع به تمام مایملک رومانف ها دوخته بودند. او این ارمنستان بسیار کوچک را گرفتار قیود نوشته و نانوشتۀ حکومت روسیه می دانست. جمهوری ارمنستان، برای این نمایندۀ ارمنیان ساکن دیاسپورا و سرزمین عثمانی، تنها بخشی از خاک ارمنستان تاریخی در خارج از مرزهای عثمانی و بنابراین، دور از رؤیای ارمنیان دربند عثمانی بود. بوقوس نوبار نمی توانست دغدغۀ بنیان گذاران جمهوری خودخواندۀ ارمنستان را در حفظ این حداقل به دست آمده به خوبی درک کند. ارمنستان خودخوانده را گروهی وطن پرست تحصیل کرده به وجود آورده بودند، فرهیختگانی که شجاعتی بی نظیر به خرج داده و برروی ویرانی های باقی مانده از جنگ جهانی اول و زیر فشار سیلی از هم کیشان گریخته از تیغ نژاد کش های ترک آزادی از دست رفتۀ قوم ارمن را در نهایت فقر و قحطی، اعلام کرده بودند. آنان حاضر بودند برای حفظ این آزادی به هر راهی متوسل شوند در حالیکه بوقوس نوبار در دیاسپورای ارمنی به دور از انبوه گریختگان از نژادکشی می زیست و نمی توانست مرام و خط مشی انقلابی و سوسیالیستی بانیان جمهوری خودخوانده را، که عضو فدراسیون انقلابی ارمنی (داشناکسوتیون)بودند به درستی دریابد.
مجموعۀ باورها، امیدها و انتظارات سرپرستان دو هیئت ارمنی حاضر در اجلاس ورسای در تضادی آشکار با یکدیگر بود. تنها با نگاهی به نام هایی که هریک از آن دو برای سرزمین موعودشان متصور بودند، می توان پی به ماهیت اندیشۀ آنان برد. آودیس آهارونیان و یاران هم مرامش ارمنستان آزاد و مستقل تازه تأسیس را جمهوری ارمنستان می نامیدند و بوقوس نوبار کشوری را که آرزوی تأسیس آن را داشت، به نام جمهوری آرارات نزدیک تر می دید.
برخی از مقامات سیاسی و اجتماعی وقت نیز، در داخل و خارج از جمهوری خودخوانده با بوقوس نوبار هم عقیده بودند. آنان تحقق رؤیای جمهوری مورد نظر بوقوس نوبار را هم برحق و ضروری می شمردند و هم دور از دسترس نمی دیدند. یقیشه دردریان[۲۸]، روحانی ادیب و اسقف ارمنیان بیت المقدس (قبلاً قسطنطنیه ۱۹۰۹ـ ۱۹۱۰م)، بارها عنوان کرده بود که کیلیکیه، زادگاه و مقر آخرین پادشاهی ارمنیان، باید در داخل مرزهای ارمنستان نوین قرار گیرد و با امکانات طبیعی و سوق الجیشی خود به صورت شریان عمر ارمنیان جهان درآید. رهبران جمهوری تازه تأسیس ارمنستان نیز با اهداف متعالی بوقوس نوبار تضاد بنیادی نداشتند. برخی از مقامات بلندمرتبه وتحصیل کردۀ جمهوری مانند میکائل واراندیان و به ویژه آنانی که مانند آرمن گارو و هامو اوهانجانیان[۲۹] ریشه های خانوادگی در ارمنستان تحت اشغال عثمانی و دیاسپورای ارمنی داشتند از هواداران آشکار طرح بوقوس نوبار بودند. آنان، در عین وفاداری به مرام و خط مشی بانیان جمهوری خودخواندۀ ارمنستان، طرف داری خود را از بنیان فکری هیئت ملی نمایندگان ارمنی پنهان نمی کردند.
آودیس آهارونیان در پاریس، به تضاد فکری خود و بوقوس نوبار و خطرات سیاسی ناشی از نمود منفی آن در اجلاس ورسای اشراف کامل داشت. به امکان تهاجم دوبارۀ نیروهای عثمانی به جمهوری خودخواندۀ ارمنستان نیز واقف بود اما از آنجا که امکان ارتباط سریع و مشاوره با همفکران خود را در مقر ستادیشان نداشت مجبور بود که تمام بار تصمیم گیری دربارۀ پافشاری بر تضاد فکری یا تسامح با نقشۀ راه هیئت ملی نمایندگان ارمنی را به تنهایی بر دوش کشد.
آهارونیان در نهایت خواستۀ برخی از نمایندگان ارمنی عضو حزب خود را که در فرانسه حاضر بودند، مبنی بر الحاق ده ها هزار کیلومتر مربع از خاک ارمنستان تاریخی در منطقۀ کیلیکیه به جمهوری خودخواندۀ ارمنستان، پذیرفت. این درخواست گویا مورد تأیید سران کشور های انگلستان، فرانسه[۳۰]و به ویژه ایالات متحدۀ امریکا نیز بود.
آهارونیان با مخالفت دولتمردان جمهوری ارمنستان با زیاده خواهی های بوقوس نوبار آشنا بود، صمیمیتی خاص با بوقوس نوبار نداشت و شخصیتش نیز شبیه شخصیت بوقوس نوبار نبود اما برای اعتماد به نفس، حسن روابط اجتماعی و اشراف بوقوس نوبار به بازی های سیاسی سران متفقین ارزش بالایی قائل بود. دو رهبر در نهایت موافقت کردند که ضمن حفظ ماهیت اصلی دو گروه نمایندگی درخواست خود را برای تشکیل سرزمینی واحد، متشکل ازارمنستان تحت اشغال عثمانی و ارمنستان واقع در محدودۀ روسیۀ رومانفی، متفقاً و از جانب هیئت واحد ملی نمایندگی ارمنیان در اجلاس مطرح کنند و در این باره متفقاً سخن گویند.
این طرح، که با تصورات بوقوس نوبار مطابقت داشت، شامل الحاق ارمنستان تحت اشغال عثمانی به ارمنستان جدا شده از روسیۀ رومانفی بود و راهی نیز به دریاهای سیاه و مدیترانه داشت.
درخواست نامه
بوقوس نوبار و آودیس آهارونیان در ۱۲ فوریۀ ۱۹۱۹م، انتظارات خود و مجموعۀ نکات توجیهی آن را طی گزارشی مفصل، از طرف هیئت واحد ملی نمایندگی ارمنیان به مدیریت اجلاس صلح پاریس در کاخ ورسای تقدیم کردند. گزارش با تشریح مصائب ارمنیان طی شش سده، در زیر یوغ سلاطین عثمانی و اقوام بیگانۀ قفقاز، آغاز می شد. شکنجه، تجاوز، تبعید، ترک اجباری دین، قتل عام و خشونت علیه ارمنیان در زادگاهشان، که منجر به تلف شدن بیش از یک چهارم کل جمعیت آنان شده، به طور مستند تشریح شده بود. تقاضانامه، دستگیری، محاکمه و مجازات عاملان کشتار جمعی ارمنیان و غارت اموال آنان، جبران همۀ خسارت هایی که شهروندان ارمنی متحمل شده بودند و خلع سلاح همۀ گروه ها ی ترک و کرد فعال در منطقه را شامل می شد.[۳۲]
گزارش مزبور حضور پررنگ سربازان ارمنی را در جبهه های جنگ قفقاز و سوریه در کنار نیروهای منظم متفقین و شرکت داوطلبان جنگاور ارمنی در جنگ فلسطین و پاک سازی بیت المقدس از نیروهای ترک و آلمانی و حتی، شرکت در جنگ در کنار سربازان فرانسوی درخاک فرانسه را یادآور می شد.
گزارش هیئت با طرح مسئلۀ ارمنی[۳۳] و با این مضامین آغاز شده بود:
« متفقین بر اساس اعلامیه های متعدد نمایندگان خود، که دراجلاس ورسای حضور دارند، دولت هایشان را متعهد به رهایی ارمنیان از ظلم وستم دیده و بارها از قول راسخ دولت هایشان برای اعطای آزادی و استقلال کامل به ملت ارمنی در پایان جنگ مردم و آغاز صلح مردم، سخن به میان آورده اند».[۳۴]
درخواست بوقوس نوبار و آهارونیان برای سرزمین مستقل ارمنستان شامل مناطق زیر بود:
۱. شش ولایت وان، بیتلیس، دیاربکر، خارپوت ( الازیگ فعلی)، سیواس و ارزروم و شهر طرابوزان (بر اساس درخواست آودیس آهارونیان).
۲. کیلیکیه، از آدانا و سیس تا بندر اسکندرون در ولایت های شرقی عثمانی و شمال شرقی دریای مدیترانه ( بر اساس درخواست بوقوس نوبار).[۳۵]
۳. مناطق تحت استیلای جمهوری خودخواندۀ ارمنستان، در بخش جدا شده از سرزمین امپراتوری رومانف در قفقاز، شامل ایروان، ولایت قارص، قراباغ (آرتساخ کنونی) و لوری و آخالکالاک، دو منطقۀ هم مرز با گرجستان.[۳۶]
دلایل انتخاب هریک از مناطق فوق به دقت و با استناد به واقعیت های تاریخی و اجتماعی تشریح شده بود. محدودۀ در خواست شده شباهت زیادی داشت به درخواستی که جاثلیق اعظم ارمنیان در ۸ نوامبر ۱۹۱۴م به دربار نیکلای دوم، تزار روسیه فرستاده بود.
بیشتر مناطق درخواستی هیئت ملی نمایندگی ارمنیان در قفقاز، از ماه های نخستین ۱۹۱۸م و به هنگام تشکیل اجلاس فرانسه، در اختیار جمهوری خودخواندۀ ارمنستان قرار گرفته بود و به همین علت، بوقوس نوبار بر درخواست الحاق آن قسمت از خاک ارمنستان که هنوز تحت اشغال عثمانی باقی مانده بود تأکید مضاعف داشت. بوقوس نوبار متولی پیگیری این بخش از درخواست هیئت بود و در طول مذاکرات، بار سنگین طرح آن را نزد سیاست مداران کهنه کار و استعمار گر متفقین بر دوش داشت.
گزارش بوقوس نوبار حاکی از آن بود که پیش از شروع آزار و اذیت شهروندان مسیحی در عثمانی، در ربع آخر سدۀ نوزدهم میلادی، اکثریت قاطع جمعیت ساکن در شرق و جنوب شرقی عثمانی را ارمنیان تشکیل می داده اند. گزارش جامع مشخص می کرد که با وجود مهاجرت جمعی ارمنیان از زادگاه خود، به دلیل تخریب روستاها و قتل عام پیاپی این دسته از شهروندان عثمانی، جمعیت شش ولایت یاد شده (ولایت های یادشده در ردیف ۱ درخواست) و طرابوزان در آغاز جنگ جهانی اول شامل بیش از۱۴۰۰۰۰۰ ارمنی، ۴۸۲۰۰۰ کرد و ۹۴۳۰۰۰ ترک بوده. در همان زمان، حدود دویست هزار تن از جمعیت پانصد هزار نفری کیلیکیه را نیز ارمنیان بومی تشکیل می دادند.[۳۷]
بوقوس نوبار در اجلاس با صدایی رسا بیان کرده بود که: « تلفات جنگ و قحطی و بیماری های ناشی از آن، در کنار سیاست ارمنی زدایی عثمانی، جمعیت ارمنیان منطقه را به شدت کاهش داده ولی باید به دادخواهی ارمنیان تلف شده، در کنار بانگ ارمنیان زنده، گوش فرا داد». او گفته بود که منطقۀ درخواستی در پایان جنگ و به دنبال تصویب طرح پیشنهاد شده از سوی هیئت ملی نمایندگی ارمنیان شاهد بازگشت مهاجران و تبعدی ها و افزایش مطلق جمعیت ارمنیان و شکوفایی ارمنستان مستقل جدید خواهد بود.
هیئت ملی نمایندگی ارمنیان متوجه بود که تشکیل ارمنستان درخواستی آنان مستلزم تجزیۀ خاک در اختیار امپراتوری عثمانی به دست متفقین و تقابل سیاست گذاران حاضر در اجلاس با انتظارات، امیال و احساسات اقوام بومی خواهد بود، اقوامی که سده های متوالی در زیر یوغ عثمانی بودند و اینک آزادی خود را نزدیک می دیدند. بوقوس نوبار، با توجه به احتمال وقوع این درگیری های سیاسی و اجتماعی، در گزارش خود پیشنهاد تشکیل گروهی حقیقت یاب را به اجلاس ارائه داد. این گروه می بایست در بارۀ آمار نفوس جوامع اکثریت و اقلیت در مناطق مورد بحث، گذشتۀ تاریخی آنان و حقوق مستندشان تحقیق می کردند. گزارش او به طور خاص به حقوق دیگر ساکنان منطقه از جمله یونانیان طرابوزان، کردهای سیواس، وان و دیاربکر و اعراب کیلیکیه و شمال سوریه نیز اشاره کرده بود. هیئت ملی نمایندگی ارمنیان خود را متعهد به محترم شمردن حقوق اقلیت های ساکن در مناطق درخواستی کرده بود.
بوقوس نوباردر بارۀ نواحی درخواستی در ساحل جنوب شرقی دریای سیاه نظر شرکت کنندگان در اجلاس را به اعلامیه های سران یونانی و عرب جلب کرده بود. الفتریوس ونیزلس[۳۸]، نخست وزیر یونان، به نمایندگی از یونانی تباران منطقه و با توجه به احساسات شهروندان یونانی تباری که آرزوی بازگشت به گذشته و تشکیل پادشاهی پونتوس[۳۹]را در نوار ساحل جنوبی دریای سیاه داشتند موافقت خود را با الحاق طرابوزان[۴۰[به ارمنستان جدید اعلام کرده بود.[۴۱] بوقوس نوبار اختصاص کیلیکیه را در شمال شرقی دریای مدیترانه به قبایل عرب منطقه، بی مناسبت خوانده بود. او این تخیل را ناشی از سیاست کمیتۀ فرانسویان حامی سوریه و نه مطالبات قومی عرب ها می دانست . بوقوس نوبار شمار عرب های ساکن این منطقه را در اوایل جنگ جهانی اول کمتر از بیست هزار تن برآورد کرده بود. او برای تأیید این سخن، به نظرات ملک فیصل[۴۲] اشاره کرده بود. این رهبر با نفوذ عرب، که در ۱۹۲۱م به پادشاهی سوریۀ بزرگ منصوب شد و تا ده سال بعد ( ۱۹۳۳م) نیز بر مسند نخستین پادشاه عراق نشست، نه در عریضه ای که از سوی عرب ها به اجلاس ورسای فرستاده شده بود و نه در سخنرانی خود در اجلاس مزبور الحاق اراضی کیلیکیه را به سرزمین خود درخواست نکرده بود. او شمار عرب ها را در منطقۀ محل مناقشه بسیار کم و قابل انصراف تشخیص داده بود. شمالی ترین ناحیۀ درخواستی او و عرب های سوریه به بندر اسکندرون در جنوب کیلیکیه ختم می شد. بوقوس نوبار علاوه بر این، وجود کیلیکیه را برای ارمنستان آتی، به دلیل موقعیت ساحلی آن، حیاتی شمرده بود. هیئت ملی نمایندگی ارمنیان تنها راه ارمنستان به دنیای آزاد غرب را دریای مدیترانه و از طریق بنادر کیلیکیه می دید.
تقدیم تقاضانامه[۴۳]
درخواست نامۀ هیئت، مشتمل بر ۱۵۰ ماده، در بعد از ظهر چهارشنبه، ۲۶ فوریۀ ۱۹۱۹م، به شورای ده نفرۀ اجلاس تقدیم شد. به دنبال درخواست آودیس آهارونیان و پذیرش بوقوس نوبار مقرر شد که آهارونیان نخـستین سخنران هیـئت و بوقـوس نوبار سخـنران جلسۀ بعـدی باشد. آهارونیان، در مقام نماینـدگی جـمهوری خودخـواندۀ ارمنستان، تقاضای اتحاد سرزمین تجزیه شدۀ ارمنستان را مطرح و بوقوس نوبار آمار، نقشه ها و جزئیات عوامل اجتماعی مربوط به کیلیکیه و کل زادگاه ارمنیان، واقع در سرزمین عثمانی را به تفصیل ارائه کرد.[۴۴]
درخـواست ارمنـیان هـم زمـان با درخـواست صهیـونیسـت ها بـرای تشکـیل سرزمـین مستقـل یهودی نشین اسرائـیل در فلسطیـن ارائه شد. ارمنیان برعکس صهیونیست ها، که حمایت همه جانبۀ متفقین را می طلبیدند، تنها انتظار دریافت اسلحه و مهمات را داشتند تا پس از تخلیۀ جبهه ها از نیروهای متفقین بتوانند برای آزادسازی سرزمین ارمنستان تحت اشغال عثمـانی از دست قـوای ترک به نیـروی خـود متـکی باشند.
در گزارش هیئت، خواستۀ ارمنیان جهان برای اتحاد اجزای ارمنستان و توسعۀ جمهوری خودخواندۀ ارمنستان به سمت غرب و اراضی ارمنستان غربی، این گونه مطرح شده بود:
« … اخـذ هـر تصمیـم بر مـبنای هر دلیـل برای جـداسازی پاره ای از ارمنستـان، که در خاک روسیه قرار گرفتـه، از زادگاه تاریخی ارمنـیان، که سده ها در اشغـال ترکیۀ عثمانی بوده، عین بی عدالتی خواهد بود. چنین تصمیمی را تنها می توان به قطع کردن اعضای یک بدن زنده تشبیه کرد. تصمیمی این چنین مطمئناً منجر به سرکوب بیشتر، ستم بیشتر و خونریزی بیشتر خواهد شد. ما به نام عدالت، به نام حقوق پایمال شدۀ ارمنیان، به نام آرمان و آرزوهای ارمنیان ساکن روسیه و ترکیه و به نام اجبار تاریخ، که دیر یا زود خواست خود را تحمیل خواهد کرد، اتحاد دو بخش از هم جدا شدۀ یک ملت را خواهانیم …».[۴۵]
دو روز بعـد، در ۲۸ فـوریـۀ ۱۹۱۹م، روزنامـۀ فـرانسوی زبانله تم[۴۶]،پا را فراتر از واکنـش سیاست مداران شگفت زده گذاشت و در صفحۀ نخست خود، خواستۀ هیئت ارمنی را با کنایه ” امپراتوری ارمنیان”[۴۷]، نامید. موج منفی برخی رسانه ها و شماری از سیاست مداران کوچک ترین وقفه ای در فعالیت آزادی خواهانۀ بوقوس نوبار و آودیس آهارونیان ایجاد نکرد.
هیئت ملی نمایندگی ارمنیان انبوهی از مدارک حاوی نقشه ها، ارقام و آمار مرتبط را در اختیار برگزارکنندگان اجلاس و نمایندگان قدرت های بزرگ حاضر در نشست ورسای قرار داد و چشم انتظار نظر مثبت سیاست گذاران ماند. آهارونیان و بوقوس نوبار هردو منتظر بودند، آهارونیان با اتکاء به وعدۀ رئیس جمهور امریکا برای همراهی با خواسته های ارمنیان، که در یکی از مصاحبه هایش عنوان کرده بود و بوقوس نوبار با امید به جلب نظر مثبت دولت و ملت فرانسه، که قاعدتاً می بایست خود را مدیون کمک های ارمنیان طی جنگ بدانند.
آرزوها و انتظارات بوقوس نوبار و هیئت ملی نمایندگی ارمنیان هرگز عملی نشد.
ناکامی مأموریت ملی، که سایه ای از اختلاف نظر احزاب ارمنی را بر سر خود داشت، نه به دلیل ناکارآمدی اعضای هیئت، بلکه بیشتر به دلایل گوناگون سیاسی رخ داد. موافقان و مخالفان با خواستۀ ارمنیان هر یک دلایل و مبانی خود را برای اعلام نظر داشتند. حامیان تصویب طرح، از جمله امریکا، حاضر نبودند برای حفاظت از ارمنستان نوین هزینه کنند و نیروهای خود را پس از پایان جنگ به منطقه آورند. مخالفان هم تولد ارمنستان نوین را ضد امیال مستکبرانۀ دولت متبوع خود می دیدند. فرانسه مخالف بود زیرا اجلاس ورسای نظارت استکباری بر کیلیکیه و سوریه را تماماً به آن کشور سپرده بود. [۴۸]ایتالیا مخالف بود زیرا نظارت بر نواحی ساحلی جنوب غربی شبه جزیرۀ آناتولی را سهم خود می دانست. انگلستان هم مخالف بود زیرا طمع آن به منابع نفتی قفقاز و میان رودان، این کشور را مجبور به حمایت از منافع آذربایجان، به ویژه در ناحیۀ قراباغ کوهستانی (آرتساخ کنونی) می کرد. از سوی دیگر، روسیه در آستانۀ انقلاب سوسیالیستی خود قرار گرفته بود و خواهان یک درگیری دیگر در سرحدات جنوب غربی خود نبود. عثمانی مغلوب در جنگ و آتاتورک، رئیس جدید دولت ترکیه، نیز در بحبوحۀ مذاکرات پس از جنگ و تخلیۀ اجباری سرزمین عثمانی از نیروهای متفقین آمادۀ تجاوز به شرق آناتولی و غرب قفقاز و احیای امپراتوری عثمانی می شدند. تضعیف ارمنیان و اقوام کرد ساکن در جنوب شرقی شبه جزیرۀ آناتولی، همچون همیشه، در دستور کار حزب اتحاد و ترقی و رئیس آن، آتاتورک، قرار داشت. گروه معروف به «چهار بزرگ» ، تشکیل دهنده شورای تصمیمگیرنده اصلی برای اجلاس فرانسه
کشورهای بی طرف هم نظر خود را داشتند. ایران وزیر خارجۀ خود، علی قلی خان مشاور الممالک[۵۰]، را به پاریس فرستاده بود تا شاید قفقاز از دست رفته در ۱۸۲۸م را به آغوش خود باز گرداند. ایران به جز قفقاز بخشی از شمال میان رودان در شمال غرب ایران تا شهرهای وان، بیتلیس، دیاربکر و الازیگ را، که در نقشۀ بوقوس نوبار منظور شده بود، مطالبه می کرد.
خواسته های فراوان، فشارهای گوناگون سیاسی و چیدمان نامعلوم قدرت ها از جمله روسیه اجـلاس فـرانسه را نیز، تا حـد زیادی با سـردرگمی به انجـام برد و تصمیـم گیـری های مهم را به نشست های بعدی ارجاع داد.
فداکاری، انتظار و سرخوردگی
قرارداد تشکیل گردان جنگاوران شرق (ارمنیان) یا لژیون دو اوریان بین بوقوس نوبار پاشا، جرج پیکو[۵۱]، وزیر امور خارجۀ فرانسه، ولوسین لاکاز[۵۲]، فرماندۀ نیروی دریایی فرانسه، در حضور مارک سایکس[۵۳]، نمایندۀ دولت بریتانیا، در سفارت خانۀ فرانسه در لندن به امضا رسید. دولت فرانسه با امضای این قرارداد متعهد می شد که در ازای شرکت فعال داوطلبان ارمنی در جنگ، در مقابل نیروهای عثمانی، اجازۀ تأسیس حکومتی خودمختار در کیلیکیه و اختیار فرمانروایی بر آن سرزمین را، به شرط ادامۀ نظارت فرانسویان، به ارمنیان واگذار کند. هیئت مؤسس بر سر تشکیل یک گردان جنگی شامل شش گروهان، هر یک متشکل از هشتصد داوطلب، با حقوق روزانه هفت سنـت برای هـر سرباز، به توافـق رسیده بود. تأمیـن هزینـۀ ده هزار فرانکی برای تأسیـس اردوگاه آمـوزش های پایـه در جزیرۀ قـبرس برعهدۀ نیروی دریایی فرانسه بود.
گـردان جـنگاوران شـرق با ثبـت نام هزاران ارمـنی در ۱۵نوامبر۱۹۱۶م در قـاهره تشکـیل شد. داوطلـبان را ارمنیـانی تشکیل مـی دادند که به طریقـی از نژادکـشی ۱۹۱۵م گریخته و به کشورهایی مانند فرانسه، امریکا، مصر و استرالیا پناه برده بودند. نجات یافتگان از جـنگ موسـی داغ[۵۴]، که بیشتـرین شمـار داوطلـبان را تشکیـل می دادند در اردوگاهـی مـوقـت در پـورت سـعیـد مـصـر، تـحـت حمایت مالی بوقوس نوبار، پناه گرفته بودند. شمار بسیاری از پناهندگان بازمانده از جنگ موسی داغ را ناوگان ارتش فرانسه، در ۱۵ سپتامبر ۱۹۱۵م، از دامنه های کوهستانی عثمانی در ساحل مدیترانه به دنیای آزاد انتقال داده بود.
گردان داوطلب نخستین دورۀ آموزشی خود را در اردوگاه قبرس نزد افسران فرانسوی و چهار نظامی مجرب ارمنی گذراند. این گردان در اواسط سپتامبر ۱۹۱۸م در بندر یافا به ارتش بریتانیا پیوست تا تحت فرمان فیلد مارشال آلن بی[۵۵]، فرماندۀ کل نیروهای مصری بریتانیا در جنگ فلسطین و سوریه، علیه نیروهای آلمان و عثمانی بجنگد. جنگ آرارا، نقطۀ اوج درخشش عملیات گردان ارمنیان در ۱۹سپتامبر ۱۹۱۸م بود.
یک گروه ششصد نفری از پیش قراولان گردان ارمنیان داوطلب، آغازگر حمله به نظامیان عثمانی معروف به ایلدریم آرمی گروپ [۵۶]برای تسخیر تپۀ سوق الجیشی آرارا (نهال کنونی)، در شمال شرق روستای رافات، در شمال کرانۀ باختری بود. نیروهای دشمن، شامل هزار سرباز ترک و ششصد آلمانی مستقر در بلندی تپه آرارا، تا به آن روز سه بار موفق به دفع حملۀ نیروهای متفقین شده بودند.
با وجود مسیر صعب العبور و اشراف نیروهای ترک مستقر در بلندی، گروه داوطلبان توانست طی عملیاتی درخشان، با دادن ۲۲ کشته و هشتاد زخمی، سنگرهای دشمن را کاملاً تصرف کند. پیروزی باور نکردنی گروه پیش قراول در جنگ آرارا کلید فتح فلسطین و سوریه را در اختیار متفقین قرار داد.[۵۷]
هوهانس کاراپتیان، از سربازان جنگ آرارا، در دفتر خاطرات خود این چنین نوشته: « در ساعت ۳:۳۰ بامداد ۱۹سپتامبر صعود به بلندی آرارا را شروع کردیم. سنگرهای دشمن را نمی دیدیم. دیده بان دشمن ما را در میانۀ راه دید و از آن پس، گلوله های دشمن بر سر ما باریدن گرفت. آسمان از برق آتش و انفجار مانند روز روشن شده بود. بهشت و جهنم به هم رسیده بود. ما هیچ ترسی در قلب خود احساس نمی کردیم. گویا، در یک میهمانی عروسی شرکت کرده ایم. انتقام تنها احساسی بود که وجودمان را در بر گرفته بود. شیر وحشی وجودمان به دنبال طعمۀ ترک می گشت. باید هرچه بیشتر ترک هایی را که خون خانواده های ما را بر زمین ریخته بودند به پای میز عدالت می کشاندیم …». آلن بی در پی این پیروزی و ازجان گذشتگی ارمنیان داوطلب،گفته بود: « من از حضور گروه ارمنیان داوطلب در ارتش تحت فرماندهی خود احساس غرور می کنم. آنان نقش بزرگی در پیروزی نهایی متفقین بازی کردند».
دشمن، یک هفتۀ بعد، با دادن ۲۱۲ اسیر از جبهۀ سوریه نیز عقب نشست و شش هفتۀ پس از آن، پایان جنگ جهانی اول و تسلیم کامل آلمان و متحدانش اعلام شد.
گردان ارمنیان، پس از عقد قرارداد متارکۀ جنگ در بندر مودرس[۵۸]، در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸م، براساس توافق دولت فرانسه با بوقوس نوبار به ولایت های آدانا و کیلیکیه اعزام شد تا حافظ امنیت ارمنیانی باشد که به امید صلح و آزادی در حال بازگشت به خانه هایشان بودند. مقابلۀ پر غرور آنان با افراد مسلح متفرقه، کردها و ترک ها و سربازان فراری از ارتش، که اوضاع آشفتۀ پس از جنگ را برای امیال پلید خود مساعد دیده بودند، تا به آنجا پیش رفت که در ۲۰ مه ۱۹۲۰م ارمنیان کیلیکیه، استقلال جمهوری مستقل ارمنستان کیلیکیه را اعلام کردند.
جـمهوری نوپای ارمنستـان کیلیکیـه عمـری چند ماهـه داشت. دولت فرانسه قبلاً ـ پس از پیروزی در جنگ ماه مه سال ۱۹۱۶م، طـی قرارداد پنهانـی سایکس ـ پیکو[۵۹]، شش مـاه زودتـر از تشکیل گردان ارمنیان ـ نقشۀ تقسیم سرزمین پهناور عثمانی را بین خود و دولت بریتانیا طراحی کرده بود. بنابراین، نمی توانست بخشی از سهم خود را به ارمنیان بخشد. فرانسوی ها تعهد خود را در قبال گردان ارمنیان و بوقوس نوبار، نادیده گرفتند و به تدریج، ارمنیان کیلیکیه را تنها گذاشتند. خلع سلاح کامل سربازان گردان ارمنیان در اوت ۱۹۲۰م از یک سو و به قدرت رسیدن ترک های جوان به رهبری آتاتورک و لشکرکشی او به شرق شبه جزیرۀ آناتولی از سوی دیگر، عملاً به آزادی ارمنیان کیلیکیه پایان داد.
پایان کار
بوقوس نوبار همکاری خود را با آودیس آهارونیان و دولت جمهوری مستقل ارمنستان پس از پایان کار اجلاس ورسای در مذاکره با نمایندگان امریکا و شریف پاشا[۶۰]، نمایندۀ خودخواندۀ کردها، نیزادامه داد. او در امضای پیمان سور[۶۱]، همراه هیئت نمایندگان جمهوری ارمنستان بود. در پیمان لوزان[۶۲]، نیز مانند نمایندگان دیگر اقلیت های غیر مسلمان عثمانی نظاره گر انعقاد این پیمان در شهر لوزان سوئیس بود. پیمان لوزان، که در آن ارمنیان تنها به منزلۀ یک اقلیت دینی در نظر گرفته شده بودند، بدون حضور ارمنیان منعقد شد اما نمایندگان ارمنی مفاد بخش سوم آن را در بارۀ رفتار دولت آتاتورک با شهروندان مسیحی ترکیه زیر ذره بین قرار دادند.[۶۳]
تقابل و سپس، تعامل با شریف پاشا موجی دیگر از مخالفت با بوقوس نوبار را نزد مقامات جمهوری نوپای ارمنستان به راه انداخت. موافقت نامه ای که بوقوس نوبار با شریف پاشا، تحت فشار مضاعف دولت بریتانیا[۶۴]امضا کرده و به تائید هامازاسپ اوهانجانیان[۶۵]، نمایندۀ جمهوری ارمنستان، نیز رسانده بود، اوج مخالفت با خط مشی او را نمایان ساخت. اعضای فدراسیون انقلابی ارمنی (داشناکسوتیون) بوقوس نوبار را به کوته بینی سیاسی محکوم می کردند. با وجود این، حضور او را در تداوم مذاکرات با دولت های پیروز در جنگ و ذی نفع در تجزیۀ سرزمین عثمانی ضروری می دانستند.
تعامل حکومت سوسیالیستی تازه تأسیس روسیه[۶۶] با حکومت ترکیه بر سر تعیین مرز بین دو کشور که در سرزمین مادری ارمنستان قرار داشت، آخرین و شاید، مهلک ترین ضربه را به رؤیاهای بر حق ارمنیان وارد کرد. مرزبندی جدید، خاک ارمنستان را به دو پاره، جمهوری سوسیالیستی ارمنستان و ارمنستان ترکیه تقسیم می کرد. در نتیجۀ این تعامل بخش ارمنستان سوسیالیستی به یکی از پانزده جمهوری شوروی (۱۹۲۲م) تبدیل و بخش ارمنستان ترکیه نیز صرفاً جزئی از خاک کشور ترکیه تلقی می شد. دولتمردان شوروی با توافق با مقامات ترکیه، به قیمت واگذاری بخش هایی از خاک ارمنستان، می توانستند در سایۀ یک همسایۀ حریص ولی ضعیف، با خیالی راحت تر به شکوفایی انقلاب کمونیستی خود پردازند.ترکان جوان نیز بی بهره نمی ماندند.ترکیه که پس ازشکست از متفقین بخش هایی عمده از امپراتوری عثمانی در اروپا و میان رودان را از کف داده بود، با اشغال هرچه بیشتر نواحی شرقی کشور خود، هم تا اندازه ای خسارت های وارد شده را جبران می کرد و هم از توان ارمنیان برای ایجاد حکومتی قدرتمندتر در همسایگی خود می کاست.
نیروهای به اصطلاح مردمی انقلاب کمونیستی قدرت سیاسی دولت ارمنستان را در ۱۹۱۹ ـ ۱۹۲۱م به تدریج متزلزل کردند و بنیان گذاران آن را با مشکلات اجتماعی تنها گذاشتند. آثار جنگ خانمان سوز در همه جای جمهوری دیده می شد. جمهوری نوپای ارمنستان تنها در سال نخست تأسیس شاهد مرگ قریب به ۱۵۰۰۰۰ شهروند از بیماری های واگیردار و گرسنگی بود. ارمنیانی که از ترس ترکیۀ زخم خورده به جمهوری ارمنستان پناهنده شده بودند به شمار بی خانمان های جنگ زده افزوده می شدند. با این حال، انقلابی های بلشویک، با اصرار در محقق ساختن آرمان انقلاب خود در ارمنستان، اولویتی برای حل مشکلات مردم قائل نبودند.
بوقوس نوبار و آهارونیان در ۱۹۱۹م، موفق به امضاء قراردادی با ای.سی.ار.ان.ای.[۶۷] یا کمیتۀ امریکایی کمک به اقوام و کشورهای خاور نزدیک، شدند تا از کمک آنها به ساکنان ارمنستان غربی که در نتیجۀ جنگ متحمل خسارات فراوانی شده بودند، بهره مند شوند. اعانه ای به مبلغ ۱٬۶۰۰٬۰۰۰ فرانک طی همان سال از سوی این نهاد در اختیار شهروندان ارمنی ترکیه قرار گرفت. بوقوس نوبار نظر مثبتی به نظام سوسیالیستی شوروی، که دو سال بعد دولت جمهوری نوپای ارمنستان را ساقط کرد، نداشت. با این وجود، خود را مقید به رساندن کمک های مردمی به ساکنان جمهوری ارمنستان می دانست. او این خصلت را از نوبار پاشا نوباریان، پدر خود، به ارث برده و در سرتاسر زندگی خود به آن وفادار بود.
بیست و پنجمین سالگرد تأسیس انجمن کل خیریۀ ارمنیان مصادف با سال های نخست اشغال ارمنستان به دست انقلابی های کمونیست بود. ارمنیان عضو انجمن، به مناسبت بزرگداشت سالگرد تأسیس آن، مبلغ سیصد هزار دلار برای تأسیس یک شهرک در ارمنستان جمع آوری کردند.
بوقوس نوبار نیز مبلغ صد هزار دلار به آن افزود تا بنای شهرکی جدید در حومۀ ایروان، برای اسکان پناهندگان نیازمند، گذارده شود.
شهرک مزبور، به پاس خدمات بنیان گذار آن، نوباراشن ( به معنی نوبار آباد) نامیده شده. این شهرک در ۱۹۳۷م پذیرای۱۰۰۰پناهنده و مهاجر ارمنی از کشورهای یونان، بلغارستان، سوریه، لبنان و فرانسه بود. نوباراشن در حال حاضر، با طرحی جدید و با نزدیک به ده هزار سکنه یکی از دوازده بخش شهر ایروان است که در جنوب پایتخت واقع شده است.
بوقوس نوبار فعالیت های انسان دوستانۀ خود را از سنین جوانی در مصر آغاز کرده بود. او، که رئیس هیئت امنای خلیفه گری ارمنیان اسکندریه بود، بیشترین کمک را به ارمنیانی رساند که از برنامۀ نژادکشی سلطان عبد الحمید دوم[۶۸]، در ۱۸۹۴ـ ۱۸۹۶م، جان سالم به در برده و به مصر، اروپا و ایالات متحدۀ امریکا پناهنده شده بودند. او شخصاً در سال های ۱۸۸۸ـ ۱۹۰۴م در بندر اسکندرون، در سال های ۱۹۰۵ـ ۱۹۱۴م در قاهره و پس از آن در پاریس نقش بزرگی در تأسیس و تأمین مالی سازمان های ملی ارمنیان، مانند یتیم خانه ها، مدرسه و مراکز فرهنگی ـ کاریابی ایفا کرد. تأسیس انجمن کل خیریۀ ارمنیان (ای. جی. بی. یو. ) در ۱۹۰۶م شاخص ترین فعالیت انسان دوستانۀ او برای کمک به دیاسپورای ارمنی است.
بوقوس نوبار ـ که امید به استقلال ارمنستان تحت اشغال ترکیه را از دست داده و شاهد مهاجرت دسته جمعی ساکنان آن به ارمنستان شوروی، مصر و دیگر نقاط جهان بود ـ تنها امکان ماندگاری فرهنگ ارمنی را در بقا و بهزیستی ارمنیان در دیاسپورا و ارمنستان شوروی می دید. از این رو، او و همفکرانش ، تصمیم به گسترش هرچه بیشتر فعالیت های انجمن گرفتند تا با رساندن حداقل کمک به همۀ نیازمندان ارمنی، حمایت از جوانان ارمنی برای کسب تحصیلات عالی، نگهداری مراکز فرهنگی ارمنیان در سراسر جهان و بهبود زندگی شهروندان ارمنستان شوروی تا حدی از نابودی ملت و فرهنگ با ارزش ارمنی جلوگیری کنند.
انجمن کل خیریۀ ارمنیان با مدیریت بوقوس نوبار در آغازین سال های جنگ جهانی اول، توانست ۱۴۲ شعبه در سرتاسر خاک عثمانی و خارج از آن، با جذب بیش از ۸۵۰۰ عضو، تأسیس کند. رساندن کمک به انبوه روستاییان و کارگران ارمنی در ترکیۀ عثمانی که در مضیقه بودند، مهم ترین فعالیت انجمن در سال های نخست بود. آرمان این انجمن، که جاثلیق اعظم ارمنیان، مگردیچ خریمیان[۶۹] نیز آن را تقدیس و تبرک کرد، جلوگیری از مهاجرت مردم از زادگاهشان بود.
با تشدیـد قتـل عام ارمنیـان در ۱۹۰۹م در آدانـای ترکـیه و افزایـش سرسـام آور تعـداد کودکان بی سرپرست، انجمن تمام هم و غم خود را معطوف وضعیت آنان کرد. تأسیس مدرسه برای آموزش زبان ارمنی در ۳۸ روستای ترک و کرد زبان در شرق عثمانی، رسیدگی به امور ۱۲۰۰ کودک بی سرپناه پورت سعید، که از کشتار کیلیکیه و آدانا جان سالم به در برده بودند، از نخستین اقدامات انجمن بود.
از مهم ترین برنامه های این انجمن می توان به موارد زیر اشاره کرد: تأسیس و نگهداری یتیم خانه های کودکان ارمنی در عراق، فلسطین، لبنان، سوریه، فرانسه و حتی مرسین ترکیه بعد از شکست ترکیه در جنگ، تأسیس چهل خوابگاه و خانۀ دانشجویی برای دانشجویان ارمنی در فرانسه با هزینۀ سه میلیون فرانک (پرداخت شده از سوی شخص بوقوس نوبار در ۱۹۲۷م)، تخصیص مبلغی معادل چهار هزار سکۀ طلا برای تأسیس کرسی زبان ارمنی در دانشگاه آکسفورد به یاد نوبار نوباریان و تأسیس کتابخانه در پاریس[۷۰]و مجتمع آموزشی ملکونیان[۷۱]در قبرس.
از ۱۹۳۰م، با فروکش کردن تلاطم اوضاع آشفتۀ پس از جنگ، نجات ملت و فرهنگ ارمنی از انهدام در دستور کار انجمن قرار گرفت. انجمن اینک با بیش از ۳۲۰۰۰ عضو، سالانه به امور فرهنگی و اجتماعی حدود چهارصدهزار ارمنی پراکنده در سراسر جهان رسیدگی می کند.
بوقوس نوبار، پایه گذار و نخستین مدیر عامل انجمن، با وجود کهولت و کسالت، تا ۱۹۲۸م به مدیریت انجمن ادامه داد. او نخستین جایزۀ خود، لقب لژیون دونور[۷۲]و سپس نشان طلا را هنگام تحصیل در فرانسه برای اختراع تراکتور برای شخم زدن زمین های سخت دریافت کرد. پس از آن، نشان طلا از نمایشگاه صنایع میلان، نشان اوردر دو لئوپولد بلژیک[۷۳]، نشان های مجیدی، عثمانی و نیل مصر (از مقامات مصری) و بیش از همه مراتب سپاس ارمنیان دیاسپورا، زینت بخش زندگی هر دو جهان بوقوس نوبار بوده است .
پاشا، که در زبان ترکی، به مقامات عالی رتبۀ دولتی اختصاص دارد، نه از جانب دولت بلکه از سوی انبوه دوستداران بوقوس نوبار به او داده شده.
بوقوس نوبار در۲ اوت۱۸۵۱م درقسطنطنیه متولد شد و در ۲۵ ژوئن ۱۹۳۰م، یک سال پس از مرگ همسرش، ماری، در پاریس دار فانی را وداع گفت.
پی نوشت ها:
(AGBU) Armenian General Benevolent Union ، این انجمن، که تا به امروز فعال است، در روزهای پایانی جنگ جهانی اول از قاهره به پاریس تغییر مکان داد و در سال های آغازین جنگ جهانی دوم، مقر خود را به نیویورک منتقل کرد.
۲. Boghos Nubar Pasha (۱۸۵۱ ـ ۱۹۳۰م)، محبوبیت بوقوس نوبار بین مردم سبب شد که دیاسپورای ارمنی او را به لقب پاشا مفتخر کند.
۳.Nubar Pasha (تولد ۱۸۲۵م، دراسمیرنای عثمانی [ ازمیر کنونی]، وفات ۱۸۹۹م در پاریس)، او نخستین نخست وزیر مصر بود و سه دوره این منصب را حفظ کرد. اجداد خاندان نوباریان از ملوک ارمنی سیونیک، جنوبی ترین استان جمهوری ارمنستان، بودند. ملیک نوبار(مگردیچ نوباریان ملیکیان،) جد بزرگ نوباریان ها، یکی از نظامیان بلند پایۀ سدۀ هجدهم میلادی در ناحیۀ سیونیک خانات ایروان بود. او، که نخست در بندر اسمیرنا (ازمیر کنونی) سکنا گزیده بود، پس از برقراری روابط با مقامات مصر به همراه خانوادۀ خود به آن کشور مهاجرت کرد. پس از استیلای دولت بریتانیا بر مصر، در سال های۱۸۸۱ ـ ۱۸۸۲م، به پاریس منتقل شد. او در سفر به لندن توانست با قدرت از حقوق خاندان محمدی، والی مصر، دفاع کند. به همین سبب، مفتخر به لقب پاشا شد. در حال حاضر، دو خیابان در قاهره و در بندر اسکندرون به اسم نوبار پاشا نام گذاری شده اند.
Diplômé de l’Ecole Centrale .۴
5.Oases
6. Heliopolis، یکی از ثروتمندترین شهرک های قاهره. فرودگاه بین المللی قاهره در این شهرک قرار دارد. این شهرک را شرکت اوآزس بلژیکی با مشارکت مستقیم بوقوس نوبار در ۱۹۰۵م طراحی کرد.
۷. سلطان عبدالحمید دوم به دلیل قتل عام اقلیت ها و از جمله سیصد هزار ارمنی به دست مزدوران موسوم به حمیدیه (۱۸۹۵ـ ۱۸۹۶م) در مناطق شرقی و مرکزی آناتولی، به «سلطان سرخ» ملقب شد.
8. Galoust Gyulbenkian، انگلیسی ارمنی تبار (تولد در ۱۸۶۹م در قسطنطنیه، وفات در ۱۹۵۵م در لیسبون). او مهندس نفت بود و نخستین کسی است که در عراق نفت استخراج کرد. وی در انتقال نفت خاورمیانه به اروپای غربی نقش مهمی ایفا کرد. انجمن خیریۀ گالوست گلبنکیان، که تا کنون نیز فعال است، موفق به اعطای بیش از ۸۵۰۰۰ بورس تحصیلی به جوانان نیازمند شده است.
Zareh Bey Nubar (۱۸۸۵ ـ ۱۹۴۰) .۹
۱۰. جنگ جدایی طلبانه بین امپراتوری عثمانی و جبهۀ مشترک کشورهای یونان، صربستان، بلغارستان و مونته نگرو در فاصلۀ اکتبر ۱۹۱۲ ـ مه ۱۹۱۳م.
۱۱. Armenian National Deligation (۱۹۱۲ ـ ۱۹۲۴م)، متشکل از گروهی از روحانیان و شهروندان ارمنی عثمانی و دیاسپورای ارمنی. آوانس خان ماسحیان، سفیر ایران در آلمان، انتخاب نخست جاثلیق ارمنیان جهان، برای سرپرستی این هیئت متشکل از نمایندگان ارمنی بود. پس از آنکه آوانس خان ماسحیان به دلیل مشغلۀ سیاسی فراوان این درخواست را رد کرد بوقوس نوبار عهده دار این مأموریت خطیر شد.
۱۲. Raymond Nicolas Landry Poincaré (۱۸۶۰ ـ ۱۹۳۴م)، وزیر امور خارجه، نخست وزیر و دهمین رئیس جمهور فرانسه.
۱۳. جنگ اول بالکان با شرکت گروه داوطلبان ارمنی به فرماندهی افراد سرشناسی چون آندرانیک اوزانیان و گارگین نژده، تحت لوای بلغارستان، از ۲۳ اکتبر ۱۹۱۲ آغاز شد و تا مه ۱۹۱۳م به درازا کشید. در پی شکست مطلق نیروهای عثمانی، اوضاع جغراسیاسی امپراتوری عثمانی در معرض بازنگری دولت های پیروز قرار گرفته بود. بوقوس نوبار، بنا بر آشنایی خود با دولتمردان فرانسوی، کوشش می کرد تا مطالبات تاریخی ارمنیان و روزگار سخت شهروندان ارمنی عثمانی نیز بازنگری شود.
۱۴. توافق نامۀ برلین در ۱۳ژوئیۀ ۱۸۷۸م بین روسیه و عثمانی منعقد شد.
۱۵. ناحیۀ جنوب ترکیۀ کنونی در ساحل شرقی مدیترانه که محل استقرار آخرین پادشاهی ارمنیان در سدۀ چهاردهم (۱۱۹۸ ـ ۱۳۷۵م) بود. جمعیت قابل توجهی از ارمنیان ساکن فلات ارمنستان برای فرار از خشونت اقوام تاتاری که از آسیای مرکزی به فلات ارمنستان سرازیر شده بودند، به نواحی جنوب غربی ارمنستان مهاجرت کرده و به ساکنان ارمنی کیلیکیه اضافه شده بودند. پادشاهی کیلیکیه سرزمینی به وسعت حدود چهل هزار کیلومتر مربع را در بر می گرفت. در حال حاضر، این منطقه شامل استان های مرسین، آدانا، غازی عینتاب، اورفه، عثمانیه، هاتای، قهرمان ماراش و بخشی از ادلب، در امتداد مرز جنوب شرقی ترکیه، است.
۱۶. Orient’ Légion d ، این گردان نظامی به پیشنهاد بوقوس نوبار در ۱۵ نوامبر ۱۹۱۶م تشکیل شد و تا ۱۹۲۰م در زیر پرچم فرانسه در جبهه های شرق حماسه ها آفرید. هدف اصلی بوقوس نوبار از شرکت ارمنیان در جنگ مقابله با قشون عثمانی برای آزادسازی کیلیکیه بود. آموزش قریب به پنج هزار داوطلب ارمنی به دست نظامیان کارکشتۀ ارمنی تبار ارتش امریکا و عثمانی، مانند ژرژ شیشمانیان و سرکیس بوقوسیان، در مرحلۀ نخست در پورت سعید مصر و در ۱۹۱۷م در قرارگاهی در قبرس صورت گرفت. داوطلب های ارمنی از جمله مردانی بودند که در موسی داغ با قشون عثمانی جنگیده و به کمک ناوگان ارتش فرانسه به مصر پناهنده شده بودند. این گروه، پس از خروج معدود سربازان آشوری آن، از ۲۰ اکتبر ۱۹۱۸م به گردان ارمنیان (La Légion Arménienne) تغییر نام داد.
۱۷. آشوریان مسیحی ساکن عثمانی هم فدای برنامۀ نژاد کشی شده بودند.
۱۸. Garegin Basdermadjian (۱۸۷۲ـ۱۹۲۳م)، از اعضای شاخص فدراسیون انقلابی ارمنی (داشناکسیوتیون). او نقشی عمده در طرح اشغال بانک اتومان (بانک مرکزی عثمانی) و اجرای طرح نمسیس (Nemesis) یا اعدام انقلابی بانیان اصلی نژادکشی ارمنیان در ترکیۀ عثمانی داشت.
۱۹. Versailles Peace Conference( ۱۸ ژانویۀ ۱۹۱۹ـ ۲۱ ژانویۀ۱۹۲۰م)، این اجلاس با شرکت هیئت های نمایندگی ۲۷ دولت و ملت های پیروز در جنگ جهانی اول از جمله ارمنیان، برای تصمیم گیری در بارۀ آیندۀ کشورهای شکست خورده و تقسیم سرزمین های آنان در پاریس تشکیل شد. آلمان و ترکیه در اجلاس حضور نداشتند.
۲۰. نخستین حکومت مستقل ارمنیان، در قالب جمهوری در ۲۸ماه مه ۱۹۱۸م، پس از پیروزی بر قوای متجاوز ترک در سه نقطۀ مهم ساردارآباد، باش آباران و قرا کلیسا در بخشی از خاک ارمنستان تاریخی، در شرق مرز شرقی ترکیه، در قسمتی جدا شده از خاک روسیۀ تزاری تأسیس شد. نشست پاریس در ژانویۀ ۱۹۲۰م، استقلال این جمهوری را در زمانی به رسمیت شناخت که نیروهای کمال آتاتورک ارمنستان غربی را به طور کامل در اشغال داشتند.
۲۱. Avetis Aharonian (۱۸۶۶ـ ۱۹۴۸م)، نویسنده، سیاست مدار و فعال اجتماعی. رئیس مجلس جمهوری ارمنستان در ۱۹۱۹م. او و بوقوس نوبار، هردو در قبرستان پر لاشز(Père-Lachaise) پاریس دفن شده اند.
Richard G. Hovannisian, The Republic of Armenia: The first year, 1918 ـ 1919 (California: University of California Press, 1971), vol.1, p. ۲۵۷ ـ ۲۶۰. .۲۲
۲۳. Michael Varandian(۱۸۷۰ـ ۱۹۳۴م)، نویسنده، تاریخ نگار، فیلسوف و نمایندۀ مجلس جمهوری ارمنستان. او نمایندۀ جمهوری ارمنستان در ایتالیا بود و در مقام یک سیاست مدار احترام بسیاری برای بوقوس نوبار پاشا قائل بود.
۲۴. حزب داشناکسوتیون (ARF) را گروهی وطن پرست فرهیخته در ۱۸۹۰م، در تفلیس بنا نهادند. این حزب عامل اصلی بنیان گذاری نخستین جمهوری ارمنستان در ۱۹۱۸، بود و نقشی بسزا در حیات سیاسی و فرهنگی ارمنیان دیاسپورا داشت.
۲۵. ولایت های وان، بیتلیس، دیاربکر، خارپوت (الازیگ)، سیواس (سباستیای قدیم)، ارزروم و طرابوزان.
۲۶. سلسلۀ امپراتوری رومانف در حدود سه سده، از ۱۶۱۳ ـ ۱۹۱۷م بر سراسر روسیه، شامل کل قفقاز و ارمنستان کنونی، حکم راندند.
۲۷. وراتسیان، سیمون (Simon Vratsian)، هایاستانی هانراپتوتیون (جمهوری ارمنستان [به زبان ارمنی])، چاپ دوم (تهران: آلیک،۱۹۸۲)، ص۵۷۴ و ۵۷۵.
. Yeghishe Derderian (۱۸۶۰ ـ ۱۹۳۰)۲۸.
، Hamo Ohanjanianنخست وزیر جمهوری تازه تأسیس ارمنستان از ۵ مه تا ۲۳ نوامبر۱۹۲۰م
۳۰. متفقین در ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶م، طی جلساتی محرمانه، ادارۀ سرزمین های تحت اشغال امپراتوری عثمانی را پس از پایان جنگ بین خود تقسیم کرده بودند. ادارۀ منطقۀ کیلیکیه به اضافۀ بخشی دیگر از جنوب شرقی عثمانی برای دولت فرانسه کنار گذاشته شده بود.
۳۱.با سپاس از آقای ناربه داوودیان برای همکاری در برگردان و تنظیم نقشه های این مقاله
Hovannisian, ibid. , p. 292 ـ ۲۴۰. ۳۲.
۳۳. مسئلۀ ارمنی ( Arrmenian Cause )، به مجموعه ای از خسارت های جانی، مالی، روانی و فرهنگی وارد شده بر ارمنیان تحت یوغ بیگانگان طی سده ها و درخواست جامع برای جبران آنها گفته می شود. سقوط آخرین پادشاهی ارمنیان در کیلیکیه در ۱۳۷۵م، آغازگر این مسئله بوده. دیاسپورای ارمنی هم زائیدۀ همین مسئله است.
ibid. , p. 277. ۳۴.
۳۵. هوهانس کاجازنونی، اولین نخست وزیر جمهوری اول ارمنستان، طرح این درخواست بوقوس نوبار را (تشکیل جمهوری ارمنستان از دریای سیاه تا کرانۀ مدیترانه) دیوانگی محض خوانده بود.
ibid. , p. 278. ۳۶.
Ibid. ۳۷.
۳۸. Vanizelos Eleftherios (۱۸۶۴ـ۱۹۳۶م)، نخست وزیر یونان (۱۹۱۰ـ۱۹۲۰م) و رهبر آزادی خواه یونانیان
پادشاهی پونتوس(Pontus)، در ساحل جنوب شرقی دریای سیاه (۲۸۱ ق م ـ ۶۳م)
شهری در ناحیۀ پونتوس، در ساحل جنوب شرقی دریای سیاه. این شهر در دو سدۀ دوم و اول پیش از میلاد مسیح پایتخت امپراتور میتریداتس ( Mithridates ) ششم بود و سپس، مرکز امپراتوری طرابوزان یا آخرین امپراتوری بیزانس در شرق(Empire of Trebizond)، در ۱۲۰۴ ـ ۱۴۶۱م بود.
ibid. , p. 273. ۴۱.
Emir Feisal، فیصل بن حـسین بن شریـف یا ملک فـیصل اول (۱۸۸۵ـ ۱۹۳۳م)، پسر حسین بن علی، والی حجاز و مکه. در ۱۹۱۶م خود را پادشاه سرزمین عرب خواند. او رؤیای این فرمانروایی را از دوران مشاوره با لورنس عربستان در ۱۹۱۶م در ذهن پروراند و در جنگ های موفق ۱۹۱۶ـ ۱۹۱۸م علیه لشکر عثمانی، به آن دست یافت. فیصل سلسلۀ هاشمی را، در ۱۹۲۱م بنیان نهاد و تا هنگام مرگ، در ۱۹۳۳م، پادشاه عراق بود.
ibid. , p. 277. ۴۳.
Ibid. , p. 274. ۴۴.
Ibid. , p. 264 & 265. 45.
Le Temps ۴۶.
L’Empire Armenien ۴۷.
Ibid. , p. 273. ۴۸.
۴۹.سی و دو کشور و ملت شرکت کننده در اجلاس نخست یک گروه ده نفری از رؤسای ده کشور قدرتمند متفق را برای تصمیم گیری و اعلام رأی نهایی انتخاب کرده بودند اما خیلی زود تعداد اعضای این گروه به چهار نفر از چهار کشور کاهش یافت.
The “Big Four” were the Prime Minister of France, Georges Clemenceau; the Prime Minister of the United Kingdom, David Lloyd George; the President of the United States, Woodrow Wilson; and the Prime Minister of Italy, Vittorio Emanuele Orlando
علی قلی مسعود انصاری ملقب به مشاور الممالک، وزیر امور خارجۀ ایران، سفیر کبیر ایران در ترکیه و رئیس هیئت نمایندگی ایران در اجلاس صلح پاریس.
Georges Picot ۵۱.
Lucien Marie Jean Lacaze ۵۲.
Sir Mark Sykes ۵۳.
موسی داغ یا کوه موسی با ارتفاع ۱۳۵۵متر در جنوب شرقی ترکیه کنونی، در کرانۀ شمال شرقی دریای مدیترانه (سرزمین کیلیکیه) قرار دارد.
۵۵.Edmund Henry Hynman Allenby ، فرماندۀ لشکر مصر ارتش امپراتوری بریتانیا در جبهۀ فلسطین طی جنگ جهانی اول
Yildrim Army Group ،گروه اقدام سریع ارتش عثمانی که در طول جنگ جهانی اول در اختیار فرماندهان آلمانی در جبهۀ آسیا قرار گرفته بود.
گردان سربازان ارمنی ارتش فرانسه پس از فتح بیت المقدس، در ۹ دسامبر ۱۹۱۷م، در کلیسای ارمنیان بیت المقدس مراسم دعای شکرگزاری به جای آوردند. گردان ارمنیان به مدت یک ماه تمام حفاظت از بیت المقدس را بر عهده داشت.
۵۸.Moudros Armistice یا قرارداد متارکۀ جنگ جهانی اول، بین طرفین درگیر در بندر مودرس در جزیرۀلمنوس (Lemnos) یونان به امضا رسید.
Picot Agreement ،Sykes- این قرارداد را ژرژ پیکو، حقوق دان فرانسوی و مارک سایکس، سیاست مدار انگلیسی در مه ۱۹۱۶م از طرف دولت های متبوع خود در لندن به امضا رساندند. دو طرف در ماه های بعد پس از ترمیم قرارداد، برای روسیه و ایتالیا نیر سهمی را از سرزمین عثمانی شکست خورده قائل شدند.
60. Cherif Pasha، از هم مسلکان سلطان عبدالحمید، پس از روی کار آمدن ترک های جوان به رهبری آتاتورک مطرود شد و در اروپا اقامت گزید. وی خود را سخن گوی کردها معرفی می کرد و داعیۀ ایجاد کردستان در بخشی از ارمنستان غربی،از وان و کیلیکیه تا اصفهان، را داشت.
پیمان سور (Treaty of Serves)، بین نمایندگان عثمانی و دولت های پیروز در جنگ جهانی اول در ۱۰ اوت ۱۹۲۰م در شهر سور فرانسه به امضا رسید.
۶۲. پیمان لوزان (Treaty of Lausanne)، در ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۳م به امضا رسید.
Hovannisian, ibid. , p. 256 ـ ۲۵۷. ۶۳.
بریتانیا ظاهراً، معتقد بود که ایجاد کردستان مستقل در کنار ارمنستان مستقل، در بخش هایی از خاک عثمانی، تعامل با حاکمان ترکیۀ تازه تأسیس را آسان تر می سازد و مانع از همبستگی کرد ها و ترک ها در تقویت فلسفۀ پان ـ اسلامیسم در منطقه خواهد شد.
Hamazasp Ohanjanian ۶۵.
انقلابی های سوسیال دموکرات روسیه در اکتبر ۱۹۱۷م، طی دو مرحله، نظام امپراتوری روسیه را به طور کامل ساقط کردند و حکومت روسیه را در اختیار گرفتند.
American Committee for Relief in the Near East, ACRNE، تأسیس ۱۹۱۸م. کمیتۀ امریکایی کمک های انسان دوستانه به ملت ها و کشورهای خاور نزدیک خسارت دیده از جنگ جهانی اول، مانند ارمنستان، یونان ، سوریه و ایران. کمک های این نهاد، به جمهوری ارمنستان نیز ارسال شد و حتی پس از اشغال ارمنستان به دست انقلابی های روس تا ۱۹۲۳م ادامه یافت.
سی و چهارمین سلطان عثمانی (۱۸۷۶ ـ ۱۹۰۹م)، عامل نخستین کشتار شهروندان ارمنی ترکیه. نیروهای حمیدیه سلطان سیصد هزار تن از ارمنیان را کشتند و صد هزار تن دیگر را مجبور به ترک دین کردند. در تاریخ از او با لقب سلطان سرخ یاد شده است. دانشکدۀ مهندسی دانشگاه کارابیوک ترکیه در ۲۵ مه ۲۰۱۳م، یک دکترای افتخاری را برای راه اندازی راه آهن حجاز به نام او ثبت کرد.
Mgrtich Khrimian (۱۸۲۰ـ ۱۹۰۷) ملقب به خریمیان هایریک (پدر خریمیان)
انجمن ای.جی.بی.یو. کتابخانۀ نوبار (La Bibliothèque Nubar de l’UGAB )، را در ۱۹۲۸م تأسیس کرد.
مجتمع آموزشی ملکونیان در ۱۹۲۴م تاسیس یافت. این مجتمع در آغاز شامل ۷ پناهگاه برای یتیمان به جای مانده از نژادکشی ۱۹۱۵م بود.
Légion d’honneur ۷۲.
Ordre de Leopold، نشان لئوپولد دوم، پادشاه بلژیک، که از ۱۹۰۰م برای خدمات نظامی و اجتماعی به شهروندان بلژیکی یا دیگران اهدا می شود.
منابع:
اوتیان، یرواند. زندگی نامه و اصل و نصب بوقوس نوبار و نوبار نوباریان. قسطنطنیه: ۱۹۱۳.
قازاریان، واچه. یادداشت های بوقوس نوبار و مسئلۀ ارمنی،۱۹۱۵ـ ۱۹۱۸م. والتهام، امریکا:
مایرنی.
لازیان، گابریل.« هایاستان و های دات»،مجموعه اسناد. قاهره. ۱۹۴۶.
لئو. تورکاهای هقاپوخوتیان گاقاپارابانوتیون. ج۲. پاریس: ۱۹۳۵.
وراتسیان، سیمون. هایاستانی هانراپتوتیون. چاپ دوم. تهران: آلیک، ۱۹۸۲.
Hovannisian, Richard G. The Republic of Armenia: The first year, 1918 ـ ۱۹۱۹.
California: University of California Press, 1971, vol.1 & 2
www.fr.wikipedia.org/wiki/L%C3%A9gion_arm%C3%A9nienne
www.imprescriptible.fr/rhac/tome3/p2a
www.mirrorspectator.com/2010/09/27/remembering-the-battle-of-arara-september-19-1918/