فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۹۳ و ۹۴
به مناسبت نودمین سال تأسیس انجمن فرهنگی ارامنه چهارمحال
نویسنده: هایریک آقانیان / ترجمه آرمیک نیکوقوسیان
اشاره
سال۱۳۹۹ش مصادف است با نودمین سال تأسیس انجمن فرهنگی ارامنه چهارمحال. در این نوشتار، ضمن معرفی این انجمن فرصت را غنیمت شمردیم تا نگاهی نیز به تاریخ روستاهای ارمنینشین این منطقه داشته باشیم.
تاریخچه حضور ارمنیان در استان چهارمحال و بختیاری
استان چهارمحال و بختیاری با مساحت ۱۶۴۱۱ کیلومتر مربع، که ۸۰ درصد آن کوهستان و تپه است، از جمله بخشهای کوهستانی فلات مرکزی ایران به شمار میرود.
این استان از شمال و شرق به استان اصفهان، از غرب به خوزستان، از جنوب به کهکیلویه و بویراحمد و از شمال غربی به لرستان محدود است. ارتفاعات رشتهکوههای زاگرس، شامل زردکوه با ۴۵۴۶ متر و قله دنا با ۴۴۰۹متر ارتفاع، در این استان قرار دارد. میانگین باران سالیانه ۱۶۰۰ و برف در ارتفاعات زردکوه ۲۹۸ میلیمتر است. متوسط دمای سالیانه از ۳/۵ درجه در ارتفاعات شمال تا ۵/ ۱۸ درجه سانتیگراد در نقاط پست در نوسان است.
چهارمحال از نظر جغرافیایی، همانطور که از نام آن برمیآید، از چهار ناحیه به نامهای گندمان (غرب)، لار (جنوب)، کیار (شمال) و دمیزدج (شرق) تشکیل شده. مرکز این استان شهرکرد است که از سه جهت به اصفهان دسترسی دارد: جاده مستقیم از اصفهان به شهرکرد، جاده مبارکه به شهرکرد و همچنین، جاده منشعب از اصفهان به شیراز (۲۵ کیلومتری اصفهان)که از دوراهی اروجان به استان چهارمحال و بختیاری دسترسی دارد. مسعود میرزا، ظل السلطان، پسر ناصرالدین شاه قاجار در دو سفر پیاپی به این استان آن را بلوکی(۱) سرد، بسیار آباد با چراگاههایی سبز و خرم و چمنزارهای وسیع و آب فراوان توصیف کرده است. این استان قبل از سال ۱۳۳۲ش، در قالب شهرکرد و بختیاری، جزو استان اصفهان بود.
در اوایل قرن هفدهم میلادی به فرمان شاهعباس صفوی بیش از۳۵۰هزار نفر(۲) از ارمنیان ساکن ارمنستان به دلایل مختلف سیاسی به ایران کوچانده و در استان اصفهان، اسکان داده شدند. بخشی از این ارمنیان را، که از منطقه باسن(۳) در امپراتوری عثمانی کوچ داده شده بودند، در مناطـق لنجان و النجـان اسکان دادند. دیری نپایید که این ارمنـیان، که از مناطق کوهستانی آمـده بودنـد و تاب زندگـی در دشت را نداشتند، به سرپرستی ملیـک پطـروس نزد شاه رفتـند و مشـکل خود را عنـوان کردند. در نهایت، با توجه به کوهنشین بودن آنان کوههای بختیاری بهترین نقطـه برای اسکان آنان تشخیص داده شد. این ارمنیـان پس از چـند روز راهپیمـایی به منطقه موردنظر رسیدند و ساکن شدند.
درباره اسکان ارمنیان در کوههای بختیاری اسناد مختلفی وجود دارد که پرداختن به همه آنها در حوصله این مقاله نمیگنجد. در اینجا، تنها به یکـی از این مستـندات میپردازیم که مربوط به کشیـش سوکیاس، فرزند کشیـش پطروس، بخشدار منطقـه چهارمـحال در۱۶۰۷ـ ۱۶۱۷م، است.این سند ـ که زندهیاد لئون میناسیان، محقق و پژوهشگر فقید ایرانی ارمنی، آن را به یادگار گذاشته ـ چنین نقل میکند کـه « برای مـن بسیار مهـم بود که بدانم ارمـنیان از چـه مناطقـی کـوچ داده شدهاند». میناسیان به نقل از کشیش کِروپه شاهبازیان میگوید که «در سال۱۹۳۷م، که برای نظارت امور دینی به کلیسای سرکیس مقدس در جلفای اصفـهان رفتـه بودم، در خانـه یکی از روستاییـان روستای واستیکان چهارمحـال و بختیاری نوشتـهای بود به قلم کشیش ملیک پطروسیان به این مضمون: ,در ۱۶۰۳م، شاهعباس اول به ارمنستان رفت و دستور داد که ارمنیان از مناطق یازدهگانه گنجه، آرشس، آرسکه، وان، ماناسگرد (ملازگرد)، آلاشگرد، قارص، کاقزدان، کارین، خنوس و باسن به ایران کوچ داده شوند،».
همـانطور که پیشتر ذکـر شد، ارمنیان چهارمحـال، که از منطقه باسـن بودند، با لحـجه خاصشان و روشهای متفاوتشان در کشاورزی از دیگر نقاط متمایز میشدند. سند ملیک سوکیاس به احتمال بسیار مربوط به سالهای ۱۶۱۳ـ ۱۶۱۵م و دستخط کشیش شاهبازیان در صفحات کتاب مقدس بوده است.(۴)
یادداشت دیگری وجود دارد مربوط به روستای کاتاک (کتک) (۱۶۱۱ و ۱۶۱۲م) با دستخط کشیش زکریا به این مضمون که کشیش ملیک سوکیاس نه تنها در کوچ همگانی شرکت داشته بلکه پس از کوچ نیز نقشی مهم در استقرار این روستاییان ایفا کرده است. از نظر مردمشناسی مردم باسن از اختلاط خلدها، خالیها، مادها، هسبریدها، طارقها و پاسیانها تشکیل شده بودند، که در نهایت پاسین تبدیل به باسن و در تاریخ ثبت شد.
به این ترتیـب، ارمنیان باسـن بیش از ۵/۳ قرن با مقاومتـی مثالزدنی در مقابل سختـیها ـ که از شاخصههای مردم کوهستان است ـ در کوههای بختیاری دوام آوردند و با به جا گذاشتن سنتهای قومی، صفا و صمیمیت روستایی، سرانجام بین سالهای۱۹۶۰ـ ۱۹۶۷م منطقه را ترک کردند. از دل این کوهستانها، تعداد زیادی آموزگار، نویسنده، پزشک، شاعر، صنعتگر، قهرمان رشتههای مختلف ورزشی و از همه مهمتر، شهروند سالم و متعهد به جامعه بزرگ ایران افزوده شد.
مشخصات نژادی ارمنیان چهارمحال و بختیاری
زنان و مردان این منطقه قدی متوسط، شانههایی پهن، موهای مشکی، چشمهای میشی و اندامی متناسب و ورزیده دارند و به دلیل تغذیه سالم و زندگی در طبیعت بکر بسیار قوی و مقاوم هستند.زندگی در کوهستان باعث شده تا این مردمان دارای ارادهای قوی و عشق و امید به زندگی باشند. آنان تا به امروز هم، پس از سالها شهرنشینی، همچنان صفات آبا و اجدادی خود را حفظ کردهاند.
اولین نشانههای استقرار ارمنیان در منطقه
مهاجرت اجباری ارمنیان به دستور حکومت صفوی بین سالهای ۱۶۰۴ ـ ۱۶۰۸م اتفاق افتاد. به همراه ارمنیان تعداد زیادی کرد، گرجی و آشوری نیز کوچ داده شدند. گرجیها و آشوریها در نقاط دیگر ایران مستقر شدند اما کردها و ترکها به همراه ارمنیان در کوههای بختیاری اسکان یافتند و بعضاً، روستاهای مشترک مانند واستیکان، کاتاک (کتک)، گندمان، آقبولاق، احمد آباد، سیراک، لیواسیان، گیشنگان و … را تشکیل دادند.
این زندگی مشترک تا ۱۷۵۰م(۵) ادامه یافت. پس از آن، به دلیل اختلافات قومی، جنگ و غارت، ارمنیان جدا شدند و روستاهای ارمنینشین را تشکیل دادند، از جمله روستاهای آقبولاق (برای بار دوم)، ماموکا (ممکا)، کُنارک علیا و چند روستای دیگر.(۶)
از وقایع مهم تاریخ استان چهارمحال و بختیاری سفر مورخ معروف ارمنی، آراکل داوریژتسی(۷)، در۱۹۴۵م، به این منطقه است.(۸) گرچه تاریخنگاران بنام ارمنی، آراکل داوریژتسی و هاروطیون دِر هوهانسیان، به نخستین محلهای سکونت ارمنیان در ایران اشارهای نکردهاند، از روی سنگقبرهای موجود در روستای واستیکان میتوان از نخستین سکونتگاه آنان در ایران و تاریخ تقریبی آن آگاهی یافت.
در روستاهای دیگر مانند احمد آباد، سیراک، لیواسیان و گیشنگان وجود سنگقبرهای مجلل با کندهکاریهای بسیار زیبا نشان از رونق مالی روستاییان در سالهای فوقالذکر دارد.
در ۱۶۰۴ـ ۱۶۰۸م بیش از ۳۸ قریه بزرگ و کوچک در این منطقه وجود داشته که کلیه آنها دارای کلیسا و نمازخانه بودند.
روستاهای ارمنینشین استان چهارمحال و بختیاری
(ابتدای قرن بیستم میلادی)
ـ روستای شاهبولاغ
این روستا که، نام خود را از چشمه معروف شاهبولاغ گرفته، در ۱۹۱۷م بنیان نهاده شد. در۱۹۲۰م روستا دارای ۹ خانوار و در مجموع، شامل ۴۶ نفر بود.
ـ روستای موچیگان
این روستا به همراه روستای احمدآباد در ۱۹۳۶م دارای ۸ خانوار و در مجموع، شامل ۴۰ نفر بود.
ـ روستای دیشیخ (دهشیخ)
این روستا در ۱۹۱۴م، در یک دشت بسیار وسیع بنیان نهاده شد. روستا به شکل قلعه و دارای دروازه بود. در ۱۹۱۷م دارای ۲۲ خانوار بود و ۹۶ نفر جمعیت داشت.
ـ روستای سینهگان
تاریخ تأسیس این روستا در سال ۱۸۸۱م ثبت شده است. اهالی آن از روستای سیراک کوچ کرده بودند اما به دلیل سرمای بیش از حد و برف و بوران تاب نیاوردند و دوباره به سیراک برگشتند.
ـ روستای حاجیآباد
این روستا را برادران حاج علیقلیخان و حاج خسروخان بختیاری در ۱۸۹۵م بنا نهادند. حاج علیقلیخان، پدر سردار اسعد بختیاری، نقشی بسزا در کوچ ارمنیان به روستای حاجیآباد داشت. با کمکهای مالی وی کلیسای سرکیس مقدس در ۱۸۹۷م در مرکز روستا ساخته شد. این کلیسا، که از چوب ساخته شده، دارای دو ناقوس است که حاج علیقلیخان آنها را به روستا هدیه کرده. در ۱۸۹۵م، روستا ۳۳۴ نفر جمعیت داشت که در ۱۹۶۷م به ۶ نفر رسید.
ـ روستای آقبولاق
ساکنان این روستا از روستایی در منطقه قارص در ارمنستان غربی به نام آقبولاق آمده بودند. آنان همراه مالک روستا، ملیک کاراپت، در چهارمحال مستقر شدند و روستای خود را به همان نام آقبولاق نامیدند.
با توجه به تاریخ روی سنگ قبرها به نظر میرسد که این روستا بین سالهای ۱۶۰۷ ـ ۱۶۱۰م بنا شده باشد. در مرکز روستا، کلیسای گریگور مقدس قرار دارد که سال تأسیس بر روی دیوار آن ۱۹۱۲م ثبت شده است. در ۱۹۰۳م، روستا ۲۲۰ و در ۱۹۴۵م ۲۵۴ نفر جمعیت داشته. در ۱۹۴۶م، کلیه ساکنان آن به ارمنستان مهاجرت کردند.
ـ روستای سیراک
سیراک از روستاهای معروف ارمنینشین چهارمحال و بختیاری است. سال تأسیس آن مشخص نیست. در برخی منابع سالهای ۱۶۰۶م، ۱۶۰۸ ـ ۱۶۱۰م و ۱۶۸۰م ذکر شده اما به نظر هیچیک صحیح نیست. تنها، دو سنگ قبر در روستا وجود دارد که متعلق به ۱۶۰۹م و ۱۶۹۵م است.
در مرکز روستا، کلیسای گئورگ مقدس قرار دارد. این کلیسا، که یکبار نوسازی شده است، از زیباترین کلیساهای منطقه به شمار میرود. کلیسا دارای هشت گنبد است که برروی چهار ستون قرار گرفته و تاریخ ۲۸ اکتبر ۱۸۶۶م بر روی آن نقش بسته است.
ـ ماموران (معموره)
این روستا در دشت وسیعی بین دو روستای لیواسیان و آقبولاق قرار دارد. درباره نام آن، دو روایت وجود دارد:
در حدفاصل نخستین سالهای سده سیزدهم تا نخستین سالهای سده چهاردهم قمری (قرن نوزدهم میلادی) طایفهای از لرها با نام مامول در این روستا ساکن بودند. به همین دلیل، نام روستا در ابتدا مامولان بوده و بعدها، به ماموران (معموره) تبدیل شده است.
این روستا محل استقرار مأموران خانهای منطقه برای نظارت بر مراتع آنان بوده. به همین دلیل، آن را ماموران (معموره) نامیدهاند.
در مرکز روستا، کلیسای هوهانس مقدس قرار دارد که حاج محمد رضاخان آن را بنا کرده. در جلوی محراب کلیسا، یک سنگ سیاه قرار دارد که تاریخ ۱۸۵۶م روی آن حک شده است.
در ۱۸۵۵م روستا ۱۴۵و در ۱۹۴۵م ۱۷۸نفر جمعیت داشته اما در ۱۹۴۶م کلیه آنها به ارمنستان مهاجرت کردهاند.
ـ روستای لیواسیان
این روستا از قدیمیترین روستاهای منطقه به شمار میرود. درباره زمان تأسیس آن دو تاریخ مخـتلف وجـود دارد: ۱۶۷۰م و ۱۶۸۱م. دربـاره تاریخ اول هیچ سندی وجود ندارد اما تاریخهـای ثبـت شده بر روی سنگقبرهای مـوجـود سبـب مـیشـود کـه تـاریـخ دوم یعنی۱۶۸۱م مـوثقتر باشد. مـؤسس روستا، آبل، نـوه کشـیش ملیـک پطـروس، است. اهالـی آن به طـور عمـده از واستیکان به آنجا کوچ کرده بودند.
ـ روستای کُنارک علیا
این روستا با کوچ هفتاد خانوار از روستای لیواسیان تشکیل شد. مابقی جمعیت از روستاهای بولداجی، آقبولاق و گیشنگان به این روستا آمدند. کل روستا شامل۱۵۰ خانوار بود. مالک روستا، سردار فاتح، مردی نظر بلند با اخلاقی ملایم و خلق و خوی خوش بود. کلیسای روستا، به نام گئورگ مقدس، در ۱۸۸۲م ساخته شده است.
ـ روستای کُنارک سفلی
این روستا به طور عمده با مهاجرت روستاییان گیشنگان شکل گرفت. متعاقب آن افرادی از روستاهای ماموران (معموره)، لیواسیان، بولداجی و ماموکا (ممکا) نیز در آن سکنا گزیدند. روستاهای کُنارک سفلی و علیا در منطقهای به نام کهنه ارک قرار دارد که میگویند در گذشته دور زرتشتیان ساکن آن بودهاند. در۱۹۰۱م روستا دارای ۲۰۵خانوار بود. این رقم طی ۴۵ سال بعد یعنی در ۱۹۴۶م به ۲۸۷خانوار رسید. در این سال کل ساکنان روستا به ارمنستان مهاجرت کردند.
ـ ماموکا (ممکا)
این روستا را میتوان آبادترین روستای ارمنینشین در یکصد سال گذشته دانست. روستا در ۱۸۵۵م شکل گرفته و نامش برگرفته از نام مؤسس آن، محمد، است. براساس یک دستنوشته، که در کلیسای روستا یافته شده، محمد روستا را به برادران خود حسینقلی، امام قلی و رضا قلی سپرده است. نام روستا در گویش لری محمد کاکا (برادر) بوده که سپس به اختصار به صورت ماموکا (ممکا) در آمده است.
در مرکز روستا، کلیسای حضرت مریم قرار دارد. این کلیسا جزو با شکوهترین کلیساهای استان چهارمحال و بختیاری است. کلیسا به رنگ سفید نقاشی شده و داخل آن با معماری سنتی ارمنی هماهنگی کامل دارد. سال تأسیس بر روی دیوار شمالی ۱۸۶۳م ثبت شده. کلیسا دارای دو زنگ به نسبت بزرگ بوده که در حال حاضر در کلیسای جامع وانک در جلفای اصفهان نگهداری میشود. در ۱۸۹۷م جمعیت روستا بالغ بر ۸۰۰ نفر بوده است. آخرین مراسم عشای ربانی ۲۷ جولای ۱۹۶۷م برگزار شده در حالی که در این تاریخ تنها ۶ نفر ساکن روستا بودهاند.
نقش مکانهای مذهبی در روستاهای ارمنینشین چهارمحال و بختیاری
روستاییان ارمنی، که به صورت قهری به ایران کوچانده شده بودند، همواره به یاد موطن اصلی خود، با جدیت برای حفظ سنتهای ملی و مذهبی آبا و اجدادی خود میکوشیدند و از هیچگونه فداکاری و کوششی در این باره دریغ نمیکردند.
کمتر روستایی در منطقه بود که کلیسا و نمازخانه نداشته باشد. تنها، در معدودی از روستاها، که ساکنان اندکی داشتند و امکان تأسیس مکان مذهبی در آنها وجود نداشت(۹)، روستاییان با مراجعه به روستاهای همجوار مناسک مذهبی خود را به جا میآوردند. هر کلیسا را یک روحانی اداره و کتابهای مذهبی چاپی یا خطی را در محراب کلیسا نگهداری میکرد. این روحانیها، که بیشترشان با سواد بودند، علاوه بر انجام مناسک مذهبی ثبت احوال روستاییان از قبیل تولد، مرگ، ازدواج، تعداد فرزندان و همچنین، مسئولیت سوادآموزی به کودکان روستا را نیز بر عهده داشتند. در ضمن، رابط مردم با مالکان و در صورت لزوم، دستگاههای دولتی بودند.
در ۱۹۴۵م، همزمان با مهاجرت ارمنیان به ارمنستان، تنها از شش روستا شانزده جلد کتاب مقدس خطی جمعآوری و برای نگهداری به مرکز کتابهای خطی ارمنستان (ماتناداران) ارسال شد. در میان این نسخ خطی، یک جلد کتاب مقدس وجود داشت که نزدیک به پانصد سال پیش به دست ناشناسی به نام مریم نوشته شده بود و در روستای ماموران (معموره)، نگهداری میشد.
خدمات پزشکی در استان چهارمحال و بختیاری
روستاییان محروم استان چهارمحال و بختیاری تا اوایل قرن بیستم میلادی از امکانات پزشکی و دارویی بیبهره بودند اما در بین آنان کسانی بودند که از خواص گیاهان آگاهی داشتند و در نبود پزشکان اقدام به معالجه بیماران با گیاهان دارویی میکردند. حتی، غیرارمنیان روستاهای مجاور برای رفع ناراحتیهای خود به این طبیبان ارمنی مراجعه میکردند. در بین این طبیبها، طاطاوس ارمنی در شکستهبندی مهارت فراوان داشت و در منطقه، معروف بود. در۱۹۴۰م نخستین مرکز بهداشتی در روستای ماموران (معموره) افتتاح شد که در آن تنها امکانات ابتدایی برای شکستهبندی و درمان جراحتها وجود داشت.
امکانات زندگی روستاییان ارمنی چهارمحال و بختیاری
وسایل زندگـی روستاییان به چـند تخته گلیـم، تشک، لحـاف، کاسه، بشقاب، کمـاجدان، طشت، دیگ، سینـی مسـی، سه پایـه آهنـی، منقـل، انبـر، سماور برنجـی یا حلبـی، استکان، نعلبکی و پیـه سوز منحـصر بود. برای روشنایی، پیـه را با فتیلـه پشمـی میسوزاندند. بعـدها، برای روشنایـی از روغـن بـزرک استفاده کـردند و خود نیـز به کـشت آن پرداخـتند. در برخـی از روستاها، نیز آسیاب ساخته شد.
ورزشکاران ارمنی استان چهارمحال و بختیاری
در اوایل قرن بیستم میلادی به خصوص پس از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ـ ۱۹۱۸م) و در پی آشنایی ارمنیان با امکانات آموزشی موجود در آموزشگاه ارمنیان(۱۰) در شهر کلکته هندوستان، جوانان مشتاق ارمنی برای تحصیل راهی هندوستان شدند به طوری که بین سالهای۱۹۱۴ـ ۱۹۳۰م بیش از ۹۰ درصد دانشپژوهان این آموزشگاه را ارمنیان چهارمحال و بختیاری تشکیل میدادند.
جوانان روستایی تندرست، سالم و مشتاق تحصیل در کنار فراگیری آخرین پیشرفتهای علمی به ورزش نیز روی آوردند. بین سالهای ۱۹۲۵ ـ ۱۹۳۵م محصلان این آموزشگاه توانستند در رشتههای هاکی، مشتزنی، راگبی، دو و میدانی و … در مسابقات دانشآموزی هندوستان به موفقیتهای شایانی دست یابند.
کسانـی چـون آرسـن دِر قازاریان، آقـانور هاروطونیان و واهان وارتانیان در رشته مشتزنی مثـال زدنی بودند. مسروپ میـرزابگیان،معروف به MG.Mirza Beg، از روستـای لیـواسیان، قهـرمان دو اسـتقامت هنـدوستـان (۱۹۲۴ ـ ۱۹۲۶م) و آندرانیـک هوانسیان، قهـرمان مشتزنی، هاکی و فوتبال (۱۹۳۰م) هندوستان بود.
فعالیتهای فرهنگی و آموزشی روستاهای ارمنینشین چهارمحال و بختیاری
نقـش مـراکز فرهنگی و آموزشـی ارمنیان، کـه بیشترشان در کنار مراکز مذهبی فعالیت میکردند، به خـصوص در خارج از موطن اصلی خود یعـنی ارمنستان، بسیار چشمگیر بود. در این مقاله، تنها خلاصهای از فعالیتهای فرهنگی در روستاهای ارمنینشین استان چهارمحال و بختیاری را ارائه میکنیم.
ـ روستای حاجیآباد
در۱۹۲۲م، اولین مدرسه این روستا با سه اتاق در کنار کلیسا افتتاح شد. این مدرسه دارای هشتاد دانشآموز بود و هزینههای آن از منابع زیر تأمین میشد:
از سوی دانشآموزان
کمیته مستمندان با کمک مالی، سالانه ۱۰۰ ریال
تشکل فرهنگی آریوتز (شیر) با کمک مالی، سالانه ۶۰ ریال
تشکل فرهنگی تزاغیک (گُل) با کمک مالی، سالانه ۵۰ ریال
تشکل فرهنگی مدرسه
کمیته صلیب سرخ جلفای اصفهان با کمک مالی، سالانه ۲۰۰ ریال
کمکهای مالی مالک روستا، سالانه۳۰۰ ریال
کمکهای انجمنهای خیریه ارمنیان جلفای اصفهان.
در این مدرسه، علاوهبر فعالیتهای آموزشی نمایشهای بسیاری نیز اجرا شد، از جمله لیلی و مجنون، عاشق غریب، آنوش، دختر تنبل، عروس میکیچ و … .
ـ روستای آقبولاق
اولین انجمن فرهنگی، اجتماعی این روستا با نام پایلاک در ۱۹۱۲م شروع به فعالیت کرد. در ۱۹۱۵م ماناسر در سرکیسیان انجمن فرهنگی و اجتماعی آرتزیو (عقاب) را تأسیس کرد. اسقف اعظم مسروپ موسسیان (ماگیسدروس) درباره این انجمن مینویسد: « در ۳۱ آگوست سال ۱۹۲۷م[۱۳۰۶ش]، با این انجمن آشنا شدم که رسالت آن کمک به دانشآموزان بیبضاعت روستا و دیگر مستمندان بود. این انجمن برای من بسیار با ارزش است و از صمیم قلب دعا میکنم که بتواند سالهای سال به فعالیتهای اجتماعی ـ فرهنگی خود ادامه دهد».
پس از آن، انجمن زنان دوستدار کلیسا و سپس، در ۱۹۴۱م انجمن دانشپژوهان تشکیل شد. تمامی این تشکلها رسالت خود را کمک به تحصیل دانشآموزان، رشد و تعالی روستاییان و همکاری با کلیسا و روحانیان میدانستند.
ـ روستای سیراک
در ژانویه ۱۹۱۹م کمیته انقلابی ارمنیان، انجمن آرتزیو (عقاب) را در این روستا پایهگذاری کرد. اعم فعالیتهای این انجمن کمک به مستمندان، درمان بیماران نیازمند، کمکهای مالی برای تحصیل دانشآموزان، آموزش معلمان، در اختیار گذاردن کتاب برای دانشآموزان بدون دریافت وجه، کمک به یتیمان و فعالیتهای اجتماعی دیگری از قبیل تشکیل گروههای تئاتر و به روی صحنه بردن نمایشنامهها بود.
در۱۹۳۰م انجـمن خیریه بانوان در روستا برای کمـک به نیازمنـدان افتتاح شد. از دیگر انجمنهای این روستا میتوان به انجمن شانت (رعد) اشاره کرد که آرشالویس در سوکیاسیان و مناتساکان وردیان آن را در۱۹۱۶م آن را تأسیس کردند و در۱۹۲۰م با ۳۵ عضو، موفق به انتشار ترجمان خود شد. در دیگر روستاهای چهارمحال و بختیاری، نیز چنین انجمنهایی کمابیش فعالیت داشتند. از انجمنهای بسیار قدیمی این روستا میتوان از آرشالویس (طلوع) نام برد که در ۱۹۰۷ ـ ۱۹۰۹م، همزمان با انقلاب مشروطیت، در ایران فعالیت داشت و پس از آن، فعالیت خود را در جلفای اصفهان تا۱۹۸۰م ادامه داد.
در ۱۹۰۳م دو تن از روحانیان به نامهای باگراد وارتازاریان و یزنیک درکاراگسیان در نقاط مخـتلف استان چهارمحـال و بختیاری مدارسی بـه سبـک امروزی تأسیس کردند. بودجه این مدارس از سـوی خیریـن تأمین مـیشد. در این سـال، در روستای کُنـارک علیا مدرسـه واچیان، در روستـای لیواسیان مدرسه پوپویان و در روستای ماموکا (ممکا) مدرسه بالاسـانیـان شـروع به کـار کردنـد. در ۱۹۰۷م، در روسـتای سیراک مدرسه هایریـکیان افتتاح شد. در سالهای ۱۹۲۲ـ ۱۹۲۶م نیـز مدرسـه هایـکازیان در حاجـیآباد و مـدارسی در روستـاهای آقبولاق، سینهگان، ماموران (معموره) و کُنارک سفـلی شروع به کار کردند .
ادامه فعالیت چنین مدارسی هزینههای سنگینی را به روستاییان تحمیل میکرد. این فشارها از ۱۹۲۴م به بعد با کمکهای مالی آموزشگاه خیریه ارمنیان هندوستان و همچنین، روستاییانی که توانسته بودند در خوزستان و مناطق نفتخیز برای خود شغلی دست و پا کنند کاهش یافت. آنان به کمک همنوعان خود شتافتند و بخشی از هزینههای این نوع آموزشگاهها را تأمین میکردند.
تأسیس انجمن فرهنگی ارامنه چهارمحال و فعالیتهای نودساله آن
فعالیتها و همکاریهای افراد سرانجام در ۱۲اکتبر۱۹۳۰م/ ۱۳۰۹ش به دوران کمال خود رسید و انجمن فرهنگی چهارمحال و بختیاری (آرور) در آبادان شکل گرفت. انجمن دارای ۲۳ شعبه در نه روستا و چهارده شعبه در شهرهای مختلف ایران بود.
انجمن در شروع فعالیتهای خود دارای پسوند « آرور» بود که سمبل فعالیتهای کشاورزان زحمتکش محسوب میشد. بین سالهای ۱۹۶۵ ـ ۱۹۶۷م، که روستاییان ارمنی چهارمحال روستاهای خود را ترک و به ارمنستان مهاجرت کردند، دستاندرکاران نام انجمن فرهنگی ارامنه چهارمحال را برای انجمن برگزیدند. در ۱۹۹۷م در شانزدهمین جلسه فوقالعاده هیئت مدیره انجمن، اعضای هیئت مدیره با اکثریت آرا بار دیگر نام انجمن فرهنگی ارامنه چهارمحال را برگزیدند و اضافه کردند که این انجمن از این به بعد در سطحی وسیعتر در خدمت کلیه ارمنیان خواهد بود. دفتر مرکزی انجمن در حال حاضر در تهران و تنها شعبه آن در جلفای اصفهان است.
هدف از تأسیس انجمن
رسالت اصلی انجمن در بدو تأسیس سازماندهی امور فرهنگی و اجتماعی و تحصیلی روستاهای ارمنینشین چهارمحال بود. در این راستا، رشد و تعالی روستاییان با تأسیس مدارس، کتابخانهها و مراکز فرهنگی در دستور کار قرار گرفت.
شروع به کار انجمن با استقبال کمنظیر ارمنیان شهرهای مختلف خوزستان و متعاقب آن، ارمنیان تهران روبهرو شد چنان که به سرعت دوازده شعبه دیگر در شهرهای مختلف افتتاح شد و شمار اعضای آن از هشتصد نفر فراتر رفت. با استقرار تدریجی ارمنیان چهارمحال در پایتخت، دستاندرکاران به فکر تأسیس دفتر مرکزی و تالار اجتماعات افتادند. این مهم در فوریه ۱۹۶۱م در بیست و چهارمین جلسه هیئت رئیسه به تصویب رسید و کلنگ آن در ۱۹۶۲م در خیابان میرزای شیرازی (نادرشاه سابق)، کوچه آزادگان، پلاک ۲۸ به زمین زده شد. مرکز پس از پنج سال در ۵ نوامبر۱۹۶۷م به دست مرحوم اسقف آرداک مانوکیان، خلیفه وقت ارمنیان تهران، افتتاح شد. در سالهای بعد ساختمان انجمن به تدریج کاملتر شد و در طبقه دوم آن، سالن اجتماعات بسیار مجهزی ساخته شد که به نام پدر شعر ارمنی، هوهانس تومانیان، نامگذاری شد.
فعالیتهای انجمن فرهنگی ارمنیان چهارمحال در تهران
ـ تئاتر
گروه تئاتر انجمن به نام گِقارت در ۱۹۸۲م به سرپرستی تونی آماتونی در تهران با هشت نفر نوآموز شروع به کار کرد. آماتونی ضمن آموزش نوآموزان، که همگی غیرحرفهای بودند، نمایشهای کوتاهی نیز در محل انجمن اجرا کرد. پس ازآماتونی، رولاند بولدی سرپرستی گروه را برعهده گرفت و توانست تعداد نوآموزان را افزایش دهد.
گروه تئاتر گِقارت با شروع به کار ادیک اصلانیان گسترش یافت. ایشان با دعوت از بازیگران و هنرمندان معروف همچون لوریک میناسیان(۱۱)، سوریک باغداساریان، گارنیک بوغوسیان، تاتول ادگاریان، آرا اصلانیان، هایگاز داوتیان، ایسرائل هواساپیان خون تازهای در رگهای این گروه تزریق کرد به طوری که تعداد اعضای آن به ۳۸نفر رسید. در این دوره، نمایشنامههایی چون خاله چارلی، اثر برتندون توماس؛ مردی با چوبهای زیربغل؛ دادستان؛ داستانهای طلاق؛ و داوید بیگ، اثر رافی به روی صحنه رفتند. این نمایشنامهها با ۵۴ اجرا و ۲۵هزار مدعو موفقیتهای درخشانی به دست آوردند. به دنبال آن، خانم اِلو نازلومیان اجرایی موفق از اگر چنین فکر میکنید اثر لوییجی پیراندلو داشت و سورن مناتساکانیان نیز نمایشنامههای دنیای دیوانه؛ داماد غربی، اثر شیروانزاده و جدال برای هستی را به روی صحنه برد. کلیه این نمایشها در سالن تئاتر هوهانس تومانیان در ساختمان مرکزی انجمن در تهران به اجرا درآمدند.
در ۱۹۹۸م هایریک آقانیان(۱۲) با گردآوردن جوانان علاقهمند، نمایشهایی چون ازدواج برای اخذ ویزای اقامت امریکا، چرخ سرنوشت، خاله چارلی و دروغگو را با موفقیت اجرا کرد.
در دهه۱۹۹۰م زندهیاد لوریک میناسیان با گردهم آوردن پنجاه دانشآموز دختر و پسر تئاتر دانشآموزی را پایهگذاری کرد. ایشان با شور و اشتیاق فراوان ابتدا به آموزش گروه پرداخت و سپس، نمایشنامههایی چون هفت کتوله و خواهرشان، قصههای مادربزرگ، کلاه قرمزی و …. را به روی صحنه برد. این نمایشها با استقبال فراوان دانشآموزان مواجه شد و در روزهای تعطیل در دو نوبت صبح و بعدازظهر اجرا میشد.
ـ گروههای کر
گروه کر اورارتو
این گروه را چهره نامآور موسیقی ایران، ژورا میناسیان، در۱۹۸۰م پایهگذاری کرد که در سالهای اوج، تعداد همسرایان آن بالغ بر۱۲۰ نفر بود. اجراهای گروه همواره با استقبال کمنظیر مدعوین مواجه میشد. پس از میناسیان رهبری گروه را آنی هاکوپیان برعهده گرفت و پس از وی، نیز تنی هاکوپیان عهدهدار این مسئولیت شد. او به مناسبت هشتاد سالگی انجمن چهارمحال و سی سالگی تأسیس گروه کر، اجراهای بسیار موفقی از خود به یادگار گذاشت. سپس، به ترتیب سرژیک میرزایان و ادیک تمرازیان رهبری گروه را به عهده گرفتند.
گروههای کر کودکان، آنی و آراز
گروه کـر آنـی فعالیـت خود را در دهـه۱۹۹۰م با رهبری آرسینه هوانسیان آغـاز کرد و با اجراهای سالیانـه خود موفقیـتهای چشمگیـری به دست آورد. در ۱۹۹۶م رهبـری گـروه به خانـم آرپـی سیمروجیان واگذار شد. اجراهای موفق وی مانند اپرت بدلکاران(۱۳) با استقبال هنردوستان روبهرو شد.
پس از گروه کر آنی، گروه کر آراز به رهبری تنی هاکوپیان در ۲۰۰۳م پاگرفت. از اجراهای موفق این گروه میتوان از این است سیاره ما نام برد.
ـ گروههای ادبی جوانان
این گروه را میشا هایراپطیان(۱۴) در ۱۹۸۵م راهاندازی کرد که در زمان اوج خود دارای ۳۵ نفر عضو فعال بود. هایریک آقانیان بیش از ۲۵ سال از اعضای فعال گروه بود و با اجراهای عالی از آثار ادبی به صورت دکلمه از نویسندگان مشهور ارمنی مانند یِقیشه چارِنتس، هوهانس تومانیان، پارویرسِواک، واهان تِریان، هوهانس گریگوریان و … به موفقیتهای چشمگیر دست یافت.
خانم آنژل میناسیان با گردآوری دختران و پسران جوان در ۲۰۱۱م، نیز گروه ادبی لوسابِر را برپا کرد.
ـ گروههای حرکات موزون
تا قبل از ۲۰۰۶م، گروه کاراپ (قو)، که خانم سوزی خنجریان آن را برای آموزش حرکات موزون پایهگذاری کرده بود، در محل کانون چهارمحال فعالیت میکرد. بعد از مهاجرت وی، گروه با دعوت از هنرمندانی چند از ارمنستان به فعالیت خود ادامه داد.
گروه حرکات موزون گاگاچ وآگونک نیز تحت سرپرستی خانمها کارینه منوچهریان و آروس سرکسیان در انجمن مشغول فعالیت هستند.
ـ گروه کلاسهای آموزشی تابستانی
این گروه مخصوص دانشآموزان است و در زمینه آموزش نقاشی، کارهای دستی، شعر و … ، فعالیت میکند.انجمن فرهنگی چهارمحال کودکان و خردسالان را نیز از نظر دور نداشته و برای آنان، در طول تابستان و ایام تعطیل کلاسهای خاص آموزشی از قبیل نقاشی و همچنین، ورزشی از قبیل شنا و ورزشهای گروهی ترتیب داده است.
تالار آمفی تئاتر انجمن
آمفی تئاتر انجـمن، به نام شاعر نامدار ارمنی، هوهانس تومانیان، نامگذاری شده است. این تالار علاوهبر استفـاده اعضای انجـمن برای برگزاری سخـنرانی، تئاتر و هماندیشی در اخـتیار دیگـر انجمنهای ارمنیان نیز قرار گرفته است که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم:
برگزاری سخنرانی، نمایش فیلم و هماندیشی از طرف مؤسسه ترجمه و تحقیق هور که در آنها نه تنها ارمنیان بلکه دیگر هموطنان فارسیزبان از دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی شرکت داشتهاند.
اجرای گروه کر و حرکات موزون وانادزور از ارمنستان با دعوت انجمن
اجراهای گروه تئاتر اجمیادزین ارمنستان
اجرای کنسرت موسیقی جوانان دعوت شده از ارمنستان
اجرای نمایش فکاهی کاج نازار (نازار شجاع) به کارگردانی هنرمند نامی ارمنستان، نارِک دوریان
اجرای قطعات موسیقی ارمنی به وسیله ساموئل گالستیان از ارمنستان
سخنرانی و اجرای برنامههای هنری به مناسبت بزرگداشت روز تاریخی ۲۲ بهمن
برگزاری مراسم افطار ماه مبارک رمضان به دعوت اسقف اعظم سبوه سرکسیان
سخنرانی خلیفه اعظم حوزه دینی کیلیکیه، جاثلیق آرام اول، با شرکت آیت الله تسخیری.(۱۵)
علاوهبر همه این فعالیتها حضور سازمان زنان وابسته به انجمن و همچنین، گروه علمی و هنری انجمن را نباید نادیده گرفت. از جمله فعالیتهای گروه علمی و هنری انجمن برگزاری مراسم روز فرهنگ، وارتانانک، مراسم ۲۴ آوریل، سالروز نژادکشی ارمنیان، مسابقات علمی دانشآموزان، مسابقات دکلمه شاگردان و دبستانهای ارمنیان تهران بوده است.
تشکل زنان وابسته به انجمن نیز فعالیتهای زیر را داشتهاند:
ـ برگزاری مراسم سال نو مسیحی با شرکت انجمنهای فعال ارمنیان تهران
ـ برگزاری نمایشگاه و فروش صنایع دستی و خوراکی اعضا.
شرکت در این گونه فعالیتها برای عموم آزاد بوده است.
بدون تردید، فعالیتهای انجمن بدون حضور ورزش و ورزشکاران معقول نبود. ورزشکاران عضو انجمن در رشتههای بسکتبال، والیبال، فوتبال، شنا و تنیس روی میز همواره فعال بودهاند و در مسابقات سراسری ورزشی ارمنیان، که هرساله انجمن فرهنگی ـ ورزشی آرارات آن را برگزار میکند، متناوباً شرکت کردهاند.
انجمـن فرهنگی ارامنه چهارمحـال در طـول فعالیت نودساله خود همواره به اصول بنیانگذاران آن، کـه همـانا خـدمت به تعالـی فرهـنگ و هنـر و آمـوزش و پرورش کودکـان و جوانان بـوده، وفادار مانده است.
خلـیفـه ارمنیـان تـهران، اسقـف سبــوه سرکسیان، در طول بیست سال گذشته همواره در کنار انجمن بوده و از هیچ کمک و حمایتی دریغ نکرده است.
ثبت گورستانهای ارمنیان چهارمحال و بختیاری در فهرست آثار ملی ایران
پس از بررسی گورستانهای هفده روستای ارمنینشین در استان چهارمحال و بختیاری از سوی مسئولان میراث فرهنگی استان، این گورستانها در فهرست آثار ملی ایران ثبت شدند.
بنابر گزارش پایگاه خبری سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران(iribnews. ir)، مهرداد جوادی، مسئول اداره گردشگری و آثار ملی استان، با توجه به ضرورت نگهداری از مکانهای ملی و مذهبی کشور گفت که باید توجهی خاص به منطقه چهارمحال و بختیاری صورت گیرد تا امکانات لازم از قبیل دسترسی به جاده، روشنایی، ایجاد فضای سبز و دیگر امکانات رفاهی برای گردشگران فراهم شود.
پینوشتها:
به معنای دهستان.
از این تعداد بیش از سیصد هزار تن در حین کوچ و به دلیل غرق شدن در رودخانه ارس و بیماریهای مختلف ازبین رفتند و فقط حدود ۵۰ هزار نفر به ایران رسیدند. ـ م
به ترکی باسینلر(Basinler)، ناحیهای در۴۲ کیلومتری شهر ارزروم در کنار رودخانه ارس. در گذشته، این ناحیه دارای قلعههای مستحکمی بود و معروف است که پیرامون آن دو رشته حصار وجود داشته. در سده نوزدهم و بیستم میلادی ارتش روسیه بارها این ناحیه را، که پانصد سکنه ترک و ارمنی داشته، اشغال کرد اما عثمانی آن را باز پس گرفت. بین سالهای۱۸۲۸ و ۱۸۲۹م و ۱۸۷۷ و ۱۸۷۸م ارمنیان به صورت گروهی به بخش شرقی ارمنستان مهاجرت کردند و بازماندگان آنها در دوران خونین نژادکشی ارمنیان در ۱۹۱۵م ازبین رفتند. گزنفون، تاریخنگار معروف یونانی در پیش از میلاد، این ناحیه را کشور باسینها نامیده که در کنار رود ارس قرار دارد. در حال حاضر، در ارمنستان در استان گیومری در ناحیه شیراک قریهای به نام باسن وجود دارد. ـ م
کشیشان روستاها، که عمدتاً با سواد بودند، علاوه بر امور مذهبی احوالات روستاییان مانند تولد، ازدواج، مرگ، تعداد خانوار و … را در صفحات ابتدا و انتهای کتاب مقدس یادداشت میکردند. این نوشتهها بعدها مورد استفاده قرار گرفتند.
سنگقبرهای موجود در روستاهای اولیه و مختلط این گفته را تأیید میکند. از ۱۷۵۰م در این روستاها سنگ قبر متعلق به ارمنیان وجود ندارد. ـ م
تا نیمههای قرن نوزدهم میلادی ناحیه چهارمحال گندمان یا گندیمان نامیده میشد. ـ م
آراکل داوریژتسی (تبریزی) نویسنده و مورخ و روحانی بنام ارمنی در۱۵۹۰م در تبریز متولد و در۱۶۷۰م در ارمنستان درگذشت. وی شاهد کوچ اجباری ارمنیان در دوره صفوی بود. ـ م
این آموزشگاه را دو تن از بازرگانان ارمنی جلفای اصفهان به نامهای آسدواتزادور مرادخانیان و مناتساکان وارتانیان در۱۸۲۱م در کلکته تأسیس کردند. آموزشگاه با ارثیهای که این دو بازرگان در بانکهای هندوستان به ودیعه گذاشته بودند، به حیات خود ادامه داد تا اینکه در ۱۹۹۹م اداره آن به خلیفهگری ارمنیان جهان واقع در اجمیادزین ارمنستان سپرده شد. ـم
در آن سالها، هر سه ماه یکبار نمایندهای از سوی جاثلیق اعظم ارمنیان در اجمیادزین (مقر خلیفهگری ارمنستان) به منطقه اعزام میشد و ضمن بازدید، گزارشی از احوالات مردم ارائه و اعانات و هدایای مردم را برای خلیفهگری جمعآوری میکرد. ـ م
منظور روستاهای شاهبولاغ، موچیگان و دیشیخ است. ـ م
هنرمند معروف تئاتر و سینمای ایران و دختر آرمان(آرمان هوسپیان)، هنرپیشه دهه ۳۰ و ۴۰ سینمای ایران. ـم
هایریک آقانیان از چهرههای شناخته شده جامعه ارمنیان، آموزگار، هنرپیشه، کارگردان و سخنور.ـم
اثر نویسنده، فیلسوف، متفکر نامدار ارمنی،هوهانس تومانیان.ـم
نویسنده، کارگردان، آموزگار و از شخصیتهای معروف ایرانیان ارمنی در حوزه ادبیات.ـم
رئیس پیشین مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.ـم
منابع:
اسناد بایگانی انجمن فرهنگی ارامنه چهارمحال.
Մինասեան, Լ. Գ. Պատմութիւն Փերիայի Հայերի. Անթիլիաս, ۱۹۷۱.
میناسیان، لئون. تاریخ ارمنیان فریدن. آنتیلیاس، بیروت، ۱۹۷۱.
Տէր Յովհանեաց, Յ. Պատմութիւն Նոր Ջուղայի. Նոր Ջուղա, ۱۸۸۱.
در هوهانیاتس. تاریخ جلفای اصفهان. جلفای اصفهان، ۱۸۸۱.
Սարեան, Անդրանիկ. Պատմութիւն Չհարմահալ գաւառի գիրք.
ساریان، آندرانیک. تاریخ چهارمحال.
Ղարախանեան, Խոսրով. Չհարմահալի պատմութիւն.
قره خانیان، خسرو. تاریخ چهارمحال.
Աղանեան, Եսայի. Եսայի Աղանեան-ի յիշատակութիւններ Չհարմահալից.
آقانیان، یسایی (پدر نویسنده این مقاله).خاطرات من از چهارمحال.
Պատմական Հայաստանի նահանգները (համացանցից)
تاریخ ایالات تاریخی ارمنستان (برگرفته از سایتهای اینترنتی)
۵۰- եւ ۸۰-ամեակի հրատարակւած գրքեր
کتابهای منتشر شده به مناسبت پنجاهمین و هشتادمین سالگرد انجمن ارمنیان چهارمحال
www.vank.ir
Yerkir.am