فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۱۳ و ۱۴
بقایای سفال های اورارتویی در دره آرارات
نویسنده: هایک آوتیسیان / ترجمه:روبیک آقاجانیان
مطالعات انجام شده در مورد باستانشناسی خاور نزدیک و قفقاز که در بین آن ها یادمانهای اورارتویی از جایگاه خاصی برخوردارند، فرهنگ غنی مادی و معنوی کشورهای باستانی این منطقه را نمایان میسازد.
تحقیقات پیرامون یادمانهای اورارتویی واقع در درۀ آرارات یکی از مشکلات محوری در مطالعۀ تاریخ و فرهنگ کشور بیاینیلی Biainili]2]است که در بین تمدن های کهن فلات ارمنستان، ماورای قفقاز و ایران، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از این دیدگاه، مطالعۀ سیستماتیک آثار سفالی درۀ آرارات به عنوان یکی از عناصر لاینفک میراث غنی اورارتو، بسیار حائز اهمیت می باشد.
این مقاله موضوعات قدیمی، جدید و اغلب منتشر نشده را به اجمال بررسی می کند و عمدتاً بر اساس مطالعات باستانشناسی بر مجموعههای سفالی بدست آمده از یادمانهای مختلف واقع در نقاط مختلف درۀ آرارات شامل اربونی Erebouni، آرگیشتی خینیلی Argishti khinili، کارمیر بلور Karmir Blour، اوشاکان Oshakan، آراگاتس Aragats و ویرانه های ایگدیرIgdir، ایروان Yerevan و غیره، انجام پذیرفته است.
مقالۀ حاضر نخستین گام در جهت بازسازی انواع سفالها بر مبنای طبقه بندی ریخت شناسی کلیه سفال های اورارتویی یک منطقه و مقایسه آن با بقایای مشابه سایر مناطق، میباشد.نظریه پردازیهای اجتماعی بر مبنای کاربرد سفالها انجام پذیرفته است.مقایسه سفالهای هم دوره، ما را قادر میسازد تا مراکز تولید سفال، یعنی جایی که سفالهای استاندارد برای کل امپراطوری اورارتو تولید می شدند را شناسائی نمائیم.مدلهای ظروف فلزی که با سفالگری ساخته میشدند، براساس مواد مورد تحقیق، آشکار شده اند.
توجه خاصی به انواع بخصوص سفال که از نظر گاه نگاریدر زمان امپراطورن وان Van و متعاقباً پس از سقوط این امپراطوری رایج بوده، مبذول گردیده است. سفالهای مذکور تأثیر قابل ملاحظه ای بر تولیدات سفال در ارمنستان و ایران هخامنشی داشته اند.مواد بکار رفته و تاریخ ساخت اقلام یافت شده هنوز بدرستی مشخص نگردیده است و حل مشکلات مرتبط با زمان و حوزۀ این تأثیرات متقابل، قاعدتاً راه گشا خواهد بود. در قالب یک سیستم اجتماعی – فرهنگی، مطالعه سفالهای اورارتو بسیاری از مجهولات مهم فرهنگی را مرتفع خواهد ساخت.
مقاله حاضر که نخستین بررسی بر کل مجموعه آثار سفالی این منطقه است، مکمل واقعیت های موجود در ارتباط با تاریخ و فرهنگ امپراطوری وان میباشد. این امکان نیز وجود دارد که نتایج بدست آمده حاصل از تحقیقات با مطالعۀ یادمانهای فرهنگی همزمان مناطق دیگر- زندگی روزمره و تولیدات سفالی آنها – تغییر یابند.
بخش اول
ظروف ذخیره سازی و تبدیل محصولات کشاورزی و دامداری (تصاویر ۱۳-۱)
سفالهای مصرفی برای تبدیل و ذخیره سازی فرآورده های کشاورزی و دامی به اشکال گوناگون از انبارها و کارگاه های کلیه قلعه ها و سکونتگاهها نمایان میگردند. ظروف ذخیره سازی و تبدیل محصولات کشاورزی (خمره ها) – در زبان ارمنی موسوم به کاراس – برای نگهداری شراب، روغن و ذرت کاربرد داشته اند.
از قیف ها برای دود دادن گوگرد و ضدعفونی ظروف بزرگ استفاده میشده است. در تولید آبجو، از ظروف استوانه ای شکل جهت جوانه زدن جو و ارزن استفاده می گردید، از طشتهای کوچک نیز برای پخت نان استفاده می شده است.
سه گروه مشخص کاراس مشاهده میشود (بزرگ، با ارتفاع ۱/۵متر و بیشتر، متوسط، با ارتفاع ۰/۷ تا ۱/۵متر و کمتر و کوچک، با ارتفاع ۰/۵ تا ۰/۷متر) که به پنج نوع تقسیم می شوند:
نوع اول: کاراسهایی با بنده متورم (کارمیر بلور، اوشاکان، آرگیشتی خینیلی)
نوع دوم: کاراسهایی با بندۀ کشیده (کارمیر بلور، اِربونی، اوشاکان و آرگیشتی خینیلی)
نوع سوم: کاراسهایی با بندۀ گردونه مانند (کارمیر بلور)
همۀ این ظروف، بسته به اندازۀ گردن ظرف، به دو دسته کوتاه و بلند طبقه بندی می شوند. تاج ها ضخیم، بریده یا کشیده شده به طرف بیرون هستند. شکم ظرف مسطح یا تنگ است.
نوع چهارم: کاراسهایی با بندۀ گرد کشیده که به گردن پهن و بلند منتهی میشود. تاج ظرف مدور و به طرف بیرون کشیده شده است، گردن ظرف عریض، قسمت تحتانی به طرف پایین تنگ شده و ب کف تخت ختم میشود (کارمیر بلور)
نوع پنجم: کاراسهایی با بنده کوتاه و ضخیم، گردن پهن و دستۀ زاویهدار، تاج حجیم و مدور است، دارای گردنی عریض با کف تخت و پهن (آرگیشتی خینیلی)
بر خلاف سایر ظروف سفالی، کاراس ها با اشکال گوناگون هندسی و نقوش برجسته آذینبندی شده اند. چهار نوع نقش مایه را می توان مشخص نمود، عناصر کنده کاری شده با اشکال راست گوشه یا مثلث که رأس آن ها به طرف پائین یا بالا میباشد و کنده کاری های افقی یا عمودی که در یک تا چهار ردیف میباشند. تصاویر قالب بندی شده به صورتسر گاو (کارمیر بلور)، حیوانات شکار شونده (توپراق قلعه Toprak Kala) یا مارهای درهم پیچیده (کارمیربلور) را می توان مشاهده نمود. بر روی برخی از کاراس ها نقش حیوانات، عناصر معماری (اربونی)، ارابه های جنگی (آرگیشتی خینیلی) و نقوش دیگر کنده کاری شده اند. زیر تاج ظرف، علائم متفاوت، مهرها، خطوط تصویری و میخی در رابطه با حجم ظروف نگارش شده اند.
ظروف آبجو (تصاویر ۴ و ۵)
ظروف آبجو بر حسب طبقه بندی ریخت شناسی به دو گروه تقسیم می شوند:
نوع اول: ظروفی با شانههای کشیده، بدنۀ متورم و گردن کشیده که با اندک انحنائی به تاج بیرونی منتهی میشود. قسمت تحتانی به کف تخت و کوچک ختم میشود.
نوع دوم: ظروفی با بنده کشیده، گردن کوتاه که به نرمی با اندک انحنایی به تاج بیرونی ختم میشود، کف تخت و چندان بزرگ نیست (کارمیر بلور، آرگیشتی خینیلی)
ظروف آبجو دارای گنجایشی بین ۱۵ تا ۲۰ لیتر می باشند. بر مبنای کاربرد، می توان آن ها را به سه گروه تقسیم نمود: ظروف نگهداری دانه های جو جهت تخمیر؛ ظروفی جهت صاف کرن مایع در فرآیندهای ساخت، ظروف نگهداری آبجو.
همچون دیگر آثار سفالی، بر روی ظروف استوانه ای شکلِ آبجو، نقوشی ساده به شکل انواع مهر یا انگ به چشم می خورد.
سنت مصرف آبجو بعد از فروپاشی امپراطوری اورارتو در میان ارامنه محفوظ ماند و تاریخ نگار یونانی گزنفون Xenophon نیز به آن استناد کرده است.
عودسوزهای سفالی دو قسمتی که برای ضد عفونی کردن ظروف کاربرد داشته اند، مجموعه کوچک ولی بسیار جالب توجهی را تشکیل می دهند. آنها به دو دسته تقسیم می شوند: (تصاویر ۶ و ۷)
نوع اول: این نوع به شکل کوزههای بدون دسته با بدنۀ مدور، گردن عمودی یا باریک شونده با تاج لبه برگشته یا تیز میباشند. این ظروف جملگی دارای پایه بلند که توسط تیغهای از تنه اصلی جدا گردیده میباشند. بر بدنۀ عودسوزها یک، سه یا چهار ردیف سوراخ مدور یا گُوه مانند به صورت افقی و متناوب از یکدیگر تعبیه شدهاند. (اِربونی، آرگیشتی خینیلی، کارمیر بلور، اوشاکان) پوستههای گوگرد بدست آمده همراه این عودسوزها در کارمیر بلور تصدیق کننده این امر است که از این ظروف برای ضدعفونی کردن کارسها استفاده میشده است.
نوع دوم: ظروفی با بالاتنۀ فنجان مانند که به پایهای کوتاه ختم میشود، این پایه در قسمت زیرین پهنتر میگردد. این ظروف جنبه نیایشی داشتهاند. (آرگیشتی خینیلی، کارمیر بلور و متسامور Metsamor).
مجموعه ای بزرگ از ماهی تابه های سالم و شکسته به قطر ۱۵ تا ۶۰ سانتی متر یافته شده که به منظور حرارت دادن دانهها برای تهیه بلغور و روغن کنجد و یا نان بکار برده می شدند. این ظروف متعلق به کار میربلور، اربونی،آرگیشتی خینیلی، اوشاکان، آراگاتس و آراموس Aramus بوده و به دو دسته تقسیم می شوند: (تصویر۸)
نوع اول: ماهیتابههایی با کف تخت و پهن با دیواری مستقیم که به سمت بالا بازتر میشود.
نوع دوم: ماهیتابههایی بشکل فوق ولی با دیوارهای با انحنای کم.
این ظروف با لایه ای نازک از لعاب گِلی قرمز، قهوه ای یا زرد رنگ اندود شده اند و دارای ساختی نسبتاً محکم و گِل مرغوب می باشند.
ظروف نگهداری و تهیه محصولات لبنی
ظروف نگهداری و تهیۀ فرآورده های لبنی متشکل از ظروف کره گیری، ظروف دوقلوی مرتبط بهم برای نگهداری خمیر مایه پنیر، تغارهای بسیار بزرگ، کاراس های متوسط و ظروف متداول خانگی جهت نگهداری آب برای شستشوی این ظروف می باشد.
ظروف کره گیری (تصویر۱۳)
تعداد زیادی از قطعات شکسته این نوع سفال لعابدار از اِربونی و تیشهباینی Tashebaini بدست آمده است. کمیاب بودن این ظروف به علت بررسی های ناکافی مناطق شهری و روستایی اورارتو و همچنین این واقعیت است که ظروف کره گیری به طور گسترده ای درکوچهای تابستانی کاربرد داشته اند. این ظروف به شکل کوزه های بسیار بزرگ با دسته های افقی برای تاب دادن و دریچه ای بر روی بدنه ظرف جهت حصول اطمینان از آمادگی کره میباشند. از نظر ریخت شناسی، این ظروف شباهت زیادی به سفالینه های بومی ارمنستان و ماورای قفقاز دارند.
نتایج حفاریهای انجام شده در کارگاههای قلعه تیشه باینی (Piotrovskiy.B. B, Yessayan.A.S) بیان کننده رواج صنعت پنیرسازی در اورارتو است. ظروف دوقلوی مرتبط متمایل به قرمز رنگ در بین سفالینه های گوناگون این منطقه یافت شده اند.
ظروف دو قلوی مرتبط (تصویر۹ )
ظروف دوقلوی مرتبط برای نگهداری خمیرمایه پنیر مورد استفاده قرار میگرفتند. این قبیل ظروف، بخصوص در قلعه کارمیربلور و کارگاه های پنیرسازی تیشهباینی یافت شده اند. (Piotrovskiy.B. B, Yessayan.A.S) اینها ظروف همشکلی اند با بدنۀ مدور و متورم، گردن کوتاه، تاجی مدورکه به سمت بیرون برجسته مینماید و کف تخت یا باریک شونده. در یکی از آنها بقایای خشک شده مایه پنیر حاوی خوشه ذرت و انگور به جای مانده است. مشاهدات قوم نگاری در ارمنستان و ماورای قفقاز بیانگر این هستند که این عصاره هم اکنون نیز در صنعت پنیرسازی این مناطق کاربرد دارد.
تغارها (تصاویر۱۲-۱۰)
تغارها از کارگاه های پنیرسازی یاد شده در تیشه باینی بدست آمده اند، تعدادی نیز متعلق به اربونی، آرگیشتی خینیلی، اوشاکان و آراگاتس می باشند که مبین رواج صنعت پنیرسازی در قلعه های مزبور است. این ظروف پوشیده از لعابی مرغوب به رنگهای قرمز، زرد و خاکستری هستند و دارای بدنه ای که بتدریج به سمت بالا پهن می شود. کف ظروف تنگ و تاج آنها مدور با دهانۀ بزرگ بریده و یا اریب می باشد. بر روی بعضی نمونه ها علائمی بصورت صلیب وجود دارد. امضای مالک یا کارگاه بر رویاین ظروف نیز همچون ظروف دیگر مشاهده میگردد.
کلیه ظروف معرفی شدۀ بالا اعم از کاراسها یا تغارها در یادمانهای دیگر بیاینیلی، توشپا Toushpa، اربونی، هایکابرد Haykaberd، آرتسکه Adiljevaz)Artske)، کایالیدرهKayalidere، آلتین تپه، بسطام Bastam به انضمام مناطق شهری کارمیر بلور، اوشاکان، آراگاتس و دیگر مناطق، دارای اشکال مشابهی هستند.
سفالهای مذکور یافت شده از قلعه ها و سکونت گاهها بر این امر دلالت دارند که این مناطق از نظر کشاورزی و دامداری از پیشرفت شایان توجهی برخوردار بودند.
وفور سفالینه های این مقوله مبین این امر است که ظروف مورد استفاده برای تهیه و نگهداری محصولات کشاورزی هم برای نیازهای روزمرۀ مردم و هم مصارف کشوری تولید میشده اند، سفالهای بدست آمده برای مصارف خانگی از مرغوبیت بالایی برخوردار بودند. این ظروف در کارگاه های مخصوص، تحت نظارت و رسیدگی شدید دولت ساخته می شدند. صحت این ادعا خصوصاً وجود نقش مهر بر طویله ها و انبارهای غله و هم بر روی ظروف می باشد، بخصوص بر روی کاراسهای بزرگ که ظرفیت گنجایش آنها هرچند وقت یکبار کنترل میشده است.
بخش دوم
لوازم خانگی
بخش مورد مطالعه متشکل از سه قسمت: ظروف معمولی، آشپزخانه ای و مورد استفاده در اعیاد است. تعداد کثیری از ظروف سفالی خانگی بدست آمده از یادمانهای فوق الذکر، در اینجا مورد بررسی قرار خواهند گرفت. بخش اعظم این تجهیزات، بویژه لوازم مورد استفاده در اعیاد با کیفیت بسیار بالا ساخته شده و با لعاب قرمز یا آلبالویی رنگ اندود شده اند. غالب این لوازم از قلعه کارمیربلور، جاییکه فقط در انبارهای آن صدها فقره از این اقلام بدست آمده، کشف گردیده اند.
بنابه اظهار پیتروفسکی Piotrovskiy.B. B عمدتاً حکام تیشهباینی و سربازان قشون، که بخشی از محل استقرار آنان در شهر مشخص شده، از ظروف سفالی مخصوص اعیاد استفاده می کرده اند.
ظروف با کیفیت مرغوب و منقش که جنبۀ نیایشی نیز داشتند متعلق به این گروه هستند.
ظروف متداول خانگی با شکل مشابه به لحاظ داشتن دیوارۀ ضخیم و لعاب گلی غلیظ متمایل به زرد متمایز از ظروف مورد استفاده در اعیاد می باشند. اینها مورد استفاده خدمتکاران بوده اند و بعنوان سفالینه های آشپزخانه ای در دسترس همۀ اقشار جامعه قرار داشتند. با عنایت به این واقعیت که سفالهای روزمره و آنهایی که در اعیاد کاربرد داشته اند از لحاظ ریخت شناسی تقریباً مشابه هستند، می توان آن دو را با ذکر تفاوتهای ظاهری در گروهی کلی قرار داد: ظروف با کیفیت مرغوب اندود شده با لعاب قرمز و آلبالوئی متعلق به اعیاد هستند. جام ها و پیاله های شیاردار با نقوش زیبا نیز متعلق به این گروه هستند. سفالهای منقشی که جزو اقلام اعیاد به شمار می روند ولی از نظر ریخت شناسی در این گروه نمی گنجند در پایان همین بخش به آنان پرداخته خواهد شد.
کوزه های بدون دسته (تصاویر۱۸-۱۴)
این کوزه ها به شش نوع تقسیم می شوند:
نوع اول: کوزههایی با بدنه کشیده (کارمیربلور، اربونی، آرگیشتی خینیلی، اوشاکان).
نوع دوم: کوزههایی با بدنه گرد متورم (کارمیربلور، اربونی، آرگیشتی خینیلی، اوشاکان، ایگدیر، متسامور Metsamor و محوطه کارخانه اوتواگری گیت (Autoaggregate factory). بر اساس ساختار بدنه سه تفاوت عمده کوزهها را میتوان تمیز داد: متورم در قسمت بالا، وسط و پایین؛ برحسب اندازه گردن ظرف نیز میتوان کوزههای با گردن تنگ و پهن را مشاهده نمود. همۀ این کوزهها دارای کف تخت نه چندان پهن میباشند.
نوع سوم: کوزههایی با بدنه دو مخروطی (کارمیر بلور، اربونی، آرگیشتی خینیلی، اوشاکان، ایگدیر، تازه گیوق (Tazagyough)).
نوع چهارم: کوزههایی با بدنۀ کروی (بمب مانند)، گردن کوتاه، تاج مدور که به طرف بیرون برجسته مینماید. (کارمیر بلور، آرگیشتی خینیلی، اوشاکان، متسامور).
نوع پنجم: کوزههایی با بندۀ گردونه مانند، گردن کوتاه استوانهای شکل، تاج مدور برجسته و کف تخت یا حلقوی شکل نه چندان بزرگ (کارمیربلور، آرگیشتی خینیلی و کارخانه اتواگری گیت).
نوع ششم: تنها کوزۀ موجود متعلق به این نوع از اربونی با بدنهای کوتاه، گردن بلند، تاج برجسته بطرف بیرون و کف تخت بدست آمده است.
غالب کوزه ها فاقد آذین بندی بوده و بخوبی با لعاب اندود شده اند.
گوناگونی نقوش خطی بکار رفته خصوصاً برای تزئین بدنه ظروف چشمگیر است. این نقوش متشکل از خطوط برجسته موج مانند توأم با خطوط عمودی و فرورفتگیها (کارمیربلور) شبیه به آنچه در تزئینات سفالهای عصر برنز و آهن بکار رفته است میباشد. بر کوزه های متعلق به اِرِبونی، کارمیربلور و تازه گیوق، خطوط عمودی صیقل داده شده و گُوه مانند که مختص تزئینات محلی است، می توان مشاهده نمود. برخی از کوزه های متعلق به ایگدیر و متسامور با طرحهای جناغی که رأس آنها رو به پایین است مزین شده اند، داخل این اشکال پوشیده از طرحهای گُوه مانند گود شده یا خطوط مواج میباشد. بر روی این کوزه ها علائم مختلف، همچنین طرحهای ساده از موضوعات روز مشاهده می شود. لذا بر روی یکی از ظروف متعلق به آرگیشتی خینیلی، نمای خانه ای نقش شده است. علائم مشابهی بر روی سفالهای وان، هایکابرد، آلتین تپه و سایر نقاط به چشم می خورد.
یکی از موضوعات جالب، نقش مُهرگِردی با تصویر خرگوش صحرایی بر روی کف حلقوی مانند ظرفی با لعاب قرمز رنگ و بدون دستهای است که از مقبره ای واقع در محوطه کارخانه اتواگری گیت بدست آمده است. نقش این مهر بر روی سفالهای بدست آمده از اِِربونی و همچنین کمربندهای اورارتویی که در موزۀ توکیو نگهداری می شوند نیز مشاهده می گردد.
کوزه های دارای یک دسته (تصاویر۲۷-۲۴)
کوزههایی که دارای یک دسته می باشند، به دو گروه تقسیم می شوند: کوزه هایی موسوم به اویناخوی Oinakhoi و کوزه هایی با گردن مدور که هر یک به تنهایی به انواع مختلف چه از نظر شکل ظرف و چه از نظر دسته آن تقسیم میشوند.
گروه اول
کوزه هایی که فقط از نظر گردن ظرف به شکل اویناخوی هستند. (تصاویر۲۳-۲۰)
نوع اول: کوزههایی با بدنه گردونه مانند (کارمیربلور، اربونی، آرگیشتی خینیلی، ایگدیر و تازه گیوق).
نوع دوم: کوزههایی با بدنه گرد متورم (کارمیربلور، اربونی، آرگیشتی خینیلی و اوشاکان).
نوع سوم: کوزههایی با بدنه دو مخروطی کوتاه (کارمیربلور، اربونی، آرگیشتی خینیلی و اوشاکان).
نوع چهارم: کوزههایی با بدنه بسیار کشیده (کارمیربلور، آرگیشتی خینیلی).
برش عرضی دسته های این ظروف کلیوی شکل یا مدور هستند. گردن آنها بلند و باریک یا کوتاه و پهن است. کف آنها تخت دارای اندک انحنایی به سمت داخل است.
گروه دوم
کوزه هایی با گردن مدور
نوع اول: کوزههایی با بدنه مخصوص (کارمیربلور، آرگیشتی خینیلی و اوشاکان).
نوع دوم: کوزههایی با بدنه گرد متورم (اوشاکان).
نوع سوم: کوزههایی با بدنه کوتاه (کارمیربلور، اوشاکان).
نوع چهارم: کوزههایی با گردن بسیار کشیده (اربونی، آرگیشتی خینیلی).
نوع پنجم: کوزههایی با بدنه مدور و کمی متورم (اربونی، آرگیشتی خینیلی).
کوزه های گروه دوم دارای گردنی عمودی یا کمی پهن شونده با ارتفاع متفاوت، بصورت عمودی و برش خورده و تاجی گرد با اندکی انحناء بطرف بیرون میباشند. کف این ظروف تخت و چندان بزرگ نیست. دسته ها به خوبی به بدنه متصل است و برش عرضی آنها به شکل رایج در کوزه های ماورای قفقاز قرون هشتم تا پنجم قبل از میلاد می باشد.
کلیه کوزه های فوق بوسیله خطوط برجسته یا فرورفته که در زیر گردن ظرف کشیده شده آذین بندی شده اند. بعضی دارای علائم و نقوش مهر هستند و بر روی برخی دیگر حجم ظرف مشخص شده است.
بخش کوچکی از کوزه های تک دسته ای از تزئینات پیچیده تری برخوردار هستند. برای مثال یکی از ظروف اویناخوی با لعاب قرمز رنگ که از تدفین ۲۵ اوشاکان بدست آمده با چین های برگ مانندی تزئین شده که بر روی ظروف متعلق به آرگیشتی خینیلی و کارمیر بلور نیز می توان مشاهده کرد. تزئین برگ مانند مشابهی بر روی مکعب های مقدس و عناصرجام گل مانند که متعلق به نقوش دیواره ای اربونی، کارمیر بلور و آلتین – تپه می باشند، مشاهده گردیده است.
کوزه های مورد بحث، در سرتاسر امپراطوری وان گسترش یافته و از توپراق قلعه، هایکابرد، آلتین – تپه، کایالی دَره dere -Kayali، آرتسکهArtske، بسطام Bastam و غیره بدست آمده اند.
کتری ها و صافیها (تصاویر ۲۸ و ۲۹)
کتری های لعابدار متمایل به قرمزرنگ که به طور سالم یا شکسته بدست آمده اند با ناودانک لوله ای شکل، گروه کوچک ولی بسیار جالب توجهی را تشکیل می دهند. این ها دارای بدنه گرد متورم و دسته هایی با برش عرضی مدور و دارای کف تخت هستند.
صافی ها نیز شکل مشابهی دارند ولی برخلاف کتری ها دارای دیواره مشبکی در داخل ناودانک می باشند. چنین ظرفی دارای دیواره ای با ۲۴ سوراخ از اِِرِبونی بدست آمده است. قطعاتی از این ناودانکها همراه با دیواره جداکننده آن در اوشاکان، آراگاتس و آراموس Aramus یافت شده اند. معمولاً این ظروف فاقد تزئینات می باشند.
یکی از صافیها با تزئینات فراوان که از محوطه کارخانه اتواگری گیت در ایروان بدست آمده، ساختاری اندک متفاوت دارد و عبارت است از یک کوزه بزرگ بدون دسته مزین به خطوط برگ مانند فرورفته و نوارهای افقی. شیری در حالت نشسته با یال انبوه بر روی شانه صافی قالب بندی شده است. دهان شیر، حفره توخالی بیضی شکلی است. لوله خمیده ای با شش سوراخ بر قسمت پائین پهن شونده آن از دهان شیر به سمت پائین ظرف امتداد یافته و از درون به کف ظرف ثابت شده است. (تصویر۲۹)
کاسه ها (تصاویر ۳۴-۳۲)
کاسه ها به سه گروه تقسیم می شوند:
نوع اول: کاسههایی با بدنه مدور
نوع دوم: کاسههایی با بدنهای پهن شونده به طرف بالا
نوع سوم: کاسههایی با دیواره معین
این ظروف دارای تاج عمودی برجسته یا منحنی و کف تخت یا اندکی مقعر هستند. هر سه نوع متعلق به کارمیربلور، اربونی، آرگیشتی خینیلی، اوشاکان، آراگاتس، ایگدیر و سایر مناطق می باشند.
بطور کلی کاسه ها با لعابهای مایل به قرمز یا زردرنگ اندود شده اند و فاقد تزئینات هستند. فقط کاسه مربوط به تدفین ۵۹ اوشاکان دارای دسته ای افقی در زیر تاج است. تزئیناتی به شکل خطوط منحنی متقاطع بر روی این ظروف وجود دارند.
فنجان ها (تصاویر ۳۸-۳۶)
فنجان ها نیز شکلی مشابه کاسه ها دارند با این تفاوت که بدنه آن ها کوتاه است. این ظروف به چهار نوع تقسیم می شوند:
نوع اول: فنجانهایی با بدنه مدور پهن شونده
نوع دوم: فنجانهایی با برجستگی کم بر روی بدنه
نوع سوم: فنجانهایی با برجستگی زیاد بر روی بدنه
نوع چهارم: فنجانهایی با بدنه نیمه کروی با دسته افقی یا عمودی بر لبۀ آن
این ظروف جملگی از تولیدات سفالی به شمار می آیند و در کارمیر بلور، اربونی، آرگیشتی خینیلی، اوشاکان، آراگاتس، توشپاToushpa، هایکابرد، آرتسکه، کایالیدَره و سایر مناطق بسیار رایج بوده اند. بیشتر فنجان ها با لعاب مرغوب اندود شدهاند اما گاهگاهی می توان فنجان هایی با لعاب گلی به رنگ خاکستری روشن نیز مشاهده نمود. تاج فنجان ها به تاج کاسه ها شباهت دارد. کف ظروف تخت، فرورفته، حلقوی مانند و همراه با نعلبکی کوچک می باشد.
فنجان ها فاقد تزئینات میباشند، فقط دیوارۀ داخلی ظریف فنجان بدست آمده از اوشاکان مزین به تصویر آهویی با سر برافراشته، شاخهای بلند و دم انبوه میباشد. نقش فوق پس از پخته شدن ظرف بر رویآن ایجاد شده است. حیوان در حالت ساکن ایستاده رسم گردیده است. روی کمربندهای برنزی و همچنین جعبه سنگی به دست آمده از کارمیر بلور، تصاویر مشابهی حکاکی شده اند. بعضی فنجان ها دارای مهرها، امضاها و علائمی به شکل صلیبها یا گُل های کوچک می باشند. بر روی فنجانی که از مقبره ای در محوطه کارخانه اتواگری گیت یافت شده، تصویر یک خرگوش دیده می شود.
بشقاب ها و دیسها (تصویر۳۵)
این ظروف نیز همانند فنجان ها در همه جا یافت می شوند. به استثناء بشقاب بدست آمده از آرگیشتی خینیلی، مابقی همه شکسته اند. این ها دارای بدنه پهن گسترده و کف تخت یا حلقوی مانند هستند. تاج ها معمولاً کمی ضخیم و به سمت بیرون انحناء دارند. این گونه وسائل به خوبی لعاب داده شده دارای سطح بسیار صیقل یافته به رنگ های متمایل به قرمز و زرد با ساختاری شکننده و سبک می باشند.
دیگها (تصاویر ۴۲-۳۹)
از دیگها هم برای طبخ و هم برای نگهداری آذوقه استفاده می شد. آن ها به نسبت دارای قالب بندی نامرغوب هستند و با لعاب گلی غلیظ اندود شده اند. آنها دارای گردن پهن و کوتاه، تاج مدور یا زاویه دار که به سمت بیرون انحناء دارند هستند. کف ظروف تخت می باشد. دیگها به چهار نوع تقسیم می شوند:
نوع اول: دیگهایی با بدنه عمودی که در قسمت شانه ظرف متورم میشوند (کارمیر بلور، اربونی)
نوع دوم: دیگهایی با بدنه کوتاه (کارمیر بلور، اربونی)
نوع سوم: دیگهایی با بدنه بسیار متورم (کارمیربلور، ایگدیر)
نوع چهارم: دیگی با بدنه مدور (آرگیشتی خینیلی).
در ناحیه شانه، زیر تاج، سرِ قالب بندی شده گاو شبیه به قالب بندیهای بدست آمده از ظروف کارمیر بلور، از مقبره محوطه کارخانۀ اتواگری گیت، توپراق قلعه، آرتسکه، آلتین تپه و غیره دیده میشود.
بخش فوقانی ظروف با یک یا چند ردیف خطوط مواج افقی تزئین شده است؛ ظروف بومی از این نوع دارای نقوش افزوده نقطه مانند یا نقوش جناغی هستند.
دیگهای اورارتویی دارای رنگ های متمایل به قرمز و قهوه ای بوده و گاهی اوقات نقوش مهرهایی به شکل صلیب یا دایره برروی آن ها دیده می شود.
پیه سوزها (تصاویر ۴۴-۴۳)
پیه سوزها فنجان های کوچک مدور به رنگ متمایل به قرمز، زرد یا قهوه ای هستند که اکثر آن ها با لعاب نامرغوب اندود شده اند. روش لعاب دادن همانند آنچه که در سفالهای مورد استفاده در اعیاد است، میباشد. بخشی ازآن ها دارای شیاری بر دیواره برای عبور فتیله می باشند. دیواره پیهسوزها هموار بوده و فتیله در کنار دیواره قرار گرفته است. پیه سوزها به سه گروه تقسیم می شوند:
نوع اول: پیه سوزهای مدور مجهز به دستهای در جهت مقابل شیار. درون آنها تیغههای عمودی یا نیم دایره با یک تا سه حفره تعبیه شدهاند (کارمیر بلور، اربونی، آرگیشتی خینیلی، اوشاکان، آراموس)
نوع دوم: پیه سوزهای مدور که با تیغه به چهار قسمت تقسیم شدهاند (اربونی)
نوع سوم: پیهسوزهایی با بدنه و لبه مدور. در وسط، تیغه کوچک حلقوی شکل قرار دارد (کارمیر بلور)
پیه سوزها مورد استفاده کلیه اقشار جامعۀ بیاینائی Biaini بوده است. تعدادی از آن ها به طور وضوح به شمعدان های فلزی نفیسی که برای تزئینات کاخ ها و معابد استفاده می گردید، شباهت دارند. (وان)
کوزه ها – فنجانهای با دو دسته (تصاویر ۴۷-۴۵)
این ظروف دو نوع دارند:
نوع اول: کوزه-فنجانهایی با بدنه پهن کوتاه با سه شکل متفاوت: گرد متورم، گردونه مانند یا دو مخروطی (اربونی، اوشاکان و تدفین اورارتویی در خیابان ساریان ایروان، کارمیر بلور و آرگیشتی خینیلی).
نوع دوم: کوزه-فنجانهایی با بدنه تنگ کشیده (کارمیر بلور، اربونی، آرگیشتی خینیلی و اوشاکان).
این ظروف دارای گردنی بلند یا کوتاه هستند. کف آنها تخت است. در موارد مشابه دارای دسته هایی با برجستگی های سنجاق مانند می باشند. ظروف مشابهی از پاتنوتس Patnots، هایکابرد، بسطام و سایر مراکز امپراطوری وان کشف شده اند.
دو عدد از ظروف (اِرِبونی، آرگیشتی خینیلی) که با دو ردیف مثلث به رنگ های صورتی روشن و قرمز تیره تزئین شده اند، بسیار جالب توجه اند.
برخی از ظروف این نوع دارای امضاها و مهرها می باشند (آرگیشتی خینیلی، آراگاتس).
پیاله ها تصاویر (۴۸و۴۹)
پیاله ها به دو نوع تقسیم می شوند:
نوع اول: دارای بدنه گرد نه چندان بلند، کف تخت با فرورفتگیهایی در داخل آن است. این ظروف با برجستگیهای برگ مانند که بوسیله ایجاد فرورفتگیهایی در درون ظرف انجام پذیرفته مزین شدهاند (کارمیربلور، اربونی، اوشاکان و آراگاتس).
نوع دوم: پیالههایی با سطح صاف، بدنه نه چندان بلند، تاج عمودی و یا با انحنائی بطرف بیرون و کف مدور (کارمیربلور، اربونی، اوشاکان، آرگیشتی خینیلی، آراگاتس و ایگدیر).
سفالهای رنگ آمیزی شده اورارتویی (تصاویر۵۲-۵۰)
سفال های رنگ آمیزی شده اورارتویی چندان زیاد نبوده و تنها نمونه های معدودی از یادمانهای درۀ آرارات و سایر مناطق بیاینایی یافت شده اند. اینها ظروفی هستند به اشکال مختلف و به چندین گروه تقسیم می شوند. در این مقوله می توان به کوزه هایی با لعاب مرغوب مربوط به اعیاد از اوشاکان و یک کاراس با سر گاوها از تیشهبانی Tashebani و سفال های متداول خانگی با لعاب نازک اشاره نمود. این ظروف دارای تزئینات شطرنجی همراه با دوایر هستند و طبق قاعده ای کلی با رنگهای سیاه و قهوه ای بر زمینه متمایل به زرد رنگ ترسیم شده اند و در نتیجه الوان بحساب میآیند.
یک کوزه رنگ آمیزی شده بدون دسته که در نوع خود منحصر به فرد است در تدفین ۸۴ اوشاکان بدست آمده است. قسمت گردن و بخش تحتانی کوزه با لعاب قرمزرنگ اندود شده و کوزه دارای سطحی براق می باشد. بر قسمت فوقانی بدنه که با لعاب کرم رنگ پوشیده شده و نیمه براق می باشد، خطوط باریک عمودی پر شده با نقطه چین، ردیفهای متعدد از خطوط زاویه دار، خطوط شیب دار با نقطه ها، مثلث ها و لوزیهای اریب به رنگهای قرمز و سیاه تزئین شده. بر روی شانه یکی از ظروف سه آهو به رنگ قرمز با آلت تناسلی برجسته و با بالاتنۀ مُسَبک یکی پس از دیگری وجود دارد. پاهای جلویی باریک و به طرف بیرون کشیده اند و پاهای عقبی کمی خمیده اند. سرها نه چندان بزرگ، گوشها برجسته و شاخهای بسیار بزرگ متمایل به پشت ترسیم شده اند. زیر پوزه آهوان اجسامی سه شاخه شبیه به چانههای ساختگی بچشم می خورد. تصاویر این حیوانات جزو نقش مایه های تزئینی بیاینایی نیست. این نقوش در سفال های درۀ آرارات جایی که احتمالاً این قبیل اقلام برای اشراف سرزمین آزا Aza ساخته می شد، رایج بوده است.
جالب توجه اینکه تصویر آهو که یکی از مشخصه های اساطیر هند و اروپایی بشمار می رود جز در چند مورد استثنائی، در اساطیر هوریها دیده نمیشود.در هنر کاربردی اورارتویی تصاویر مشابهی دیده نمیشوند، بلکه برعکس بر روی اشیاء محلی بویژه کمربندهای برنزی، تصاویر بز و آهو غالباً بچشم میخورد و بخش های جداگانه ای از تنه بز بر روی ظروف متعلق به اوشاکان رسم گردیده است. قسمتی از تنه آهو بر روی یکی از دیواره های جعبه کشف شده از کارمیربلور با جزئیات محلی دیده میشود.
کاملاً مشهود است که برخی عناصر خاص از نقش مایه های تزئینی بکار رفته در سفالهای منقش، منعکس کننده سنن بومی است، لذا الگوهای شطرنجی غالباً بر سفالهایی از آغاز عصر برنز میانی به چشم می خورد. اشکال حلزونی دارای شباهت هایی هم در لایه های هم دوره و هم یادمانهای بیاینایی هستند، بعنوان مثال از اشکال حلزونی موجود بر روی موزائیکی متعلق به توپراق قلعه و آرماویر Armavir میتوان نام برد. باید توجه داشت که اشکال مختلف ظروف مشروحه را می توان در سفالهای محلی نیز مشاهده نمود. شایان ذکر است که نقش مایه های هندسی ساده در قالب خطوط و نقطه های دانه مانند که در ظروف بکار رفته، دارای مشترکات عدیده با سنت های بومی می باشند. تنها اختلاف در روش تزئین و لعاب آنها است.
سفالهای خانگی گروه نسبتاً بزرگی از سفالهای اورارتویی را بخود اختصاص داده اند. آنها انواع مختلف دارند که هر یک بنوبه خود به چند زیرمجموعه تقسیم می شوند. کاربرد و خصوصیات ریخت شناسی ظروف و طرق مصرف آنها بیان گردیده است.سفالهای خانگی بر مبنای موقعیت اجتماعی نیز طبقه بندی شده اند. بعلت وجود اختلاف طبقاتی درجامعه اورارتو، اقشار مختلف جامعه از ظروف خاص طبقه خود بهره می بردند.
کشف این واقعیت که ظروف فلزی شبیه سازی میشده اند، بسیار حائز اهمیت می باشند. ظروف سفالی – کوزه ها (بدون دسته و یا با یک دسته)، پیاله ها، فنجانها، کاسه ها و غیره – نه تنها از لحاظ شکل بلکه اجزاء مختلف آنها (پایهها، دسته ها) و عناصر تزئینی همانند ظروف فلزی نفیس متعلق به فلات ارمنستان و خاور نزدیک عصر برنز میانی شبیه سازی شده اند.
اکثر ظروف دارای امضاها و مهرهایی می باشند که اَنگ کارگاه و مراکز صنایع سفالی سرزمین آزا (کارمیربلور، اربونی، آرگیشتی خینیلی و غیره) را نشان می دهد.برخی از انواع سفالهای اورارتو (اویناخوی ها و فنجانهای دو دسته ای) نمونه های باستانی تطبیقی این نوع ظروف هستند که در ارمنستان یافت شدهاند. ظروف مشابهی با قدمت بیشتر در خاور نزدیک کاوش شده اند. این واقعیت که ظروف یاد شده در دوره ارمنستان باستان و هلنیسم نیز وجود داشته اند را می توان بواسطه تداوم فرهنگ ها وحفظ سنتهای قرون گذشته توجیه نمود.
بخش سوم
ظروف مذهبی (تصاویر ۵۸-۵۳)
این گروه شامل وسایل خانگی که بعنوان خاکستردانها در مراسم تدفین بکار رفته، ظروف کوچکی که در آن عود، روغن و دارو نگهداری می شد (روشهای پزشکی غالباً با جادو همراه بود)، انواع مختلف گلدان، فنجان و ظروف دیگری که در مراسم اهداء شراب به خدایان کاربرد داشتند و در منابع نوشتاری و طرحهای موضوعی در هنرهای ظریفه امپراطوری وان به ثبت رسیده اند را شامل می گردد. بخشی از آنها بالاخص خاکستردانهای مراسم تدفین طبقه بندی نشده اند، چراکه در مجموعه های فوق الذکر بررسی شده اند.
ظروف مذهبی به چند گروه زیر تقسیم می شدند:
استودانها – خاکستردانها
در مجموعه های تدفین اورارتویی، کاراس ها، کوزه ها، ظروفی با گردن پهن و غیره بدست آمده که دارای حفره هایی بودند و جهت نگهداری خاکستر مردگان بکار می رفته اند. این حفره ها که بعد از پخت تعبیه میشدند یقیناً به منظور ارتباط ارواح مردگان با دنیای خارج بودند. همانطور که کانان یانتس Kananyants .A. B اشاره کرده، در معبد خدایان اورارتو، خدایی وجود داشته که ارواح مردگان را با خود می برده است.
در این مجموعهها علاوه بر سفالهای متداول خانگی به انبوهی از ظروف با ارزش هنری بسیار برمی خوریم که دلالت بر شائن و مقام متوفی از نظر سلسله مراتب اجتماعی دارد. بعنوان مثال لوازم تدفین مقبرهای در محوطه کارخانه اتواگری گریت مزین به پیکره های شیر و سر گاو هستند و نیز در آلتین تپه خاکستردانهای فلزی مشابهی کشف شده اند. ظروف مذکور در فهرست مراسم سوزانیدن اجساد جای ویژه خود را دارند.
سنت سوزانیدن اجساد در خاور نزدیک ریشه های اساطیری دارد و در فرهنگ هوریها غالباً با آن مواجه می شویم. این سنت در قلمرو پادشاهی وان بسیار مرسوم بود و با اکتشاف خاکستردانهای مشابه در درۀ آرارات (ایگدیر، آرگیشتی خینیلی، نُر–آرِش Aresh-Nor، مقبره واقع در محوطه کارخانه اتواگری گیت، تازه گیوق) و مناطق دیگر (اورارتو – آرتسکه، لیچLich، آلتین – تپه و غیره ) تأیید شده است.از خاکستردانها برای دفن مردگان (کاراس های بزرگ و متوسط) نیز استفاده می شد، دلیل این ادعا استخوانهای خورد شده کشف شده در آرگیشتی خینیلی و مقبره واقع در محوطه کارخانه اتواگری گیت می باشد.
ظروف مربوط به مراسم اهداء شراب به خدایان
در صحنه ای از اساطیر اورارتویی (بشقابهای نذری، کمربندها، نقاشیهای دیواری، نقش برجستهها وغیره) و نیز در صحنه ای از معبد غارت شده موساسیر Moussasir Temple به تصاویری از انواع ظروف فلزی و سفالی از دیگهای بسیار بزرگ گرفته تا فنجانهای کوچک که گویای مصرف این ظروف در مراسم اهداء شراب یا آب مقدس به خدایان هستند برمی خوریم. ظروف سفالی متعلق به آرگیشتی خینیلی مزین به مثلث ها، خطوط جناغی و خطوط باریک افقی و ظرف یافت شده از کارمیربلور که با سر گاو آذین شده است، مسلماً کاربرد مشابهی داشتند، تصاویر ظروف مشابهی، بر روی کمربندهای برنزی که در موزۀ توکیو و آنادا Anada نگهداری می شوند، مشاهده میگردد. در این بین می توان به ظروف چکمه مانند و ریتونهای rhytons اربونی و آرگیشتی خینیلی که کف آنها بصورت اشکال سر پرنده و اژدها درست شده اشاره نمود، فنجانها و ریتونهای مشابهی را می توان در لُرستان Luristan و زیویه Zivia همچنین موزه های شخصی اروپایی (کشفیاتی بر حسب تصادف) مشاهده نمود. ظروف مشابهی در نقش برجسته های آشوری و اورارتویی و نقاشیهای دیواری آرتسکه، اربونی و غیره دیده میشوند.
ظروف مرتبط با کاربرد آتش
آنها شامل سبوهایی از کارمیربلور هستند که دارای هفت ظرف کوچک قالب بندی شده برروی شانه ظرف با آثار باقیمانده از سوختن آتش هستند. این ظروف هم در مراسم اهداء شراب به خدایان و هم مراسم تطهیر آتش مشاهده میشوند. ظروف مشابهی با شش و یا سه ظرف کوچک قالب بندی شده متعلق به متسامور و تساخکالانج Tsakhkalange و همچنین مناطق دیگر وجود دارند. عودسوزها نیز به همین گروه تعلق دارند (کارمیربلور، آرگیشتی خینیلی، آلتین – تپه، هایکابرد، بسطام و غیره).
ظروف نگهداری عود و دارو
این گروه، شامل ظروف کاراسمانند کوچک، کوزه های کوچک، فنجان ها و دیگهایی که تعدادی از آنها دارای درپوش هستند میباشند. ظرفیت اینها بین ۱۵ تا ۳۰ گرم است و از آرگیشتی خینیلی (خانه طبیب)، کارمیربلور، اوشاکان و آراگاتس بدست آمده اند.
مهمترین چیزی که همراه با این ظروف یافت شده – پیکرکهای کوچک مرادن ریش دار با کلاهی شبیه به سرماهی، پشت مردان پوشیده از فلس و دارای دُم هستند، مرد عقرب نمای دُم دار – خدایی که در مذاهب بابلی و آشوری بسیار مورد علاقه بوده است. همۀ این پیکرکها رنگ آمیزی شده اند و آشکارا مظهر خدای نگهبان تندرستی میباشند که ارواح خبیثه بیماری زا را دور میکنند.این احتمال نیز وجود دارد که در این ظروف مرغوب، سنگهای قیمتی و عطرها که نه تنها در اورارتو بلکه در بسیاری از ایالات دیگر خاور باستان رایج بوده، نگهداری می شدند. همچنین امکان دارد که در مراسم نیایشی نیز کاربرد داشته اند.
ظروفی از این نوع در آرگیشتی خینیلی (خانه طبیب)، کارمیربلور، اربونی، اوشاکان و آراگاتس یافت شده اند.
پینوشتها:
۱- ترجمه ای از مجموعه مقالات کتاب “ایران و قفقاز” جلد ۳ و ۴ از نشریات مرکز مطالعات ایرانشناسی در قفقاز-ایروان سال ۲۰۰۰-۱۹۹۹، موسس دکتر گارنیک آساطوریان سردبیر نشریه خاورشناسی ایران نامه.
۲- آشوریان این کشور را اورارتو مینامیدند ولی بومیان بیاینیلی و نسلهای آینده نام وان را به میراث گذاشتند. مترجم