فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۲

اطلاعاتی چند درباره زبان ارمنی

نویسنده : مارای آیوازیان

این مقاله بحثی است دربارۀ زبان ارمنی و اینکه به چه گروهی از زبان ها تعلق دارد، و چه نظریه هایی در مورد آن ارائه شده است. در ادامه، دوره های اصلی و فرعی زبان ارمنی در سده های گوناگون، با ذکر ویژگی های هر دوره و تحول آنها، معرفی شده است. شرحی نیز پیرامون رسم الخط زبان ارمنی، تعداد حروف الفبای این زبان و تغییراتی که بعدها در آن پیدا شد، و ابداع الفبای ارمنی و تأثیر آن در زبان نوشتاری و ترجمه آمده است.

توصیف تاریخ زبان یک ملت یعنی بیان تمامی تغییرها و تحول هایی که یک زبان طی دورۀ حیات خود، از ابتدا تا زمان حال، پذیرا شده است.

تحول زبانی عوامل گوناگونی دارد که در خصوص زبان ارمنی، آنها را از این قرار می توان برشمرد: اول، تحول های داخلی که از راه طبیعی صورت می گیرد و نتیجۀ تکامل و ترقی زبان است؛ دوم، تحول های خارجی که بخش عمدۀ آن با وام گیری انجام می شود و نتیجۀ عوامل خارجی زا است؛ و سوم تحول های کوچکی است که به دست افراد صورت می گیرد و حاصل نوآوری های ادبی است. این تحولات سه گانۀ زبان ارمنی به تاریخ سیاست‌های ملی، تاریخ ادبیات و تاریخ سیاسی ملت ارمنی مربوط می شود.

از نظر زبان شناسی، زبان ارمنی جزو خانوادۀ زبان های هند و اروپایی است. در گذشته جایگاه زبان ارمنی نامعین بود و به گفتۀ روبرت آفوکس Robert A Fachs بزرگ ترین اشتباه دانشمندان این بود که برای تعیین جایگاه زبان ارمنی در خانوادۀ زبان ها، فقط به مجموعۀ واژگان این زبان استناد می کردند، راهی که آسان ولی گمراه کننده بود. نظریۀ رایج آن زمان این بود که زبان ارمنی یکی از زبان های ایرانی است، زیرا واژه های فراوان ایرانی دارد.

نظریۀ ایرانی بودن زبان ارمنی در سه ربع اول سدۀ نوزدهم در اروپا حاکم بود و دانشمندان زیادی این نظریه را در تألیفات خود آورده اند، از جمله راسموس راسک 1818)Rasmos Rask م.)، آوگوست شلایخر (1850)August Shleicher م. که البته بعدها از این نظریه انصراف داد، فرانس بوپ 1857) Franz Bopp م.)، فردریک مولر 1861) Fredrich Muller ــــ۱۸۶۵م.)، حتی کروبه پاتکانیان Kerope Patkanian، زبان شناس ارمنی، در تألیف خود (۱۸۶۴م.) بر همین عقیده بود و همگی این نظریه را تأیید می کردند.

هاینریش هوبشمان 1848)Hainrich Hubschmann ــــ۱۹۰۸م.)، دانشمند و زبان شناس شهیر، در مقاله ای به نام «موقعیت زبان ارمنی در میان زبان های هند و اروپایی» که در ۱۸۷۷ منتشر کرد، این نظریه را تغییر داد. او با کسب تبحر در رشته های مختلف زبان شناسی شرقی در دانشگاه های گوناگون، امکان آن را یافته بود که به نظریۀ ایرانی بودن زبان ارمنی با دیدۀ تردید و انتقاد نظر افکند. با جمع بندی نظریه های بسیاری از زبان شناسان متقدم و برشمردن خطاهای آنان، هوبشمان این سؤال را مطرح کرد که آیا زبان ارمنی را می توان یک زبان ایرانی نامید؟ آنان که بر شباهت های واژگان دو زبان انگشت می نهادند، نیندیشیده بودند که امکان دارد این همانندی در نتیجۀ وام گیری واژه ها صورت گرفته باشد و عملاً هیچ گونه روشی را برای بررسی این امکان پیشنهاد نکرده بودند. هوبشمان با قرار دادن ویژگی های بنیادی نظام های آوایی زبان های ایرانی و ارمنی در جدول ها، توانست روشن کند که واژه مورد نظر ارمنی اصیل یا وام واژۀ ایرانی است.

نتیجه گیری نهایی هوبشمان از این قرار بود که زبان ارمنی یک گویش ایرانی نیست، بلکه شاخه ای مستقل از گروه زبان های هند و اروپایی است. به عبارت دیگر، زبان ارمنی نیز مانند زبان های ایرانی، شاخه ای متمایز از یک زبان مادر است و امروزه این نظریه را همۀ دانشمندانی که در رشتۀ زبان شناسی تطبیقی پژوهش می کنند، پذیرفته اند.

زبان ارمنی در ادوار مختلف تحت تأثیر زبان های گوناگون، از جمله زبان هیتی، زبان های رایج در آسیای صغیر، کلدانی، میتانی، آشوری، ایرانی، زبان های دیگر ساکنان حوزۀ ارمنستان و ملل قفقاز و غیره قرار گرفته است. زبان ارمنی را می توان به دو دورۀ کلی تقسیم کرد:

الف. دورۀ گفتاری (دورۀ قبل از ابداع الفبای ارمنی)، یعنی از قدیم ترین ایام تا۴۰۴ م.

ب. دورۀ نوشتاری (دورۀ بعد از ابداع الفبای ارمنی)، یعنی از۴۰۴ م تا امروز.

از دورۀ گفتاری اطلاعات زیادی در دست نیست. دورۀ نوشتاری به سه دورۀ اصلی و چندین دورۀ فرعی تقسیم می شود. سه دورۀ اصلی عبارت اند از دورۀ باستان یا گرابارGrabar، دورۀ میانه یا کیلیکیه و دورۀ جدید معاصر یا آشخارهابار Ashkharhabar، در تمام این دوره ها، زبان ادبی، به عنوان بزرگ ترین گونۀ زبان ارمنی، در درجۀ اول اهمیت قرار دارد. در اینجا باید متذکر شد که زبان ادبی جدید یا معاصر خود به دو بخش تقسیم می شود:

زبان ادبی شرقی؛۲ . زبان ادبی غربی که بعداً توضیح بیشتری در این مورد داده خواهد شد.
دوره های زبان ارمنی

دورۀ باستان یا گرابار (سده های پنجم تا یازدهم میلادی )
این دوره به سه دورۀ فرعی تقسیم می شود:

۱٫۱. دورۀ ارمنی متأخر از گرابار کلاسیک (نیمۀ اول سدۀ پنجم)

در این دوره گونه های گفتاری و نوشتاری یکی است و گرایشی به سبک آشوری (سریانی) در زبان پدید آمده است که دلیل آن تماس نزدیک میان روحانیان آشوری و ارمنی، ترجمۀ بعضی از متون آشوری به ارمنی، نزدیکی روابط فرهنگی و مذهبی و اعزام روحانیان برای تحصیلات عالیه به آن سرزمین بوده است. از آثار این دوره می توان تاریخ ارمنستان، اثر موسی خورنی Movses Khorenatsi و تاریخ ارمنستان، اثر قازار پاربتسی Ghazar Parbetsi را نام برد.

۱٫۲. دورۀ بعد از ارمنی باستان (سده های ششم تا هفتم )

در این دوره گونۀ ادبی از گونۀ گفتاری فاصلۀ بیشتری می گیرد، ولی از تأثیر آن برکنار نیست. علت به وجود آمدن این فاصله از یک طرف گرایش به سبک و مکتب ادبی یونانی است و از طرف دیگر تضعیف تأثیر زبان نوشتاری بر زبان گفتاری است. از آثار این دوره می توان از تاریخ، اثر سبئوس Sebeos نام برد.

۱٫۳. دورۀ پیش از ارمنی میانه (سده های هشتم تا یازدهم )

در این دوره فاصلۀ مابین زبان ادبی و زبان گفتاری زیادتر شده است و سعی نویسندگان بر این است که از زبان گفتاری دوری جویند و اصالت زبان ادبی گرابار را حفظ کنند که این خود نشانۀ آگاهی آنان است. در این دوره به علت استقرار و استیلای اعراب به مدت دو سده (از سدۀ هفتم تا نهم) در ارمنستان، واژه های عربی وارد زبان ارمنی شده است، ولی در آثار نویسندگان گرایش به کاربرد واژه های یونانی و سبک یونانی هنوز دیده می شود. در این دوره تفاوت بین گونه های زبان ارمنی عمیق تر شده است.

از آثار این دوره می توان از تألیف گریگور ماگیستروس Grigor Magistros نام برد.

دورۀ میانه (سده های دوازدهم تا شانزدهم )
در این دوره زبان گفتاری همپایۀ زبان ادبی می شود. اساس زبان ادبی دورۀ میانه گویش ارمنی منطقۀ کیلیکیه است؛ لیکن گویش های دیگر نیز در آن بی تأثیر نبوده است. البته در این دوره ، گرابار نیز اهمیت خود را حفظ کرده است، بدین نحو که زبان دورۀ میانه به عنوان زبان مکاتبات رسمی، احکام دولتی، نوشته های علمی، هنری، تاریخی و زبان گرابار به عنوان زبان کتابت در مراسم دینی و بعضی از تحقیقات علمی در زمینۀ فلسفه و منطق به کار می رود. از نمونه های سبک این دوره می توان به آثار ماتئوس اورهایتسی Mateos Urhayetsi اشاره کرد.

زبان گرابار این دوره را می توان به دو بخش تقسیم کرد:

الف. سبک نوشتاری گرابار قدیم که گونه ای پیچیده و دارای واژه های یونانی فراوان است.

ب. سبک نوشتاری جدید که گونه ای نسبتاً ساده تر و دارای واژه های جدیدتر است.

زبان دورۀ میانه دارای ویژگی های زیر است:

الف. زبان مستقلی است که در آن گویش کیلیکیه بر دیگر گویش ها برتری دارد و واژه های عربی، ترکی و اروپایی بسیاری در آن دیده می شوند.

ب. زبانی آمیخته از زبان های دورۀ میانه و باستان است که بیشتر به زبان باستان متمایل است.

ج. زبانی است که به سبب مهاجرت ارمنیان به کشورهای همسایه و اروپایی و گسسته شدن رابطۀ آنان با زادگاه خود، گویش های جدیدی در آن به وجود آمده است.

دورۀ میانه به دو دورۀ فرعی تقسیم می شود:

۱٫۲. دورۀ میانۀ کیلیکیه (سده های دوازدهم تا چهاردهم )که در آن ادبیات در هر دو زبان گرابار و میانه تحول خاصی یافته است.

۲٫۲. دورۀ گرایش به آشخارهابار (سدۀ پانزدهم تا هفدهم ) که در آن زبان گرابار به مرور به زبان مرده ای تبدیل شده، زبان میانه تحول یافته و به دورۀ جدید نزدیک تر شده است. در این دوره واژه های فراوانی از زبان فارسی و ترکی به زبان ارمنی وارد و زبان به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده است.

دورۀ جدید (سدۀ هفدهم تا دوران معاصر)
زبان این دوره به آشخارهابار معروف است و زبان ادبی آن زبان ادبی جدید یا آشخارهابار ادبی نامیده می شود. در این دوره گرابار منحصر به کتاب های دینی و مراسم مذهبی است. مسرپ تاقیادیان Mesrop Taghiadian از نویسندگان این دوره و یکی از آثار وی تاریخ ایران است.

دورۀ جدید خود به سه دورۀ فرعی تقسیم می شود:

۱٫۳. دورۀ ابتدایی (از اوایل سدۀ هفده تا نیمۀ سدۀ نوزدهم) که شامل زبان ادبی، زبان شهری (ارمنی گفتاری رایج بین همه) و گونه های آن است. در این دوره هماهنگی و یگانگی در زبان ادبی دیده می شود و نقش ادبی زبان گرابار کاملاً از بین رفته است.

دو گونه ای که در زبان این دوره به وجود آمد، یعنی زبان ارمنی شرقی و زبان ارمنی غربی، ناشی از شرایط خاص تاریخی، جغرافیایی و سیاسی منطقه بود. اطلاق واژۀ شرقی و غربی به زبان ارمنی درست به نظر نمی آید، زیرا ممکن است این شبهه به وجود آید که ارمنیان دارای دو زبان متفاوت اند. در حالی که این زبان ها گونه های زبان آشخارهابار به شمار می روند و بهتر این است که آنها را گونه های شرقی و غربی ارمنی ادبی جدید بگوییم.

۲٫۳. دورۀ دو شاخه بودن زبان ارمنی جدید که این دوره را دورۀ تسلط زبان ارمنی جدید بر گرابار می توان نامید.

ویژگی های زبانی این دوره را می توان در شش مشخصه خلاصه کرد:

الف. زبان ارمنی شرقی خیلی زودتر از ارمنی غربی از گرابار دور شد.

ب. زبان ارمنی ادبی جدید حوزۀ کاربرد خود را به سرعت وسعت بخشید و در میان تمام اقشار نفوذ کرد.

ج .تأثیر زبان ادبی بر گونۀ ارمنی بیشتر شد و گونه های جدیدی به وجود آمد.

د. زبان ادبی یکدست شد و در مسیر تحول قرار گرفت.

ه .نقش گفتاری زبان بیشتر شد.

و.از ویژگی های مهم این دوره کاهش قرض گیری زبانی و محدود شدن تعداد وام واژه های زبان های ترکی و فارسی و معادل گزینی ارمنی برای این گونه واژه ها است.

۳٫۳. دورۀ تحول ارمنی به ارمنی معاصر (از۱۹۲۰ م تاکنون)، در این دوره گونۀ زبانی ارمنی ادبی شرقی به عنوان یک زبان ادبی و ملی که ابزار ارتباط زبانی مردم ارمنستان شوروی بود، گسترش بسیار یافت و به پایۀ زبان رسمی کشور رسید.

در دورۀ جدید به علت اینکه ارمنستان جزو کشورهای اتحاد جماهیر شوروی بود، زبان ارمنی به شدت تحت تأثیر زبان روسی قرار گرفت. نفوذ واژه های روسی در ارمنی به همراه واژه هایی از زبان های دیگر که وام واژه های بیگانه در زبان روسی بودند، به غنی شدن زبان ارمنی جدید و افزوده شدن این گنجینه به مجموعه واژگان زبان ارمنی باستان انجامید و زبان ارمنی کنونی را شکل بخشید.

مسئلۀ مهم دیگر در این دوره که باید به آن اشاره شود، تغییر رسم الخط ارمنی است. الفبای ارمنی را که در حدود ۱۶۰۰ سال از ابداع آن می گذرد و دارای ۳۸ حرف است (دو حرف آخر آن، یعنی O وF ، بعداً اضافه شده است و پیش از آن، O را به شکل av می نوشتند)، مسرپ ماشتوتس Mesrop Mashtots در اوایل سدۀ پنجم ابداع کرد و از نظر مصوت ها شباهت زیادی به زبان یونانی دارد. خط ارمنی از چپ به راست نوشته می شود. بعد از ابداع حروف الفبای ارمنی، ترجمه از متون یونانی و آشوری شروع شد و اولین ترجمه ها نیز ترجمه هایی از انجیل بود. یکی از ترجمه های انجیل که به یاری سی تن از مترجمان و زبان دانان آن زمان صورت پذیرفت، به دلیل کامل و رسا بودن در سطح عالی قرار گرفت و ملکۀ ترجمه ها نامیده شد.

همزمان با ترجمۀ انجیل، ترجمه های فراوانی از زبان یونانی و سریانی به زبان ارمنی انجام گرفت که متن اصلی تعدادی از آنها امروزه در دسترس نیست و از بین رفته است، در حالی که ترجمۀ ارمنی آنها موجود است و منبع ارزشمندی برای پژوهشگران به شمار می آید. با اینکه خط ارمنی در مراحل اولیه کاملاً آوانگار بود، لیکن به مرور زمان و با تحول زبان ارمنی، تا حدودی حالت آوانگار خود را از دست داد و دیگر نوشته ها با تلفظ چندان منطبق نیست.

این امر سبب گردید که در۱۹۲۰م. زبان شناسان ارمنی به پیروی از شعار «همه چیز باید نو شود» به منظور آسان سازی املای ارمنی، به فکر تغییر املای این زبان و انطباق خط با تلفظ بیفتند.

آوانگار بودن الفبای ارمنی دورۀ باستان از یک نظر نیز بسیار حایز اهمیت است و آن محفوظ نگه داشتن تلفظ درست واژه های فارسی باستان، پهلوی و پارتی است که با واژه های ارمنی هم ریشه اند. این امر کمک بزرگی است برای زبان شناسان ایرانی که در تحقیقات خود به دنبال یافتن تلفظ درست واژه های فارسی باستان یا پهلوی و پارتی هستند که به فارسی کنونی نرسیده یا صورت آنها تغییر یافته است.

برای تغییر رسم الخط ارمنی، ابتدا آزمایش هایی کاملاً عجولانه و بدون برنامه ریزی صورت گرفت که این امر کار را دشوارتر ساخت و مشکلات فراوانی به بار آورد. این امر سبب شد که در سال های بعد زبان شناسان ارمنی مطالعۀ بیشتری در این خصوص انجام دهند و میانه روتر شوند. با این همه، مسئلۀ رسم الخط ارمنی هنوز هم به کلی حل نشده است. ارمنیان مقیم کشورهای دیگر املای جدید را نپذیرفتند و اکنون زبان ادبی ارمنی با دو رسم الخط و املای متفاوت (قدیم و جدید) نوشته می شود. در حال حاضر، بررسی این امر در ارمنستان ادامه دارد و کوشش بر این است که طریق میانه ای برای حل مسئلۀ دوگانگی املاء پیدا شود.

در اینجا باید متذکر شد که زبان ارمنی معمول در ایران (زبان ادبی) شبیه به زبان ارمنی ارمنستان است، با این تفاوت که در ارمنستان رسم الخط جدید و در ایران رسم الخط قدیم به کار می رود.

پی نوشت ها :

کتابنامه:

برگرفته ازفرهنگ، فصلنامۀ علمی ـــــ پژوهشی ویژه زبان شناسی

Aghaian. E. Ardi Hayereni Balsadrakan. Erevan

Acharian. H. 1940. Hayots Lezvi Patmutiun. Erevan

Ajello, Roberto.- Armenian, In: A.G., Ramat & P., Ramat (eds), Indo-Europian Languages. London & New York: Routledge. pp. 197-227

Haykakan Sonetakan Hanragitaran. 1974. Erevan

Fox, Robert, A. 1993.”Heinrich Hubschmann & the Armenian Language”. trans, by Gohar Muradian, Iran-Name, vol.6. no.4. pp.9-10

The New Encyclopedia Britannica. 1994. Chicago

The Cambridge Encyclopedia of Language (ed.2.) Cambridge

The Encyclopedia of Language & Linguistics. 1994.Ed-in-chief Asher, R.E. Pergamon Press

Trask, R.L. 1996. Historical Linguistics. New York

سال چهاردهم، شماره های اول ـــــ دوم

پیاپی۳۷ ـــــ۳۸ ، بهار ـــــ تابستان۱۳۸۰

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۲
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید