فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۸۲
بزرگداشت دکتر احمد نوری زاده «فرزند پارسی گوی ملت ارمنی»
نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان
اشاره
یکی از اقوامی که از روزگاران بسیار دور در کنار ایرانیان زیسته و با آنان روابط بسیار نزدیک داشتهاند ارمنیان هستند. این دو قوم کهن بیش از ۲۷۰۰سال در کنار یکدیگر زندگی کردهاند. شاید، بتوان گفت که هیچ قوم و ملتی به اندازهٔ ارمنیان به ایرانیان نزدیک نیستند. شاخه ای از خاندان اشکانی یکصد سال پیش از میلاد بر تخت سلطنت ارمنستان نشستند و بیش از چهارصد سال بر این ناحیه حکومت کردند. استان آذربایجان از دیر باز یکی از مناطق ارمنی نشین ایران بوده است. گواه آن کلیساها و دیرهای فراوان ازجمله قره کلیسا و کلیسای استپانوس مقدس در این منطقه است. زبان ارمنی شباهتهای فراوانی به زبان فارسی دارد. هر دوی این زبانها از شاخهٔ زبانهای هند و اروپایی هستند. ریشهٔ بسیاری از لغتهایی که هماکنون در زبان ارمنی به کار می رود از زبان های کهن فارسی است که چه بسا امروزه در زبان فارسی متداول نیست. شباهتهای فراوانی نیز میان برخی از اعیاد و جشنهای ایرانیان و ارمنیان دیده میشود، از جمله جشن وارتاوار.[۱] این جشن از قدیمیترین جشنهای قوم آریایی بوده که با نام جشن تیرگان یا آب پاشان از دورهٔ مادها تا پایان صفویه برگزار میشد. از دیگر جشنها میتوان جشن درندز[۲] را نام برد که مقارن با جشن سده است. علاوه بر حضور ارمنیان در ایران، در مقاطع مختلف تاریخی، مهاجرت اجباری آنان از نقاط شمالی رودخانهٔ ارس، در اوایل قرن هفدهم میلادی، به دست شاه عباس صفوی و استقرار آنان در مناطق مرکزی ایران بیشترین تأثیر را در زندگی اجتماعی آنان از جنبههای مختلف علمی، فرهنگی و اقتصادی داشته است. به رغم چنین مشترکات فرهنگی ای متأسفانه، در گذشته، کمتر ایرانی فارسی زبانی از ادبیات غنی ارمنی اطلاع داشته است. سکوتی عمیق که چند صدسال ادامه یافته و دلایل مختلفی برای آن وجود داشته و دارد که از حوصلهٔ بحث ما خارج است. آنچه مسلم است اینکه این سکوت چند صد ساله با تدوین کتاب صد سال شعر ارمنی به دست احمد نوری زاده شکسته شد. احمد نوری زاده در مقدمهٔ کتاب صد سال شعر ارمنی چنین مینویسد: «گذشته از هم تقدیری تاریخی، اندکی کمتر از چهارصد سال است که ما با صدها هزار هم وطن ارمنی زیستهایم؛ دردهامان را صدا در صدا درافکنده گریسته ایم و به گاه شادی ها دست در دست هم پای کوبیدهایم و هلهله کردهایم. لیک، دریغ و درد که به رغم این آشنایی دیرین سال هنوز هم یکدیگر را آن چنانکه بایسته و شایسته است نشناختهایم. بی گمان همهٔ خوانندگان با واژهٔ ارمنی کم و بیش آشنایی دارند اما با هویت و مفهوم تاریخی، فرهنگی و اتنیک آنچه؟ پاسخ را نگاهی به عناوین کتاب های قفسههای کتابخانههای عمومی و خصوصی و مروری در بایگانی اندوختههای شناختی ذهن خواهد داد. اگر نگارنده پیشاپیش به مثبت بودن پاسخ یقین می داشت، هرگز رنج تدوین و ترجمهٔ این مجموعه را بر خود هموار نمیکرد».[۳]
گذری کوتاه بر زندگی و آثار احمد نوری زاده
احمد نوری زاده، ادیب، مترجم و پژوهشگر ایرانی و بنیان گذار ارمنیشناسی فارسی در ایران است. وی تنها شاعر غیر ارمنی جهان است که به زبان ارمنی شعر سروده است.
نوری زاده در آبان ۱۳۳۰ش در کردمحلهٔ بندرانزلی، در غازیان، در یک خانوادهٔ پر جمعیت به دنیا آمد. پدرش کارگر سادهٔ سازمان آتش نشانی انزلی بود و کرد محله، به گفتهٔ خودش در آن زمان محله ای بود کثیرالمله با قومیتها، فرهنگها و خرده فرهنگهای مختلف از جمله ارمنی، روسی، آشوری، گیلکی، آذری و فارس. همین امر علاوه بر مصاحبت و مراودت مداوم او به خصوص با ارمنیان از دوران کودکی، به دلیل سکونت خانوادههای ارمنی در همسایگی خانهٔ محقر پدری، سبب آشنایی و قرابت او با زبان شفاهی ارمنی شد.
با گذر زمان، به رغم دغدغههای فراوان برای تأمین معاش، ذوق هنری و طبع لطیفش او را به حوزهٔ ادبیات، به ویژه، مطبوعات کشاند و علاوه بر فعالیت در عرصهٔ روزنامهنگاری شروع به سرودن شعر به زبان فارسی کرد. آشنایی او با زبان شفاهی ارمنی و علاقهٔ شدید وی به ترجمهٔ متون خارجی سبب ترغیب او به فراگیری زبان نوشتاری ارمنی شد. او به مدت پنج ماه نزد مرحوم آرشی بابایان، شاعرهٔ معروف ارمنی، الفبای این زبان و زبان نوشتاری را آموخت. سپس، با جدیت و با مطالعهٔ پیگیر به زبان ارمنی مسلط شد. پس از آن، بهطور جدی به ترجمه و معرفی ادبیات معاصر و متون کهن ارمنی به زبان فارسی همت گماشت.
با گسترش دامنهٔ فعالیتهای او در حوزهٔ ادبیات ارمنی فراگیری مبنایی و ریشه ای زبان ارمنی دغدغهٔ اصلی اش شد. از این رو، به اصفهان رفت و نزد مرحوم خاژاک دِرگریگوریان، رئیس رشتهٔ ارمنیشناسی دانشگاه اصفهان، به آموختن بنیادی این زبان پرداخت.
نوری زاده در ۱۳۴۸تا ۱۳۴۹ش با همکاری دوستان ارمنی خود به ترجمه و معرفی آثار شاعران ارمنی پرداخت اما با فراگیری کامل زبان ارمنی از ۱۳۵۰ش بهطور مستقل کار ترجمه و نشر آثار شاعران و نویسندگان ارمنی را آغاز کرد.
اولین کتابی که از وی، بهطور مستقل انتشار یافت، مجموعهٔ اشعاری از شاعر ارمنی ایرانی، گالوست خاننتس،[۴] به نام قدرت معجزه گر بود که انتشارات گوتنبرگ آن را منتشر ساخت. سال بعد، نیز مجموعهٔ دیگری از این شاعر به نام سلام بر تو ای انسان با ترجمهٔ وی در انتشارات دنیا به چاپ رسید.
بعدها و به مرور، آثار دیگری از نویسندگان نامدار ارمنی از جمله هوهانس تومانیان،[۵] یقیشه چارنتس،[۶] آکسل باگونتس،[۷] هراچیا کوچار،[۸] واهاگن داوتیان[۹] و ناردوس (میکائل هوهانسیان) [۱۰] با نام هایآی وطن آی وطن، سرودهای سرخ، تسولاک،[۱۱] ۲۶ کمیسر، عاشقانههای آبی و آمالیا با ترجمهٔ نوری زاده به خوانندگان فارسی زبان عرضه شد.
احمد نوری زاده چهره ای شناخته شده و محبوب برای ارمنیان سراسر جهان و از جمله ارمنستان است. در جمهوری ارمنستان بخشهایی از منظومهٔ او، به نام ماسیس کوه نیست به همراه زندگی نامهٔ وی در کتاب درسی گنجانده شده است و به او لقب «فرزند پارسی گوی ملت ارمنی» داده اند.
به یقین مهمترین و ماندگارترین اثر ادبی نوری زاده، کتاب منحصر به فرد صد سال شعر ارمنی است که در ۱۳۶۹ش توسط انتشارات چشمه به دوست داران آثارش عرضه و چاپ اول آن پس از چندی نایاب شد.
صد سال شعر ارمنی دربر گیرندهٔ ترجمهٔ پانصد شعر و منظومه از ۷۲ شاعر نامدار ارمنی جهان است و خواننده با مطالعهٔ پیشگفتار ۱۵۰ صفحـه ای کتاب با برخی جنبه های تاریخ و فرهنگ چند هزار سالهٔ ارمنستان آشنا میشود. احمد نوری زاده به پاس خدمات خالصانهٔ خود به شعر و ادب ارمنی در ۲۰۰۱م موفق به دریافت عنوان دکترای افتخاری از دانشگاه دولتی ایروان شد.
جوایز و نشانها
ـ جایزهٔ جهانی فرهنگی کارپیس پاپازیان،[۱۲] از کشور اتریش، ۲۰۰۰م
ـ نشان مووسس خورناتسی،[۱۳] عالی ترین نشان فرهنگی جمهوری ارمنستان، ۲۰۰۱م
ـ جایزهٔ بزرگ انجمن نویسندگان ارمنستان به نام کانتق،[۱۴] ۲۰۰۵ م
ـ نشان طلایی فرهنگی جمهوری ارمنستان از سوی وزیر فرهنگ این جمهوری به پاس فعالیت های فرهنگی دامنهدار و چشمگیر، ۲۰۱۱ م
آثار
۱. تاریخ و فرهنگ ارمنستان، پژوهشی دربارهٔ تاریخ و فرهنگ کشور ارمنستان
۲. سلام بر شما ارمنی ها (مجموعه شعرهای ارمنی)
۳. در شب تنهایی و رؤیاها (مجموعه شعرهای ارمنی)
۴. رازقی ها بگذار عطر بفشانند (مجموعه شعرهای فارسی)
۵. در شب تنهایی و زمستان جهان (مجموعه شعرهای فارسی).
ترجمه ها
۱. باغ سیب، باران و چند داستان دیگر: ۲۰ قصه از ۱۵ نویسندهٔ نامدار ارمنی
۲. پائیز در پرواز، از واراند کورکچیان،[۱۵] شاعر و نویسنده ایرانی ارمنی
۳. پتر اول، از آلکسی تولستوی
۴. صد سال شعر ارمنی، نمونه هایی از شعر بیش از هفتاد شاعر ارمنی، با پیشگفتاری دربارهٔ تاریخ و فرهنگ ارمنی
۵. تسولاک (رمان)، از آکسل باگونتس
۶. ۲۶ کمیسر (کمون باکو)، از هراچیا کوچار
۷. سرودهای سرخ (مجموعه اشعار)، از یقیشه چارنتس
۸. آی وطن آی وطن (مجموعه اشعار و قصهها)، از هوهانس تومانیان
۹. عاشقانه های آبی (مجموعه اشعار)، از واهاگن داوتیان
۱۰. آمالیا (رمان)، از ناردوس.
برخی از نظرات متفکران دربارهٔ احمد نوری زاده
۱. سرکیس گراگوسیان، نویسنده و شاعر ارمنیتبار سوریه: «او در قلب ملت ارمنی به جاودانگی خواهد رسید».
۲. توروس تورانیان، نویسنده و شاعر ارمنیتبار سوریه: «او با آثار خود برای ارمنی ها غرور ملی کسب کرد و ما وظیفه داریم که این انسان بزرگ، شاعر و مترجم ارزنده را بستاییم».
۳. هراچیا ماتئوسیان، نویسنده (ارمنستان): «ایشان بزرگ ترین مترجم ادبیات ارمنی در جهان است که با آثار خود ملت ارمنی را با شگفتی مواجه کرده است. من به جرئت میتوانم بگویم که در تاریخ و ادبیات ارمنی هرگز چنین پدیده ای رخ نداده است».
شب بزرگداشت احمد نوری زاده
مراسم بزرگداشت احمد نوری زاده، شاعر پارسی گوی و ارمنی گوی و مترجم زبان ارمنی، در ۲ بهمن ۱۳۹۶ش در مرکز اجتماعات مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور برگزار شد. در این مراسم، که با همکاری شورای خلیفه گری ارامنهٔ تهران و مجلهٔ بخارا برگزار شد، جمع کثیری از فرهیختگان و دوستداران شعر و ادبیات حضور داشتند. خانم دکتر ماندانا پرنیان و آقایان دکتر آندرانیک سیمونی، ادوارد هاروطونیانس و حسن کیائیان سخنرانان این مراسم، ابعاد گوناگونی از زندگی و آثار احمد نوری زاده را ارائه دادند.
در ابتدا، خانم سارینه توروسیان، مجری برنامه، ضمن خوشامدگویی به حضار چنین گفت: «در زمینهٔ ترجمه و شناساندن ادبیات ارمنی به خوانندگان فارسی زبان، حداقل تا چند دههٔ گذشته، فعالیت چشمگیری در ایران صورت نگرفته بود. شاید، ناآشنایی مترجمان ایرانی با زبان ارمنی و در دسترس نبودن ترجمهٔ آثار ادبی ارمنی به زبان های دیگر و نیز، نبود مراکز رسمی ارمنیشناسی در ایران از جمله دلایل این امر بوده است.
در این بین، افراد معدودی، به دلیل علاقهٔ شخصی به زبان و ادبیات ارمنی، بار این کاستیها را بر دوش کشیدند و ایرانیان را با گوشه ای از زبان و ادبیات ارمنی آشنا ساختند. احمد نوری زاده یکی از این معدود افراد است. مراسم امشب برای پاسداشت خدمات ارزندهٔ ایشان در این زمینه برگزار شده و ما افسوس می خوریم که ایشان به دلیل بیماری در جمع ما حضور ندارند.
بیش از چهار دهه خلاقیت ادبی و تولید فرهنگی احمد نوری زاده، شاعر، پژوهشگر، مترجم و روزنامه نگار معاصر، از او چهره ای آشنا ترسیم می کند.
نوری زاده را به سبب التفات ویژه اش به شناساندن تاریخ، فرهنگ و ادبیات ارمنی بحق باید بنیانگذار ارمنیشناسی فارسی قلمداد کرد. وی تاکنون چهارده کتاب تألیف، تدوین و ترجمه کرده که برخی از آنها مانند کتاب صد سال شعر ارمنی در نوع خود بی نظیر و ستودنی است».
سخنران نخست برنامه، خانم دکتر ماندانا پرنیان، استاد دانشگاه و همسر احمد نوری زاده، در سخنان خود چنین گفتند: «استادان، فرهیختگان و دستاندرکاران عرصهٔ فرهنگ و ادب و هنر و تمامی دوستان گران قدری که با حضور پرمهرشان این مجال را فراهم آوردند تا بتوانیم در درنگی هرچند کوتاه از انسانی یاد کنیم که در روزگار سلامتی و توانایی اش با باوری راسخ و ایمانی ستودنی عشق به انسان و انسانیت را در طریق زندگی و در اشعار خود جار زد و صد البته، که در مسیر پر سنگلاخی که پیمود خواه ناخواه جام شوکران را نیز سر کشید!.
من اما در مقام دوست و همراه و همسر او، بر این باورم که یقین او در جایی که ایستاده بود از همان آغاز آن قدر شفاف، واضح و پرصلابت بود که آگاهی احتمالی از چنین فرجامی ـ به مثابه تحلیل رفتن دردناک قوای جسمانی ـ نیز هرگز نمی توانست دریچهٔ انتخاب های دیگری را در طریق زیستی وی بگشاید و او را بر آن دارد تا به موجودی بدل شود که از خود واقعی او جهانی فاصله دارد.
بی شک، در درک این همانی هر انسانی ضروری می دانیم تا در ابتدا با شناخت جنبه های گوناگون زندگی او پازل پر قطعهٔ این آگاهی را با دقت و ظرافت بچینیم و حتی، سعی کنیم تا هیچ قطعه ای را از قلم نیندازیم تا مگر به آن تصویر نهایی دست یابیم که در این مرحله به غلط این همانی اش می خوانیم!
در خصوص احمد نوری زاده من بر این باورم که گرچه درک این همانی خاص روح و شخصیت او وابسته به همهٔ جنبه های گوناگونی است که او آموخته، تجربه کرده و زیسته ولی تَکینِگی او در بحث خاص این همانی اش مدیون شناخت بعد دیگری است که برفراز همهٔ آن جنبه های دیگر ایستاده است.
شاعری و مترجمی و غیره همگی حکایت از جنبههایی دارد که بسیاری را شاعر و مترجم ساخته و صد البته، شاعران و مترجمانی بسیار قابل، توانا، دقیق، نکته سنج و در خور. ولی برخی چون او بسیار یگانه و خود ویژه و بسیار تنها بر فراز قلهٔ تَکینِگی ایستادهاند. در جایی که محک و معیار آن لزوماً با متر و ترازوی آکادمیک قلم ورزان و دانشگاهیان سنجیده نمی شود، جایی که از اعماق قلب یک شاعر راه میگشاید به عمق قلب ملتی که در چنین دیداری او را فرزند خویش می خواند و این امر تحقق نمی یابد مگر آنکه او در درون خویش به ملاقاتی دیگر درآمده باشد!
حکایت ملاقات درونی و عمیق احمد نوری زاده با ملت ارمن از آن قسم حکایاتی نیست که در تجربهٔ برخی مهاجران صورت می پذیرد: ارجح دانستن خاکی و فرهنگی بر خاک و فرهنگ دیگر و در پی آن طریق زیستی دیگری درافکندن. این حکایت یک دلدادگی است! حکایت یک عالمیدن است!
سخنی از آن آنی است که عاشق را در بر می گیرد !کدامین عاشق و شیفته را چونان شناخته ایم که عشق را از میان ده ها و صدها و هزاران معیار دلفریب بسیار عاقلانه و بس هوشیارانه برگزیده باشد؟! عاشق راستین آن کسی است که در عشق، ترازو به دست جنبهها را وزن نمیکند! او آن کس ویژه است که توانسته تا آن آنِ ویژهٔ معشوق خویش را ملاقات کند، آنی که شاید هرگز راز سر به مهر خود را بر نامحرمان برنگشاید. اما در اینجا معشوق به تمامی گسترهٔ ابعاد این دیدار واقف بوده است. واقف بوده است که این چنین با سخاوت آغوش برگشوده و این چنین مهرورزانه این عاشق شوریده حال را فرزند خویش خوانده است.
این خطاب، خطاب یک فرد و یک سالار و یک ادیب ویژه نیست که به نمایندگی از مردمانی او را فرزند خوانده باشد. این خطاب ندای قلب عزیز و مهربان آحاد ملتی است که او را در عمق قلب خویش جای دادند آن زمانی که او با همهٔ هستی خویش فریاد کرد و سرود:
,ماسیس[۱۶] سار چه! ماسیس کار چه! (ماسیس کوه نیست، ماسیس سنگ نیست)،
این خطاب ندای قلب آن مادر کهن سال سپیدمویی است که در یرِوان دوره می گشت و دست بافته های خویش را می فروخت. من خود به چشم دیدم، که چگونه وقتی آن نازنین مردمان احمدشان را دوره کرده بودند و حتی، در خیابان نیز وی را سرفراز گرمای حضور خویش می داشتند با غرور و سخاوت یک مادر پیش رفت، بافتهٔ کوچک اندازه ای را در دستان شاعر جای داد و گفت: ,پسرم این هدیهٔ مادری است به فرزندش، و این چنین شد که آن پسر در همهٔ سفرهایی که به اقصا نقاط جهان داشت هرگز توشهٔ مادرش را از خود دور نکرد. احمد با آن چنان وسواسی آن بافته را درجیب تن پوشش ـ درست مشرف به قلب خویش ـ حمل می کرد تو گویی جادویی را با خود از سرزمینی دیگر می برد! و من می دانم، نیک میدانم که او آن یگانه کسی بود که جادوی عشق را به تمامی دریافته بود، آن هم جادوی عشق قلب های بسیار را! بسیار بسیار…
من امروز در این جایگاه به یقین و با صلابتی هرچه تمام بیان می کنم که زبان ارمنی برای احمد نوری زاده به هیچ زبان دیگری مانند نبود. این زبان خانهٔ وجود او بود، زبانی که از اوان کودکی او را در خود تنید و در خود شکل داد، زبانی که همچون خدای یک معبد آگالمای خویش را به مثابه تندیسی خودساخته ورز داد و شکل بخشید و به حضور آورد، زبانی که برای او عالم شد و حتی، گذاشت تا در آن و از آن فراتر رود و این چنین بود که فراروندگی شاعر در بستر زبانی که او را عالم شد رخصت داد تا از طریق این ادراک وجدآمیز، این رخداد ازآن خود کننده، او خود عالمیدن بیاغازد».
سخنران بعدی، آقای دکتر آندرانیک سیمونی، مدیر گروه زبان و ادبیات ارمنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران ـ مرکز، در سخنان خود گفتند: «سلامی چون بوی خوش آشنایی سلام خدمت عزیزانی که اینجا جمع شده اند تا بتوانیم دینی را که به مردی بزرگ به نام احمد نوری زاده داریم ادا کنیم. البته، این ادای دین آنچنان که باید شایستهٔ ایشان باشد نیست بلکه چنان است که از دست ما بر می آید.
یادم است سال ها قبل، شبی یک شوی تلویزیونی تماشا می کردیم که جوانی با موی بلند مشکی نیز آنجا حضور داشت. او کتاب شعری با نام سلام بر تو ای انسان را از یک شاعر ارمنی به زبان فارسی ترجمه کرده بود. وقتی با او صحبت کردم متوجه عشق و علاقهٔ اونسبت به ارمنیان شدم.
بار اول، که از طریق آلمان به ارمنستان سفر کرده بود، در بازگشت وقتی دربارهٔ ارمنستان صحبت می کرد همان عشق نسبت به ارمنیان را باز در او دیدم. در آن دوره سراسر وجود احمد عشق بود.
دوستی با احمد یک افتخار است. اگر شما با احمد راه رفتید، باید افتخار کنید. زمانی ما در تهران نشریهٔ پیونیک را چاپ میکردیم، او بیشتر مواقع در دفتر تحریریهٔ آن نشریه حضور داشت. من کمتر مترجمی را دیده ام که مانند او با وسواس خاصی روی ترجمه و معانی واژگان و مقایسه بین آنها وقت بگذارد. احمد کاری کرده که به عنوان یک ایرانی فضای مشترک بین دو فرهنگ ایرانی و ارمنی قابل فهم و ملموس شود.
خانم آرمنوش کوزمویان، خاورشناس، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبیات فارسی در جمهوری ارمنستان، دربارهٔ احمد نوری زاده گفته:, او نه تنها به زبان ارمنی تسلط دارد بلکه رموز و فنون تحلیل علمی و کار با اسناد علمی را نیز به خوبی می داند،».
دکتر سیمونی در ادامه در خصوص کتاب صد سال شعر ارمنی گفتند: «کتاب صد سال شعر ارمنی برجسته ترین اثر احمد نوری زاده است که ترجمهٔ آن سه سال طول کشید. من دربارهٔ این کتاب بارها توضیح داده ام و گفته ام که احمد این کتاب را به دور از مسائل مختلف سیاسی، که بین ارمنیان هم هست، به رشتهٔ تحریر درآورد. اما در آن زمان منتقدان ایراداتی نیز بر این کتاب می گرفتند که اتفاقاً بزرگ ترین حسن این کتاب بود. آنها می گفتند که در این کتاب همهٔ شاعرها شبیه هم شده اند در حالی که احمد در این اثر وظیفهٔ یک انستیتوی بزرگ پژوهشی ـ ادبی را برعهده گرفت و انجام داد. کاری که حداقل ده شاعر می بایست آن را انجام می دادند. ما در این اثر با یکصد سال شعر ارمنی سر و کار داریم و یک احمد نوری زاده. احمد در تمام آن سال ها با فراموش کردن خودش این اثر را به ثمر رساند و من معتقدم که برای این کار ما باید دست های احمد را ببوسیم. نوری زاده این اثر را در ۱۳۶۹ با ۱٬۱۵۰ صفحه به بازار کتاب عرضه کرد که با استقبال بزرگی مواجه شد. این کار در آن شرایط حتی برای شاعران و نویسندگان ارمنستان نیز منحصر به فرد بود.
این کتاب حدود ۱۵۰ صفحه مقدمه دارد که چکیدهای از تاریخ و فرهنگ ارمنستان است. طبق گفتهٔ نوری زاده تشویقهای نشر چشمه و آقای حسن کیائیان تأثیر بسیاری در خلق این اثر داشته است».
دکتر آندرانیک سیمونی در ادامه دربارهٔ نوری زاده گفتند: «در این دوره است که احمد با بزرگ ترین شانس زندگی اش، یعنی خانم ماندانا پرنیان، آشنا میشود. خانم پرنیان مشوق او در این راه بود و طراحی جلد کتابصد سال شعر ارمنی را عهده دار شدند. جلد این کتاب جنگلی را نشان می دهد که درخت هایش از نصف تبر خورده اند که تجلی نسل کشی ارمنیان در سال ۱۹۱۵م است زیرا در این کتاب، شعر شاعرانی ترجمه شده بود که عده ای از آنها در آن نسل کشی جان خود را از دست داده بودند.
نوری زاده بعد از کتاب صد سال شعر ارمنی، کتاب تاریخ و فرهنگ ارمنستان را به رشتهٔ تحریر درآورد که مبنای آن همان ۱۵۰ صفحهٔ مقدمهٔ کتاب صد سال شعر ارمنی بود. این کتاب می توانست یک ترجمه باشد ولی در اصل به یک تألیف بزرگ تبدیل شد و در اصل، یک کتاب علمی محسوب میشود که از منابع مختلف انتخاب شد و به رشتهٔ تحریر درآمد. این منابع هر کدامشان در جایگاه خود و در مقطع تاریخی خود مهم بودند».
دکتر سیمونی در پایان سخنان خود پس از برشمردن تعدادی از جوایز احمد نوری زاده در ارمنستان گفتند: «آقای فرهاد کلینی، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان، دربارهٔ احمد نوری زاده گفته است: ,آقای نوری زاده سمبل روابط دو ملت ایران و ارمنستان هستند،» و گفتار خود را با ترجمهٔ فارسی نوری زاده از چهارپاره ای از یقیشه چارنتس، شاعر بزرگ ارمنی، پایان دادند:
«هر چه از خورشید در قلب من است، همه از آن تو باد
هر چه از آتش و از شادی سوزان، همه از آن تو باد
همه را هدیه برای تو کنم، هیچ نمانادم هور
تا نلرزی تو به سرمای زمستان، همه از آن تو باد».
سپس، آقای ادوارد هاروطونیانس، نویسنده، مترجم و عضو هیئت تحریریهٔ فصلنامهٔ فرهنگی پیمان، طی سخنانی از سوی این نشریه گفتند: «احمد نوری زاده از نخستین همکاران فصلنامهٔ پیمان بوده است. ایشان عهده دار ویراستاری مطالب پیمان بودند. از ایشان دعوت شد مطالبی نیز برای فصلنامه بنویسند. با آنکه پیمان هنوز در عرصهٔ مطبوعات کشور ظاهر نشده بود و جایگاهی نداشت آقای نوری زاده متقبل شدند تا با نوشتن مطالبی با فصلنامهٔ پیمان همکاری کنند.
نوری زاده با ترجمه هایی که تا آن زمان از ادبیات ارمنی انجام داده بود چهره ای شناخته شده بود. ما نیز با آثار اولیهٔ او آشنا بودیم. با وجود سابقهٔ طولانی ارمنیان در ایران و آشنایی نسل های اخیر ارمنی با زبان و ادبیات فارسی متأسفانه در گذشته تلاشی مؤثر برای برگرداندن آثار درخشان ادب ارمنی به فارسی صورت نگرفته بود و این قصور بیش از همه متوجه خود ارمنیان بود که به هر دو زبان نیز آشنایی داشتند.
در سال های ۱۳۵۰–۱۳۵۳ش، که ماهنامهٔ دو زبانهٔ فارسی ـ ارمنی هور منتشر می شد، آثاری از نویسندگان و شاعران ارمنی ترجمه و در صفحات آن ماهنامه چاپ می شد. شعرهای آن بهطور عمده ترجمهٔ آلک خاچاطوریان بود و دکتر هراند قوکاسیان، که در اصفهان اقامت داشت. در سال های بعد، مجموعه هایی از اشعار شاعران بزرگ ارمنی با ترجمهٔ این دو تن منتشر شد اما ناگهان صد سال شعر ارمنی نوری زاده به بازار کتاب آمد که کاری بود کارستان! اثری ممتاز چه از نظر حجم و چه از نظر تعداد شاعرانی که آثارشان معرفی شده بود. مضافاً آنکه کتاب دارای مقدمه ای بود در معرفی تاریخ و فرهنگ و ادبیات ارمنی در ۱۴۰–۱۵۰ صفحه که خود می توانست کتابی مجزا باشد. در کتاب صد سال شعر ارمنی، شاعرانی از ارمنستان، ایران و دیگر نقاط جهان معرفی شده اند که بسیاری از آنان برای ارمنی ها هم کمتر شناخته شده یا ناشناخته بودند. درواقع، خیلی ها از طریق کتاب نوری زاده با آنان آشنا شده اند.
,جستاری کوتاه در تاریخ ادبیات ارمنی، ,مدخلی بر اساطیر ارمنستان، ,معرفی شاعر بزرگ ارمنی، واهاگن داوتیان، و، ساسونتسی داویت،[۱۷] نمونه هایی از مقالاتی هستند که با امضای نوری زاده در پیمان منتشر شده و قطعاً در تحکیم جایگاه پیمان در عرصهٔ مطبوعات کشور مؤثر بوده است».
آقای هاروطونیانس در پایان گفتند: «در این فرصتی که مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور فراهم آورده، از طرف سردبیر و اعضای هیئت تحریریهٔ فصلنامهٔ پیمان برای فعالیتهای احمد نوری زاده، در سال های نخست انتشار فصلنامه، از ایشان سپاسگزاری و قدردانی می کنم».
آقای حسن کیائیان، مدیر نشر چشمه و از دوستان نزدیک احمد نوری زاده، که بیشتر کتاب های ایشان را به چاپ رسانده اند، سخنران بعدی برنامه بودند. ایشان در سخنانی گفتند: «عنوان یادداشتی را که برای امشب تدارک دیدهام شاعر و پژوهشگری انسان گذاشته ام. وقتی با دوستان دربارهٔ آقای نوری زاده صحبت می کردم کمی گله مند بودم به این دلیل که در حق ایشان آن طور که باید حق مطلب ادا نشده. اگر آقای نوری زاده به این مقوله، که سال ها زحمت کشیدند، نمی پرداختند خیلی از هم وطنان پارسی گوی ما نمی توانستند در این ابعاد با فرهنگ و زبان ارمنی آشنا شوند.
در ۱۳۶۳، مدت زمان کوتاهی پس از شروع به کار کتاب فروشی نشر چشمه، با احمد نوری زاده آشنا شدم. محل سکونت او جایی در خیابان نادرشاه (میرزای شیرازی کنونی) و در نزدیکی کتاب فروشی بود. آشنایی او با ادبیات زمینه ای برای تفاهم و نزدیکی ما شد که به سرعت به دوستی تبدیل شد. نوری زاده شعر را می شناخت و سابقهٔ سرودن آن را داشت. کتاب می خواند و در قالب روزنامه نگاری با سابقه با مسائل روز در حوزه های مختلف آشنا بود. هر یک از این موارد به تنهایی می توانست محوری برای گفت و گو بین دوستان در آن سال ها باشد.
روزگار از او، که از نوجوانی محکوم به کار کردن شده بود، انسانی درد کشیده و مقاوم ساخته بود، انسانی با شاخک های عاطفی بسیار حساس و حداقل توقع از جامعه و مردمانش. این انتظار حداقل از دیگران یکی از ویژگی های شخصیتی احمد نوری زاده بود. بعدها، که از تسلط او به زبان و فرهنگ هم میهنان ارمنی مان باخبر شدم بسیار تعجب کردم. می دانستم که مترجمان حلقه های واسط آشنایی دو فرهنگ هستند اما داستان زبان ارمنی برای من از نوعی دیگر بود.
در ذهنیتم، که طی سال ها ساخته شده بود، زبان ارمنی تنها بخشی از فرهنگ یک ملت نبود. زبانی هم ردیف انگلیسی یا فرانسوی بود و این زبان و فرهنگ بخشی جدانشدنی از یک مذهب محسوب می شد که در مقام قیاس تنها می شد آن را با زبان لاتین ـ به عنوان زبان رسمی واتیکان ـ مقایسه کرد، یعنی زبان و مذهبی که به مثابه دو بخش جدانشدنی است. من تا آن زمان ندیده بودم کسی از میان این همه زبان های مختلف به آموختن زبان ارمنی پرداخته باشد و کاری که بعدها از احمد نوری زاده دیدم در هیچکجای دنیا با این عمق و گستردگی سابقه نداشت.
علت این امر شاید در آن باشد که زمان پذیرش مسیحیت در ارمنستان و ابداع حروف ارمنی، چون دو همزاد، آن قدر به هم نزدیک است که کسی نمی تواند یکی را بدون پذیرفتن دیگری برگزیند. آشنایی نوری زاده با زبان ارمنی یک آشنایی ساده و سطحی نیست. او در کودکی از زمان کار کردن با ارمنیان در زادگاهش، بندر انزلی، آشنایی اولیه به این زبان پیدا کرد ولی ذهن پیگیر و جست و جو گر او در این مرحله متوقف نشد. نگاهی گذرا به مقدمهٔ کتاب صد سال شعر ارمنی و عمق و تنوع مضامینی که دست مایهٔ او در این پژوهش تاریخی است، گواه روشنی بر گستردگی آشنایی و دلبستگی او به زبان و فرهنگ هم میهنان ارمنی است. تصویر روشن و دقیقی که نوری زاده از فرهنگ و تاریخ زبان ارمنی و انواع شعری آن در این مقدمه به دست می دهد دلیلی بر این مدعاست که او سالیان درازی از عمرش را صرف پژوهش در زبان و ادبیات ارمنی کرده است. نام بردن از گروه کثیری از شعرای تأثیرگذار ارمنی در یکصد سال گذشته و نوشتن شرحی دربارهٔ هریک کار سترگی بود که نوری زاده با استادی بسیار توانست آن را به سامان برساند. انصاف چنین حکم می کند که در اینجا از همراهی گروهی از فرهنگ دوستان ارمنی با او یادی کرده باشم ولی به جرئت می توانم بگویم که خدمتی که نوری زاده به این فرهنگ کرد در تاریخ ادبیات معاصر ما کم نظیر است. بیش از هزار صفحه ترجمهٔ شعر ارمنی، آن هم با دقت و وسواسی که می دانم نوری زاده بر هر واژهٔ آن داشت و دارد و نوشتن مقدمه ای جامع در آغاز، کتاب صد سال شعر ارمنی را به اثری ممتاز بدل کرده است. کتاب های صد سال شعر ارمنی و تاریخ و فرهنگ ارمنستان، از حیث شیوهٔ کاری و زمان و وقت بسیاری که صرف آنها شد، باید حاصل پروژهٔ چندین سالهٔ یک دپارتمان ادبی با بودجه ای کلان و تشکیلات آن چنانی می بود نه زحمت و همت یک نفر.
بارها نوری زاده را دیدم که برافروخته، از لغزش های زبانی و بی دقتی هایی یاد می کند که برخی از صاحبان قلم در خلق آثارشان داشتند. تعهد او به زبان تنها به زبان ارمنی نبود، نبوده و نیست. همین حس زیبای مسئولیت پذیری و تعلق خاطر را به زبان مادری خود، فارسی، نیز داشته و دارد. او شعر می سرود و در این اواخر، داستان هم می نوشت. روزنامه نگاری جدی بود که اگر جفای زمانه موجب جدایی او از عالم روزنامه نگاری نمی شد چه بسا که سرنوشتش به نوعی دیگر رقم می خورد.
با همسر آینده اش در نشر چشمه آشنا شد. بانوی هنرمندی که طرح جلد کتاب صد سال شعر ارمنی را کار کرده بود. می دانم که این ازدواج نقطه عطف مهمی در زندگی او بود و این پیوند نقش بسزایی در زندگی اش داشت.
در کتاب تاریخ و فرهنگ ارمنستان، در شرح و بسط داستان حماسی ساسونتسی داویت و ویژگیهای پهلوان اصلی شاخهٔ سوم این داستان، مینویسد که او حتی در نبرد با دشمنی کینه توز و خونآشام نیز به فکر سوءاستفاده از موقعیت ها نیست و به دشمن، که آمادگی رزمی ندارد، شبیخون نمیزند بلکه با صدای بلند آواز در میدهد:, آهای هر که در خواب است بیدار باشد و هرکه بیدار است اسب خود را زین کند و هرکه اسبش را زین کرده است سلاح بردارد، هرکه سلاح بر کمر بسته است سوار اسب شود و به میدان آید تا مبادا کسی بگوید که داویت دزدانه آمد و دزدانه رفت، نگاه نوری زاده به این حماسه بیانگر شیفتگی او و امثال او و هم نسلانش به چگونگی منش پهلوانی است که حتی در مصاف با مخالف خود نیز از چارچوب اخلاق خارج نمیشود.
برای آشنایی با دقت وسواس گونهٔ نوری زاده در انتخاب اشعار و ترجمهٔ روان آن نگاهی به شعرهای کتاب صد سال شعر ارمنی انداختم، به قصد آنکه نمونه ای از این شعرها را برایتان بخوانم. به واقع، انتخابی سخت بود. برخی مضامین و جای جای آن ترجمهٔ پاکیزهٔ شعرها ساعتی مرا از هدفی که داشتم دور کرد. پنداری در باغی پر گل بخواهید زیباترین و خوشبوترین آنها را برای عزیزانی بچینید».
آقای کیائیان سخنان خود را با خواندن شعری از شاعر ارمنی، گئورگ اِمین، به پایان رساندند:
«نمی تواند او چشمانش را بربندد
چشمان مردم خویش است شاعر،
حق ندارد او سکوت کند و نسراید
بر لبان میهنش او کلام حقیقت است.
شاعر اگر گوش هایش را بربندد
چگونه بشنود خاک صدای تاریخش را؟
اگر او ـ آنگاه که لازم است ـ قربانی نشود
چگونه معجزهٔ رستاخیز را به ثبوت برساند؟
حق ندارد سر به زیر افکنده قدم بردارد
به سراسر زندگی او بر آینده می نگرد.
به زیر هیچ باری نباید که تا شود پشتش
تقدیر قرنش را بر دوش می برد او …
این گونه می زید شاعر واقعی
وا گر که لازم شد این گونه میدان را ترک خواهد کرد».
در پایان بیانات سخنرانان، آقای ایساک یونانسیان، رئیس هیئت مدیرهٔ مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور، ضمن تشکر از حضار، سخنرانان و عوامل برگزار کننده در سخنانی گفتند: «امشب یادمان استادی را برگزار کردیم که بی شک تأثیری شگرف در شناسایی و اشاعه شعر و ادبیات ارمنی در ایران برجای گذاشته است. همهٔ آنچه لازم بود در خصوص آقای نوری زاده گفته شود از سوی استادان محترم و سخنور ما ایراد شد و من تنها یک نکته می خواهم به آن اضافه کنم تا بیشتر به ارزش کار این استاد گران قدر پی ببریم.
می خواهم مقایسه ای کنم میان آقای نوری زاده و کارو، شاعر فقید ایرانی ـ ارمنی، که هر دو دارای شباهت هایی هستند. کارو در نوشته هایش بسیار خاضعانه می گوید: ,من زبان مادری ام یعنی زبان ارمنی را، که همچون زبان فارسی یکی از چند زبان مستقل ملت هاست و چون زبان فارسی ثروتمند است، بسیار خوب می دانستم، من هم باور دارم که یکی از دلایل موفقیت کارو در عرصهٔ شعر و ادبیات فارسی مسلط بودن او به زبان ارمنی بود و بحق باید کارو را یکی از بهترین شاعران ارمنی دانست که به زبان فارسی شعر می سرود. آقای نوری زاده نیز علاوه بر تسلطش بر زبان فارسی، که زبان مادری اوست، زبان نامادری اش، یعنی زبان ارمنی، را نیز بسیار خوب می داند و به دلیل دانش او در زبان ارمنی است که ما امروز شاهد خلق چنین آثار گران بهایی از او هستیم و حق است که از او به عنوان تنها شاعر غیر ارمنی جهان نام بریم که به زبان ارمنی شعر می سراید و اینجاست که ارزش کار این استاد بسیار نمایان و بارز می شود.
برای ما و صد البته، برای شما نیز بسیار خوش تر میبود که امشب جناب آقای نوری زاده شخصاً در جمع ما حضور می داشتند و از فرصت گران همنشینی با ایشان بهره مند میشدیم اما صد حیف که بیماری این امکان را از ما دریغ داشت».
آقای یونانسیان در انتهای سخنان خود چنین گفتند: «شک ندارم چنانچه ایشان امشب و در این جمع حضور می داشتند حتماً در انتهای سخنان خود این جملهٔ معروفشان را خطاب به ما و جمع ایراد می کردند: , آی آدم های کودکی و گذشتهٔ من و آی همهٔ آدم ها به هر چهره و هر کجای جهان که هستید، زندگی در کامتان خوش باد، ما نیز آرزو می کنیم از این پس زندگی به کام این استاد گران قدر خوش باشد و ما همیشه از وجود ارزشمند ایشان بهره مند شویم».
در پایان مراسم، از سوی مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور، شورای خلیفه گری ارامنهٔ تهران، روزنامهٔ ارمنی زبان آلیک و دانشکـدهٔ ایرانشناسی دانشگاه دولتی ایروان تندیس و لوح های تقدیری، که به ایشان اهدا شده بود، به خانوادهٔ نوری زاده تقدیم شد.
متن تقدیرنامهٔ مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور
ادیب و فرهیختهٔ ارجمند، جناب آقای پروفسور احمد نوری زاده
با احترام،
در کنار سپاس و امتنان عمیق خود، بابت یک عمر فعالیت ادبی و نگاه مستمر و ویژهٔ شما گران قدر نسبت به شناسایی و اشاعهٔ زبان، شعر و ادبیات ارمنی کمال تشکر و سپاس را دارم؛ لذا، به رسم یادبود و به پاس قدردانی از زحمات بی شائبهٔ جناب عالی در کمال اکرام و احترام و به رسم ادب و اخلاص این لوح سپاس تقدیم همت رفیع و حمیت منیعتان می گردد.
امید است در پرتو عنایت حق همواره در کلیهٔ شئونات زندگی موفق و مؤید باشید.
مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور
ایساک یونانسیان
رئیس هیئت مدیره.
متن تقدیرنامهٔ روزنامهٔ ارمنی زبان آلیک
استاد گران قدر،
جناب آقای دکتر احمد نوری زاده، شاعر پارسی گوی و مترجم ارجمند
شما با تکیه بر دانش و تجربه ای که در پی علاقهٔ شخصی نسبت به زبان و فرهنگ ارمنی به دست آورده اید طی دهه های متمادی، مسئولیت خطیر آشنا ساختن برادران و خواهران فرهیختهٔ پارسی زبان را با فرهنگ، زبان و ادبیات ارمنی و نیاز مبرم این گفتمان را داوطلبانه برگزیدید و راهی نو برای مترجمان علاقه مند نسل کنونی و آتی گشودید.
هر چند نیک میدانیم که انجام وظیفهٔ خطیری چون آنچه در سطور فوق برشمردیم در یک تقدیرنامه نمی گنجد اما دغدغه های فکری و معنوی که در راه تألیف کتاب ارزشمند تاریخ و فرهنگ ارمنستان و ترجمهٔ مجموعهٔ ادبی صد سال شعر ارمنی و ده ها اثر ادبی گوناگون ارمنی به زبان فارسی معاصر متحمل شده اید را ارزشمند و گرامی می داریم.
در این روز وزین، که مراسم شب بزرگداشت جناب عالی برگزار می شود، از طرف خود و همکارانم در هیئت تحریریهٔ روزنامهٔ ارمنی زبان آلیک، ضمن ابراز شاد باش و تبریکات قلبی و یادآوری خاطرات سال های همکاری، برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت های جدید خواستاریم.
دوشنبه، دوم بهمن ماه ۱۳۹۶
درنیک ملکیان مهر
سردبیر روزنامهٔ آلیک.
متن تقدیرنامهٔ دانشکدهٔ ایران شناسی دانشگاه ایروان (ارمنستان)
استاد گران قدر، جناب دکتر احمد نوری زاده
با وجود پیوندها و روابط هزاران سالهٔ دو ملت ایرانی و ارمنی سده های متمادی گهرهای تابان فرهنگ و ادبیات ارمنی در دسترس ایرانیان نبود اما در نتیجهٔ زحمات خستگی ناپذیر و بی دریغ جناب عالی این ادبیات و فرهنگ در زبان فارسی شهرت عام یافته و مبنای گفتمان ادبی دو ملت را تشکیل و محور جریانات نوین در زمینهٔ فرهنگ و تمدن مشترک را به صورت خمیرهٔ ادبی جدا ناپذیر و برادرانهٔ ایرانی و ارمنی ایجاد نمود.
همان گونه که فردوسی، این ابر مرد شعر پارسی، با چندین دهه ایثار بیدریغ به خلق جاودانهٔ شاهنامه همت گماشت تا حیات روح ایرانی را ابدی سازد شما نیز در حدود نیم قرن فعالیت بی وقفه در زمینهٔ ترجمه های ادبی و علمی حماسهٔ فرهنگی ایرانی و ارمنی را ذره ذره در هم آمیختید تا آن را برای نسلهای بی شمار آینده جاودان و پاینده نگاه دارید.
در این روز پرشکوه، که مراسم بزرگداشت جناب عالی در تهران برگزار می شود، مراتب احترام عمیق و دین بی پایان دانشگاه دولتی ایروان و دانشکدهٔ ایرانشناسی را با آرزوی زندگی طولانی و قلمی پربار برای شما در راه اعتلای روابط برادرانهٔ دو ملت ایرانی و ارمنی و گسترش نوری که از نام نوری زاده در ایران و ارمنستان پراکنده است ابراز میداریم.
دوشنبه، ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۸م / ۲ بهمن ماه ۱۳۹۶
وارتان وُسکانیان
رئیس دانشکدهٔ ایران شناسی دانشگاه دولتی ایروان.
پینوشتها:
1- Vartavar
جشن آب پاشی
2- Derendez
جشن سنتی آتش افروزی که در آیین کلیسای ارمنی در شامگاه ۱۳ فوریه، پس از مراسمی ویژه، به مناسبت اهدای مسیح به معبد در چهلمین روز میلاد، برگزار می شود.
۳- احمد نوری زاده، صد سال شعر ارمنی (تهران: چشمه، ۱۳۶۹)، ص ۵.
# Galust Khanents
# Hovhanes Tumanian
# Yeghishe Charents
# Aksel Bakunts
# Herachia Kochar
# Vahagn Davtyan
# Nar-dos (Mikael Hovhannesian)
# Tsolak
# Karpis Papazian
# Movses Khorenatsi
# Kantegh
# Varand Kurkchian
۱۶- ماسیس نام ارمنی کوه آرارات است که در جنوب دشت آرارات قرار گرفته و دارای دو قله به نام های ماسیس بزرگ (۵۱۶۵ متر) و ماسیس کوچک (۳۹۲۵ متر) است. در حال حاضر، این کوه در خاک ترکیه قرار دارد. آرارات از دیرباز برای ارمنیان مقدس و موضوع افسانه های بسیاری بوده و اشعار فراوانی در وصف آن سروده شده است.
17- Sasuntsi Davit
ساسونتسی داویت یا داویت ساسونی از پهلوانان افسانه ای ارمنیان است. برای اطلاعات بیشتر در مورد حماسهٔ ساسونتسی داویت ن. ک: احمد نوری زاده، «سانسونتسی داویت: داستان حماسی ـ مردمی ارمنی»، پیمان، س۱، ش۲ (تابستان۱۳۷۵): ۶۷–۱۰۰.