فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۰

بازرگانان جلفا و شکل گیری هنر نقاشی دیواری

نویسنده: آنی بابایان

به دنبال کوچ اجباری ارمنیان از دشت آرارات به اصفهان در قرن هفدهم میلادی/ یازدهم هجری قمری به فرمان شاه عباس اول صفوی جلفای نو در جنوب زاینده رود بنا و در مدت بسیار کوتاهی به موازات توسعهٔ پایتخت صفوی تبدیل به یک کانون فرهنگی و هنری شد.

از قرن شانزدهم میلادی برابر با سدهٔ دهم هجری قمری طبقه ای از بازرگانان ارمنی به وجود آمدند که به دلیل توانایی مالی نقش بسیاری در پیشرفت فرهنگ و هنر داشتند چنان که به منزلهٔ بانیان فرهنگ و هنر محسوب می شدند. این بازرگانان با وجود اشتغال به فعالیت های تجاری و حرفه ای نقش بسیار مؤثری در شکل گیری هنر نقاشی و اشاعهٔ فرهنگ آن دوران داشتند.

در دورهٔ صفویه، بنا بر نیازهای موجود هنر معماری تحول یافت و بناهای بسیاری در این دوران ساخته شد که آثار آنها هنوز پابرجاست. شرایط جدیدی که در قرن هفدهم میلادی / یازدهم هجری قمری در جلفا به وجود آمد منجر به شکل گیری مکتبی منحصر به فرد در نقاشی شد که حاصل تلفیق هنر بومی ارمنی با دستاوردهای هنر ایرانی و غربی بود.

با شروع حکومت شاه عباس اول مکتب نقاشی دورهٔ دوم صفویه آغاز شد و زمینه ای مناسب برای تحول هنر نقاشی، امکان برخورد اندیشه ها و بروز تفاوت های زیبایی شناختی فراهم آمد. عواملی که منجر به ایجاد زمینه های تحول در هنر نقاشی شدند بسیارند اما مهم ترین آنها عبارت اند از ارتباط دربار صفوی با دربار گورکانی، ساکن شدن ارمنیان در سدهٔ هفدهم میلادی/ یازدهم هجری قمری در اصفهان و به خصوص، حضور بازرگانان ارمنی در جلفا که نقشی مهم در تجارت خارجی و ارتباط تجاری با کشورهای اروپایی و شرقی ایران داشتند.

از اواخر قرن پانزدهم میلادی/ دهم هجری قمری در شهرهای نخجوان[۲]و قاپان[۳]روستاها و مراکز متعددی به وجود آمدند که معروف ترین آنها آگولیس[۴]، شوروت[۵]، آستاباد[۶]، نخجوان، دشت یرنجاک[۷] و جلفای قدیم[۸]بودند. از میان این روستاها و مراکز متعدد جلفای قدیم به دلیل آنکه بازارهای شرق و غرب را به یکدیگر متصل می ساخت از اهمیت ویژه ای برخوردار بود.

((جلفا[ی قدیم] یک مرکز تجاری خودمختار کوچک، منحصر به فرد و بی همتا زیر نظر و تحت ادارهٔ خواجه ها (بازرگانان ارمنی) بود. موقعیت جغرافیایی جلفا این شهر را دارای اهمیت تجاری زیاد کرده بود زیرا در مسیر جاده هایی قرار داشت که آسیای میانه را به ایران و سواحل شرقی دریای سیاه و جاده های بزرگ قفقاز متصل می ساخت. رود ارس نیز در کنارهٔ شهر جریان داشت و این امکان را فراهم می آورد که جادهٔ شمال مسیر خود را تا تبریز، این شهرستان تجاری بزرگ و سایر نواحی ادامه دهد. بدین ترتیب جلفا به شاهراه اصلی این مسیر و انبار بزرگی از کالاهای مختلف تبدیل شده بود)).[۹]

شـهـرهـای نـخـجـوان مـراکـز مـهـم طــلاســازی، ســوزن دوزی، کــنـده کــاری، قـالیـبـافی، پارچه بافی، سفالگری، مینیاتور، کتاب آرایی و دیگر هنرها بودند و ساختن خاچکار یا صلیب سنگی کنده کاری شده هنر رایج جلفای قدیم در قرون میانه بود که در دنیای مسیحیت هنری منحصر به فرد محسوب می شود.[۱۰]

در ارمنستان شرقی، به خصوص در نخجوان، نقاشی دیواری از مهم ترین هنرهای قرون میانی بود. متأسفانه از نقاشی های دیواری سده های دوازدهم تا شانزدهم میلادی/ ششم تا دهم هجری قمری نمونه ای در دست نیست. تنها اطلاعات ما دربارهٔ این نقاشی ها مربوط به آثار بر جای ماندهٔ منسوب به بناهای مربوط به این دوران و نیز توصیف این نقاشی ها در متون مختلف است و لذا نمی توان تصور درستی از نقاشی دیواری در این دوران داشت.

بررسی آثار برجای مانده از این هنر نشان می دهد که انتخاب موضوعات و اندیشهٔ حاکم بر این نقاش ها مبتنی بر سنت نقاشی ارمنی بوده و در انتخاب موضوع این نقاشی ها علاوه بر شخصیت های انجیل به شخصیت های ملی ـ مذهبی خاص ارمنیان نیز توجه شده. هنر نقاشی دیواری در نخجوان متأثر از هنر سنتی مصورسازی و باورهای بومی بود.

از قرن شانزدهم میلادی/دهم هجری قمری طبقه ای از بازرگانان ارمنی شکل گرفتند که خود را خواجه می نامیدند. خواجه ها اندک اندک تبدیل به واسطه های تجارت بین المللی میان شرق و غرب شدند بی آنکه رقیبی در حمل و نقل زمینی داشته باشند. این گروه از بازرگانان به دلیل برخورداری از توانایی مالی نقش زیادی در پیش رفت فرهنگ و هنر داشتند و به منزلهٔ بانیان آن محسوب می شدند.[۱۱]

در میان کالاهای گوناگونی که بازرگانان ارمنی از اروپا به ایران و کشورهای شرقی می آوردند پرده های رنگ روغن و الگوهای تصویری مسیحی و نیز باسمه ها و کتاب های چاپی ای دربارهٔ نوآوری های نقاشی، تئاتر و سایر زمینه های هنری یافت می شدند و لذا تصادفی نیست که نخستین چاپخانه های ایران و ترکیه با حمایت یا به دست بازرگانان ارمنی تأسیس شدند. کتاب های بسیاری در زمینه های دینی، دنیوی، مجموعه اطلاعات تجاری و نقشه های جغرافیایی به همت و به خرج بازرگانان ارمنی در آمستردام، مارسی، ونیز و دیگر مراکز اروپا به چاپ رسیدند و منتشر شدند.[۱۲]

((خواجه های جهانگرد در رویارویی با ساختارهای گوناگون ملی، فرهنگی و دولتی و نسبت به دیده ها و شنیده های خود به ویژه در اروپا بی تفاوت نبودند. بازرگانان با وجود فعالیت های شغلی خود اشاعه دهندهٔ فرهنگ مادی در میان ملت ها به شمار می رفتند و این نقش را در مورد تمدن غربی و در میان ملل شرق ایفا می کردند)).[۱۳]

بازرگانان ارمنی طی تماس با ملل مختلف نه تنها صاحب ثروت بلکه صاحب تجربه و جهان بینی ای جدید نیز شدند. کاروان سراهای بین راهی هم محل استراحت آنان بودند و هم محیطی مناسب برای تبادل اندیشه ها، فرهنگ و هنر محسوب می شدند و در آنها بحث های گوناگونی در زمینه های مختلف مانند اعتقادات و باورها، اختلافات و تشابهات مذهبی ـ فرهنگی وغیره در می گرفت. ((آنان نه تنها ساعت، آینه، مخمل، مروارید، ماهوت و منسوجات ظریف بلکه عقاید و اندیشه های نو [را نیز]به خانه می بردند)).[۱۴]

در حقیقت می توان گفت تأثیرگذاری بازرگانان ارمنی گسترده تر از حوزهٔ تجارت محض بود و زوایای مختلف فرهنگ و هنر را نیز در بر می گرفت.

شاه عباس که از کوچه اجباری ارمنیان نخجوان و قاپان در پی مقاصد سیاسی، نظامیـــ استراتژیکی و اقتصادی بود پس از مهاجرت آنان به اصفهان به ارمنیان حق آزادی مذهب و خودمختاری داد و امتیازاتی برای بازرگانان ارمنی قائل شد و با صدور فرمان منع خروج ارمنیان از ایران[۱۵] موجب شد تا آنان این واقعیت را بپذیرند که باید زندگی جدیدی را آغاز کنند. ((پس [ارمنیان] به فکر افتادند که برای خود خانه بسازند. جلفاییان، که توانگر و مرفه تر از سایر کوچندگان بودند، کاخ های خود را، در جلفای نو، با بنیانی استوار، در دو یا سه طبقهٔ وسیع و بلند با سقف های قوس دار برافراشتند و با نقش های زرنگار هرچه باشکوه تر بیاراستند و با گذشت زمان به برکت رونق داد و ستد، که ثروتشان را افزود، به زیباتر کردن آنها همت گماشتند. همین طور کلیساهای پر جلال پی نهادند)).[۱۶]

هنر معماری اصفهان در دوران صفوی بنا بر نیازهای موجود متحول شد. بافت های جدید به وجود آمده در این عصر در مقایسه با بافت قدیمی شهر دارای نظم بیشتری بودند چراکه گسترش شهرسازی در این دوران بر نظام محلات استوار بود. اقشار مختلف اجتماعی که به این شهر روی می آوردند هر یک در مکانی معین به ساخت بناهای مسکونی می پرداختند و به این ترتیب محله هایی جدید را بر محلات قدیمی می افزودند. آنان به منظور رفع نیازهایشان مسجد، حمام، بازارچه، سقاخانه، کاروان سرا و زورخانه نیز در این محلات بنا کردند. رواج نقاشی های دیواری در کاخ ها و بناهای خصوصی و عمومی در معماری این دوران از مهم ترین جلوه های شکوفایی نقاشی سدهٔ هفدهم میلادی/ یازدهم هجری قمری است.

جلفای نو، در جنوب زاینده رود، به سرعت تبدیل به یکی از کانون های منحصر به فرد ارمنی نشین شد. از دلایل اساسی این امر نحوهٔ شکل گیری این شهر بود. سایر کانون های ارمنی نشین در طول سال ها یا قرون متمادی سازمان یافته بودند اما جلفای نو که حاصل مهاجرتی اجباری بود به یکباره شکل گرفت. بنابراین تفاوتی اساسی بین این شهر و دیگر کانون های مهاجرنشین ارمنی وجود داشت که طی سالیان متمادی و بنا بر مهاجرت های ارادی شکل گرفته بودند.[۱۷]

حامی توسعهٔ جلفا شخص پادشاه صفوی بود. بنابراین مورد لطف و عنایت ویژهٔ وی قرار داشت و از آنجا که در کنار پایتخت بنا شده بود قدرت پیدا کرد. جلفای نو محل تجمع اقشار گوناگون ارمنیان از شهرهای مختلف نخجوان و قاپان با فرهنگ، آداب و رسوم متفاوت بود. این گروه های مختلف طی سالیان متمادی هم زیستی به یک کل منسجم، با فرهنگ و سنت خاص خود، تبدیل شدند که در تاریخ ارمنیان جایگاه منحصر به فردی دارند. این کل جدید، که شامل اهالی جلفای قدیم، اقشار مختلف ارمنیان و جامعهٔ تجار، صنعتگران و هنرمندان شهرهای مختلف ارمنستان شرقی می شدند و دارای آداب، سنن و فرهنگ هایی متنوع بودند در نهایت نوعی وحدت را در مکاتب مختلف ایجاد کردند.

در این شرایط جدید کلیسا مرکزیت سازماندهی جامعهٔ ارمنیان را داشت و طبقهٔ مرفه بازرگانان ارمنی با قدرت اقتصادی و اجتماعی ای که داشتند بانیان این کلیساها محسوب می شدند. آنان به دلیل برخورداری از توانایی مالی علاوه بر تزیین کلیساها منازل خود را نیز با نقاشی های دیواری و دیگر تزیینات می آراستند.

برون[۱۸] در سفرنامهٔ خود علاوه بر توصیف کلیساها و محلات جلفا منازل مسکونی خواجه ها را نیز با جزئیات کامل معرفی کرده که مهم ترین آنها منزل خواجه میناس است. بنا به توصیهٔ برون سقف تالار اصلی این بنا تماماً از طلا بوده. دیوارها آینه کاری شده و کف بنا به چهار قسمت کمانی تقسیم شده بوده که در مرکز هر کدام ستاره یا گلی طلایی حک شده و ازاره دیوارها نیز با مرمر پوشیده شده بوده و در دو طرف دیوارها طاقچه هایی با نقوش تزیینی قرار داشته.[۱۹]

بنابر آثار مکتوب برجای مانده دیوارهای منازل، کوشک ها، تالارها و کلیساهای نخجوان و جلفای قدیم نیز با نقاشی های دیواری ای با موضوعات غیر مذهبی و نقوش تزیینی مزین می شده اند که متأسفانه نمونه ای از آنها در دست نیست. اما در یکی از اشعاری که کوچ اجباری ارمنیان به فرمان شاه عباس را توصیف می کند تزیینات این بناها شرح داده شده است.[۲۰]

آثار معماری جلفای نو به دلیل آمیزش و تلفیق معماری ارمنی و معماری ایرانی در آن در تاریخ هنر معماری بی نظیر است. امروزه، تعداد اندکی از این بناهای مسکونی، که آثار منحصر به فرد معماری و تزیینات داخلی مربوط به این دوران محسوب می شوند، برجای مانده اند که از آن جمله اند منزل سوکیاسیان و منزل داوید در محلهٔ تبریزی ها و منزل مارتا پیترز و منزل خواجه پطرُس در محلهٔ میدان کوچک. این بناها در حال حاضر در اختیار دانشگاه هنر اصفهان اند. استقرار دانشکده های مرمت آثار تاریخی و مراکز آموزشی در این بناها عامل بسیار مهمی در حفظ و نگهداری این آثارند؛ برای مثال، نقاشی های دیواری این بناها را دانشکدهٔ مرمت آثار تاریخی و میراث فرهنگی استان اصفهان مرمت کرده است.

رقابتی که بین جلفا و اصفهان بوده منجر به ایجاد شباهت هایی در شیوهٔ نقاشی های دیواری شده که از ارتباط نزدیک هنرمندان سده هفدهم میلادی/ یازدهم هجری قمری حکایت دارد. توسعهٔ روزافزون اصفهان به منزلهٔ پایتخت دولت صفوی سبب تجمع هنرمندان در این شهر و همچنین فراهم آمدن زمینه ای مناسب برای پرورش هنرمندان شد چنان که گاه استادکاران مختلف از شهرها و کشورهای گوناگون به اصفهان می آمدند و گاه استعدادهایی نهفته در این میان آشکار می شدند.

در تزیین بناهای این دوره در اصفهان و جلفا از شیوه های متنوعی استفاده شده که شاخص ترین آنها عبارت اند از نقاشی تمپرا برروی گچ و نقاشی رنگ روغن بر روی گچ. با توجه به اینکه کاربرد رنگ روغن برای نقاشی و تزیین در ایران اولین بار از دورهٔ صفویه رواج یافت طبیعی است که نقاشان ایرانی در این اسلوب مهارت کافی نداشتند.

((شاید اجرای پرده های بزرگ اندازه به نقاشان خارجی مقیم اصفهان و یا نقاشانی چون میناس سپرده می شد و شاید هم نوعی همکاری در این زمینه میان هنرمندان ایرانی و خارجی برقرار بود. به هر حال این گونه نقاشی ها از سبک واحد و معینی برخوردار نبودند ولی عموماً ماهیت التقاطی داشتند)).[۲۱]

از دیگر تزیینات معماری داخلی در این دوران می توان به آینه کاری، تزیینات بر روی سنگ مرمر، کنده کاری نقوش و خطوط بر روی سنگ، کتیبه های گچبری برجسته، تزیینات پرده سازی، کاشی کاری، لایه چینی و تزیینات طلاچسبان، نقاشی نقوش تزیینی برروی زمــینهٔ سفید یا بـه صورت گچـبری هـای برجـسته و کـشته بری تزییـنات به صورت حاشیـه سازی اشاره کرد.

بنای اولیهٔ خانهٔ سوکیاسیان مربوط به دورهٔ صفویه است اما طی سال های بعد الحاقاتی نیز به آن صورت گرفته است. فضاهای مسکونی این بنا در دو قسمت شمالی و جنوبی حیاطی وسیع قرار گرفته اند. قسمت جنوبی فضای بیشتری را شامل می شود و از جهت شمال به حیاط دیگری مشرف است. اتاق مرکزی یا حوض خانه دو طبقه را شامل می شود به طوری که اتاق های طبقهٔ بالا بخش مرکزی را که حوض سنگی دارد دور می زنند. فضای اتاق مرکزی با یک ارسی مرتفع و سه در چوبی به ایوان ستون دار مشرف به حیاط اصلی، که از الحاقات دوران بعد است، گشوده می شود.

بر روی دیوارهای ایوان نقاشی هایی با مضمون صحنه های پذیرایی و تک فیگورها و در ردیف پایین صحنه هایی از زندگی روزمره وجود دارند. در نقاشی های دیواری این بنا از سه شیوه استفاده شده است: شیوهٔ ایرانی، شیوهٔ متأثر از هنر اروپایی و شیوهٔ فرنگی سازی.[۲۲] در تالار مرکزی به جز موضوعات فوق نقاشی هایی با موضوع عاشق و معشوق مرسوم در دوره صفوی نیز وجود دارد. در این تصویر، تأثیرات مکتب اصفهان مشخص است اما در مقایسه با نقاشی های اصفهان تفاوت فرهنگی نیز مشاهده می شود. شیوهٔ نشستن و حالت زن برروی صندلی، لباس و زیورآلات او و نوع پذیرایی و برخورد عاشق با معشوق بیانگر این تفاوت هاست.

نقاشی های دیواری که به شیوهٔ فرنگی سازی کار شده اند نشانگر نوعی دوگانگی اند. این نقش ها نه به طور کامل اروپایی اند و نه کاملاً ایرانی.در این بنا علاوه بر نقاشی دیواری تنگ بری و کار بندی نیز به کار رفته. استفاده از نقوش رایج قرن هفدهم میلادی/ یازدهم هجری قمری در بنا باعث ایجاد یک کل منسجم و ارتباط بین تصاویر شده است.تلاش هنرمند جلفایی برای طبیعی نشان دادن حالات چهره و همچنین پیروی از حالت قراردادی منجر به آن شده که فیگورها در نقاشی های این بنا حالت رسمی تری داشته باشند. اکثر نقاشی های دیواری جلفا با منظره هایی از طبیعت پلان سازی شده اند. حضور تک درختی در زمینه و آسمان آبی همراه با ابر در اکثر نقاشی های دیواری این دوران مشاهده می شود.

در نقاشی های دیواری این بنا کنتراست رنگ های مکمل حاکم است و نام نقاشی یا عبارتی در ارتباط با موضوع آن آمده.توجه به قرار گرفتن شخصیت اصلی در کادر به منظور تأکید بیشتر به اهمیت آن و هماهنگی کمپوزیسیون با فضای معماری در کلیه نقاشی ها دیده می شود.کم بودن تعداد شخصیت ها و توجه به تک فیگورها از ویژگی های نقاشی دیواری بناهای مذهبی، کلیساها و بناهای مسکونی این دوره است با این تفاوت که در کلیسا تک فیگورها معرف شخصیتی خاص در تاریخ کلیسا هستند اما در بناهای مسکونی؛ مثلاً، در خانهٔ سوکیاسیان معرف شخصیتی خاص نیستند.

با مقایسهٔ موضوعات نقاشی های دیواری جلفا (کلیساها و خانه های مسکونی) و اصفهان (کاخ ها و خانه های مسکونی) در می یابیم موضوعات نقاشی های دیواری اصفهان عبارت اند از رزم، بزم و تک فیگورهای زن یا مرد و عاشق و معشوق اما نقاشی های دیواری جلفا در دو زمینهٔ مذهبی و دنیوی شامل رزم، شکار، بزم، تک فیگورهای زن یا مرد و عاشق و معشوق کار شده اند. ((از مهم ترین خصوصیات منحصر به فرد جلفای نو در سدهٔ هفدهم تا هجدهم میلادی پیش رفت چشمگیر هنر دنیوی است)).[۲۳]

مکتب جلفای نو اولین گام در جهت اتصال هنر تجسمی سنتی قرون میانه به هنر اروپایی بود چرا که عامل انتقال نقاشی سنتی به نقاشی قرن بیستم میلادی شد. در مکتب جلفا شرایط برای چهره نگاری و طبیعت گرایی فراهم آمد و نقاشی از چهارچوب تصویرگری کتاب های مذهبی خارج و به شیوه ای نو تفسیر شد. این تغییر و تحول ناشی از شیوهٔ زندگی ارمنیان و درک آنان از هنر و ارتباط اجتماعی و فرهنگی آنها با ایرانیان و اروپاییان بود.

نقاشی های دیواری قرن هفدهم میلادی/ یازدهم هجری قمری صرفاً کپی کردن محض از نمونه های خارجی نبود بلکه هنرمندان این عصر مضامین را اقتباس و بر سبک خود منطبق کرده اند. هنرمند ارمنی همانند هنرمند ایرانی به تقلید از طبیعت رغبت ندارد و تأکید او بر بیان مفاهیم ذهنی و نمادین است.

از قرن دهم میلادی/شانزدهم هجری قمری نقاشی اروپایی تأثیری انکارناپذیر بر هنر نقاشی ایرانی گذاشت. با این حال سلایق به آسانی و به طور ناگهانی دچار تغییر بنیادی نمی شوند. ماهیت نقاشی های ایرانی و ارمنی حتی در اروپایی ترین نقاشی ها هم ایرانی و ارمنی باقی مانده و هنرمندان تنها آن جنبه هایی از هنر اروپا را اخذ کرده اند که به آنان اجازهٔ حفظ نظام زیبایی شناختی شان را می داده.

اصفهانِ سدهٔ هفدهم میلادی/ یازدهم هجری قمری به منزلهٔ پایتخت دولت صفوی با رونق اقتصادی بی سابقه اش مرکز تجمع بازرگانان، جهانگردان، سفیران سیاسی و هنرمندان خارجی شد و زمینه را برای تحول نقاشی ایرانی و تجربهٔ تأثیرات هنر غرب و شرق فراهم آورد. بدین ترتیب دورانی جدید در تاریخ نقاشی ایران آغاز شد که تا اواخر سدهٔ نوزدهم میلادی/ سیزدهم هجری قمری ادامه یافت.

پی نوشت ها :

منابع:

اسکندربیک ترکمان.عالم آرای عباسی. به کوشش ایرج افشار. تهران: امیرکبیر،[بی تا[.

اشراقی، فیروز. اصفهان از دید سیاحان خارجی. اصفهان: آتروپات،۱۳۷۸.

اشرفی، م. همگامی نقاشی ایرانی با ادبیات در ایران. ترجمهٔ روئین پاکباز. تهران: نگاه،۱۳۶۷.

اعرابی هاشمی، شکوه السادات. ((شکل گیری و توسعهٔ جلفای نو در عصر صفوی)). فرهنگ اصفهان.ش۱۴٫۱۳۷۸:۶۰ـ۷۱.

آقانیان، واهان.کلیساهای جلفای نو.اصفهان: چاپخانهٔ وانک،۲۰۰۳.

آراکل داوریژتسی. کتاب تاریخ. ایروان:[بی نا]،۱۹۹۰.

آیوازیان، آ. هنر نقاشی دیواری نخجوان. ایروان: فرهنگستان ارمنستان،۱۹۹۹.

بایبوردیان، واهان. نقش ارامنه ٔایرانی در تجارت بین المللی تا پایان سدهٔ ۱۷ میلادی. ترجمهٔ ادیک باغداساریان. تهران: چاپ جدید،۱۳۷۵ .

بلر، شیلا و بلوم، جاناتان. هنر و معماری اسلامی. ترجمهٔ اردشیر اشراقی. تهران: صدا و سیما،۱۳۸۱ .

پاکباز، روئین. دایره المعارف هنر. تهران: فرهنگ معاصر،۱۳۸۱.

ــــــــــــــــ . نـقاشی ایران از دیرباز تا امروز. تهران: زرین و سیمین،۱۳۸۳.

تاجیریان، الیز. ((سفرنامه به عنوان مرجع برای تاریخ کانون های ارمنی نشین)). ایران نامه. ش۵ .۱۹۹۳.

تاورنیه، ژان باتیست. سفرنامهٔ تاورنیه. ترجمهٔ ا.نوری. تهران:[بی نا]، ۱۳۳۶.

جناب، میرسید علی. الاصفهان. به اهتمام عباس نصر. اصفهان: گل ها،۱۳۷۱.

درهوهانیان، هاروتون. تاریخ جلفای اصفهان. ترجمه ل. میناسیان و موسوی فریدنی. اصفهان: زنده رود،۱۳۷۹.

شفقی، سیروس. ((اصول شهرسازی اصفهان عصر صفوی)). فرهنگ اصفهان. ش۱۵ .۱۳۷۹ :۳۵ ـ ۵۱.

غازاریان، مانیا. هنرهای تجسمی ارمنیان در قرون پانزدهم و هجدهم. ایروان:انتشارات ملی،۱۹۷۴.

فلسفی، نصرالله. زندگانی شاه عباس اول. تهران: علمی،۱۳۷۱، ج۱ ـ ۵.

قاسمی، کامبیز. فرهنگ آثار معماری اسلامی. تهران: محمد،۱۳۷۷، ج۴.

کنبای، شیلار. نقاشی ایرانی. ترجمهٔ مهدی حسینی. تهران: دانشگاه هنر،۱۳۷۸.

لوتی. به سوی اصفهان. ترجمهٔ کتابی. تهران: اقبال،۱۳۷۲.

لئو.کاپیتال خواجه ها. ایروان: انتشارات ملی،۱۹۳۴، ج۱.

ــــــــــــــــ . مجموعه آثار. ایروان: انتشارات ملی،۱۹۸۶، ج۵.

مارتیکیان، ی. تاریخ هنرهای تجسمی ارامنه. ایروان:انتشارات ملی،۱۹۸۷.

هامبارسومیان، و. و دیگران.دایره المعارف ارمنی. ایروان: انتشارات ملی،۱۹۷۶.

هنرفر، لطف الله. گنجینه آثار تاریخی اصفهان. تهران: زیبا،۱۳۵۰.

Armenian cemetery of Jugha annihilated. Research on Armenian Achitecture

Carswell, J. New Julfa, The Armenian Churches and other Building. Oxford: [s.h.], 1968

Hakhnazarian, A. New Julfa. Italy: [s.h.], 1992

Karapetian, K. Isfahan, New Julfa, The houses of the Armenians. IsMeO, Rome, 1974

Taylor, Alicc. Book Arts of Isfahan. Arizona: Arizona Lithograghers, 1996

پی نوشت ها:

۱- کارشناس ارشد ادارهٔ کل میراث فرهنگی و گردشگری استان اصفهان

2- Nakhijevan

شهری در جنوب ماورای قفقاز. امروزه رود ارس مرز مشترک ایران و جمهوری نخجوان است.

3- Ghapan

این شهر در حال حاضر جز جمهوری ارمنستان است.

4- Agooliss

5- Shoroute

6- Astabad

7- Yerenjake

۸- نیز روستاها و مناطقی که امروزه جزئ جمهوری خودمختار نخجوان اند.

۹- لئو، کاپیتال خواجه ها (ایروان: انتشارات ملی،۱۹۳۴)، ج۱.

۱۰- بهترین نمونه های خاچکار یا صلیب سنگی کنده کاری شده در قبرستان ارمنیان جلفای قدیم تا قبل از دسامبر ۲۰۰۶ در جلفای نخجوان وجود داشت.

۱۱- واهان بایبوردیان، نقش ارامنهٔ ایران در تجارت بین المللی تا پایان سدهٔ ۱۷ میلادی، ترجمه ادیک باغداساریان (تهران: چاپ جدید،۱۳۷۵ )، ص۱۶.

۱۲- برای اطلاع بیشتر ر. ک: بایبوردیان، همان.

۱۳- لئو، همان، ص۱۵۲.

۱۴- همان، ص۲۱۳.

۱۵- آراکل داوریژتسی، کتاب تاریخ (ایروان: بی نا،۱۹۹۰).

۱۶- هاروتون درهوهانیان، تاریخ جلفای اصفهان، ترجمهٔ ل.منیاسیان و موسوی فریدنی (اصفهان: زنده رود،۱۳۷۹)، ص۵۶.

۱۷- موج مهاجرت ارمنیان به دیگر سرزمین ها در سده های یازدهم تا پانزدهم میلادی مقارن با حملات سلجوقیان ومغولان شدت گرفت. ارمنیان به گرجستان، کریمه، بلغارستان، رومانی و … (نزدیک به ۲۵ کانون) مهاجرت و کانون هایی ارمنی نشین ایجاد کردند که از هر حیث با جلفای اصفهان تفاوت دارند.

18- Coneille Le Bruin

۱۹- الیز تاجیریان، ((سفرنامه به عنوان مرجع برای تاریخ کانون های ارمنی نشین))، ایران نامه، ش۵٬۱۹۹۳.

۲۰- آ. آیوازیان، هنر نقاشی دیواری نخجوان (ایروان: فرهنگستان ارمنستان،۱۹۹۹)، ص۳۲.

۲۱- روئین پاکباز، نقاشی ایران از دیرباز تا امروز (تهران: زرین و سیمین،۱۳۸۳)، ص۱۳۴.

۲۲- پیکرنگاری درباری اولین تجربهٔ فرنگی سازی است که در آینده زمینه ای برای شکوفایی این مکتب در اواخر سدهٔ هجدهم میلادی/ دوازدهم هجری قمری به خصوص در زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار (۱۲۱۲ـ۱۲۵۰ق/۱۷۹۷ـ ۱۸۳۷۴م) شد.

۲۳- مانیا غازاریان، هنرهای تجسمی ارمنیان در قرون پانزدهم تا هجدهم (ایروان: انتشارات ملی،۱۹۷۴).

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۰
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید