فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۸۸
ارمنیان در شهر مقدس
نویسنده: رافی آراکلیانس
ایروان، پایتخت ارمنستان، ۱۲۶۶ کیلومتر از بیتالمقدس فاصله دارد در حالی که ارمنیان مسیحی از ۱۸۰۰ سال پیش تا کنون در قلب یروساقم میزیسته اند.
پیشگفتار
ارمنیان از سده پایانی هزاره اول پیش از میلاد در شام حضور داشتهاند. پادشاهان دودمان آرتاشسیان در سال اول میلادی، فرمانروایی خود را از کرانه غربی دریای خزر تا شمال سوریه و سواحل شمال شرقی دریای مدیترانه گسترش دادند. سرگذشت ارمنیان در شام با ظهور مسیحیت و پس از آن، تبدیل مسیحیت به دین رسمی ارمنستان، به نقطه عطفی سرنوشتساز رسید. زائران و بازرگانان ارمنی و نظامیان کیلیکیه از نخستین کسانی بودند که جامعهای خاص را در شهر مقدس پیریزی کردند. ارمنیان تنها قومی بودند که بخشی از شهر مقدس را به خود اختصاص دادند و به داشتن محلهای انحصاری در شهر قدیمی، شهرت یافتند. این جامعه چند هزار ساله، تا به امروز زنده و پویاست و به همین دلیل، در این مقاله با اختصاص ارزشی یکسان، به شرح گذشته و حال آن پرداختهایم. شهر مقدس، بنا بر موقعیت بینالمللی خود، با نامهایی گوناگون مانند جروسلم، بیتالمقدس، اورشلیم و… شناخته شده. در این نوشتار، هرگاه از شهر مقدس به طور عام سخن گفتهایم از واژه بیتالمقدس استفاده کردهایم و هرگاه، از دیدگاه هویت قوم ارمن به آن پرداختهایم واژه یروساقم(۲) را به کار بردهایم.
بیتالمقدس، یکی از قدیمیترین مهاجرنشینهای ارمنیان در جهان است. با توجه به اینکه هویت هر منطقه زاده شخصیت ساکنان آن است، میتوان محله ارمنیان یروساقم را یکی از «ارمنیترین» نقاط جهان دانست. عشق به زادگاه اصلی در دامنه آرارات، تعصب نسبت به فرهنگ کهن و سنن ملی و اصرار در نگهداری از آنها از یک سو و استقبال از مسئولیت سنگین حفاظت از بخشی از مقدسترین مکانهای مسیحیان در سراسر جهان ـ از مقبره حضرت مریم (ع) و یوحنای مقدس(۳) گرفته تا محل تصلیب پیامبر عالم مسیحیت ـ از سویی دیگر، شخصیت یروساقمنشینان را نشانگر ذات واقعی ارمنیان قرار داده است. با رجوع به چنین سابقهای قدیمی و پربار، جامعه ارمنی شهر قدیمی در سده بیست یکم میلادی را، میشد صاحب حضوری فعال و قدرتی فزاینده در منطقه دانست، در حالی که زلزله ۱۹۲۷م بیتالمقدس، اشغال فلسطین و کرانه باختری رود اردن در ۱۹۴۸م، جنگ شش روزه ۱۹۶۷م و اشغال کامل بیتالمقدس و انتفاضه اول و انتفاضه دوم در ۱۹۸۷ ـ ۱۹۹۳م و از همه مهمتر رفتار تبعیضآمیز مقامات حاکم بر بیتالمقدس، ارمنیان شهر قدیمی را به تدریج به ترک مأوای موروثی وادار کرده است. تحولات سیاسی ۱۹۴۸م ضربهای مهلک بر پیکر جامعه ارمنیان بیتالمقدس وارد آورد. جوامع ارمنی شهرهای حیفا و یافو پس از اشغال به هیچ تبدیل شد. بیتالمقدس غربی ـ که مسکن عربهای ثروتمند و نواحی غربی شهر مقدس، که اقامتگاه صدها خانواده ارمنی بود، به اشغال نیروهای اسرائیل در آمد و تقریباً همه اهالی غیر یهودی آن از منطقه اخراج شدند. ارمنیانی که کار و مسکن خود را از دست داده بودند، مجبور به ترک فلسطین شدند. با وجود اینکه شهر قدیمی در شرق بیتالمقدس و محله معروف ارمنیان آن، برای بیست سال دیگر تا ۱۹۶۷م تحت حکومت پادشاهی اردن به زندگی ادامه داد، جامعه ارمنیان قدیمیترین مهاجرنشین دیاسپورای ارمنی، فلسطین، بار دیگر به حکم سرنوشت تهدید به تجزیه شد و در مسیر نابودی قرار گرفت.
در پی تحولات سیاسی منطقه در سده بیستم میلادی، در حال حاضر شمار ارمنیان جامعه شهر قدیمی و حتی شمار زائران ارمنی یروساقم به شدت کاهش یافته، ارزشهای تاریخی آن به خطر افتاده و آینده آن نیز در هالهای از ابهام فرو رفته است.
ارمنیان در تاریخ
پژوهشهای فراوانی درباره خاستگاه ارمنیان صورت گرفته و قدمت تاریخ این قوم سبب پدید آمدن افسانهها، ظهور اسطورهها و ثبت گزارشهایی در باره آنان بر اساس مستندات مردمشناسان و باستانشناسان شده است. هراند پاسدرماجیان(۴)، نویسنده و پژوهشگر شهیر، ارمنیان را ترکیبی از اقوام هند و اروپایی و اورارتوییهای ساکن در فلات ارمنستان میداند.(۵) او معتقد است که اقوام هند و اروپایی در هزاره چهارم پیش از میلاد از آسیای مرکزی ـ یا به قولی کرانههای رود ولگا و دانوب ـ به سمت جنوب و غرب روی آوردند و شاخهای از آنان در اوایل هزاره دوم پیش از میلاد در آسیای صغیر سکنا گزیدند. فلات مرتفع ارمنستان در آسیای صغیردر میان رشته کوههای پونتوس(۶) و توروس(۷) یا بلندیهای ارمنستان، از سدهها پیشتر محل سکونت اقوامی گوناگون از جمله اورارتوییها بود که قدرتمندترین آنها بودند. داستانهای اساطیری ریشه این قوم را به پهلوانی کمانگیر به نام هایک(۸)، از نوادگان یافِث(۹)، پسر حضرت نوح، نسبت میدهد که قوم خود را از اسارت بِل(۱۰)، خدای انسانگونه و ستمگر بابلیان رهانید و آنان را از راه شمال میان رودان علیا به فلات مرتفع شمال شرق شبه جزیره آناتولی کوچاند.
در دهه هشتاد سده بیستم میلادی، مردمشناسان با رد مطالب افسانهای وقایعنگاران سنتی، با استناد بر یافتههای علمی در زمینه ظهور و نحوه گسترش زبانها، به ویژه خاستگاه زبان ارمنی، به نتایجی پذیرفتنی دست یافتند. این پژوهشگران زمان تقریبی آمیزش بیشتر اقوام هند و اروپایی با اورارتوییها و دیگر قبایل بومی ساکن در شبه جزیره آناتولی را، تاریخ قریب به یقین پیدایش قوم ارمن و حکومت آنان در آسیای صغیر یعنی، سده هشتم و هفتم پیش از میلاد میدانند.
موسی خورنی(۱۱) تاریخنگار سده پنجم میلادی، در یادداشتهای خود از حضور ارمنیان در سالهای تولد حضرت مسیح یاد میکند. او از پادشاهی به نام آبگار پنجم نام برده و وی را نخستین پادشاه جهان دانسته که به دین مسیحیت گروید.
خورنی چنین نقل کرده که، آبگار پنجم، پسر آرشام آرشاگونی، در ۴ پ م ـ ۷ م (یا به قولی ۵۰م) در اسروئن(۱۲) ـ در جنوب شرقی سوریه ـ حکومت میکرد. پس از شنیدن معجزههای حضرت مسیح (ع) از او برای معالجه کمک خواست. بیماری جزام پادشاه به دست تادئوس مقدس، فرستاده پیامبر، در ادسا ـ شهر شانلی اورفه(۱۳) کنونی در ترکیه ـ پایتخت اسروئن، درمان شد. آبگار نیز برای سپاسگزاری به دین مسیحیت مشرف شد.(۱۴) خورنی میگوید که آبگار به میمنت پذیرش دین الهی، نامههایی به تیبریوس کلودیوس، قیصر روم و نرسی ساسانی(۱۵) نوشت و آنان را نیز به پذیرش پیام حضرت مسیح (ع) دعوت کرد.
برخـی دیگر از منابع معتقدند که آبگار تبـاری آشوری داشته و واژه آبگار نیز نه تنها نام آبگار پنجـم بلکه نام یا لقـب همه پادشاهانی بـوده که در اسروئن حکـومت میکـردهاند (۲۱۶ پم ـ ۱۳۲م). اگرچـه امروزه به اساطیـری یا واقعی بودن این داستان یقـینی نیست، کلیسای ارمنی آبگار را مقـدس شمرده و در ادبیـات دینـی خود، از او با عنـوان سورپ آبگار یا آبگار مقـدس یاد کـرده.
کلیسای مرسلی ارمنی، هر ساله یک روز را با تاریخ متغیر به تقدیس سورپ آبگار اختصاص داده. در ۲۰۱۹م، روز بیست و یکم دسامبر روز آبگار مقدس تعیین شده است. نخستین حضور حکومتهای ارمنیان در سرزمین شام(۱۶) ( الشرق یا Levant) در سده دوم و اول پیش از میلاد ثبت شده است.
مهاجرتهای دسته جمعی ارمنیان در عصر یونانی مآبی (هلنیستی)(۱۷) یا دوران حکومت دولتهای یونان باستان پس از مرگ اسکندر مقدونی در۳۲۳پم و دوران حکومت سلوکیان در ۳۱۳ ـ ۶۴پم، اتفاق افتاد. ضعف امپراتوران یونانیمآبی در اواخر دوران فرمانروایی و شکست آنان در برابر روم منجر به ایجاد نخستین و تواناترین پادشاهیهای ارمنیان در آسیای صغیر شد. آرتاشس، بنیانگذار دودمان آرتاشسیان و تیگران کبیر نوه او، در۱۹۰پم، حکومت مستقل ارمنیان را بر سرزمینی وسیع از سواحل جنوب غربی دریای خزر تا سواحل شرقی دریای مدیترانه مستولی ساختند. حکومت تیگران کبیر در ۱۹۸ـ ۶۶ پم، به مساحت حدود ۴۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع از شرق قفقاز تا شمال میان رودان و کاپادوکیه(۱۸) واسروئن و فلسطین در شمال شرقی دریای مدیترانه گسترده بود. حکومت آرتاشسیان، پس از سقوط آن به دست امپراتوری روم در۶۶ پ م، حدود پنجاه سال دیگر دوام آورد و تا نخستین سال پس از میلاد، تحت نظارت امپراتوری روم به حیات خود ادامه داد.
ارمنستان پس از زوال سلطنت آرتاشسیان و تجزیه آن بین امپراتوریهای ساسانی و بیزانس در ۳۸۷م، به صحنه دائمی جنگهای فرسایشی میان همسایگان قدرتمند خود تبدیل شد.
ارمنیان از همان آغاز تثبیت هویت ملی خود، در سده ششم پیش از میلاد تا به امروز، تحت فشار سیاسی و نظامی همسایگان قدرتمندتری مانند رومیان، پارسیان، تاتارها، عربها، ترکها و روسها بودند. تاریخ شاهد آزادی سیاسی کامل ارمنیان در دورههای گوناگونی بوده، دورههای کوتاهی که با دورههای بلندتر استعمار قدرتهای بیگانه، از یکدیگر فاصله گرفته بودند. در مقاطعی، نیز ارمنستان یا بخشهایی از آن تحت فرمان امرای محلی و شاهزادگانی ارمنی بود که از طرف همسایههای غالب، در مقام نماینده محلی یا والی با اختیاراتی محدود، گماشته میشدند.
ساختار هویتی ارمنیان، در تمام موارد آنان را به عصیان در برابر بیگانگان غالب تحریک میکرد. جامعه ارمنی درهر فرصتی به پا میخاست تا از سویی استقلال خود را به دست آورد و از سوی دیگر، فرهنگ خود را از غرق شدن درفرهنگ حاکمان بیگانه نجات دهد. تاریخ این قوم شاهد مهاجرتهای اجباری یا اختیاری آنان از زادگاه خود و تواناییشان در تأسیس مهاجرنشینهایی بسیار موفق در سرزمینهای بیگانه بوده است.
رد پای گروههای مهاجر و بازرگانان ارمنی در پرهار، کیلیکیه، کاپادوکیه و فنیقیه(۱۹) در دوران هخامنشیان ثبت شده است. ارمنیان در عهد یونان مآبی نیز جوامع موفقی از نظر اقتصادی در انطاکیه(۲۰) و شمال غرب سوریه به وجود آوردند. در یازدهم میلادی گروه بزرگی از ارمنیان گریخته از ستم اقوام ترک، خود را به سواحل دریای مدیترانه، در کیلیکیه رساندند و تحت فرمان امپراتوری بیزانس، پادشاهی مستقل کیلیکیه (۱۰۸۰ـ ۱۳۷۵م) را در خارج از زادگاه خود تشکیل دادند. ارمنیان، حتی در مهاجرتهای اجباری نیز، در اندک زمانی خود را با وضعیت جدید وفق میدادند و در عین اشتغال در حوزه بازرگانی و صنعت، با تعصبی خاص، به حفظ آداب وسنن فرهنگی خود همت میگماشتند.
کوچ اجباری ارمنیان به مناطق مرکزی ایران، دیاسپورای ارمنی را به سمت جنوب شرقی آسیا ـ تا هند، اندونزی، تایلند، برمه و … ـ گسترش داد. مهاجرنشین جلفای اصفهان در زمان حکومت صفویان، زائیده اجبار بود، اما مهاجرت جمعی آنان ـ در زمان حمله تاتارها وعربها ـ به کیلیکیه و فلسطین، زادگاه حضرت مسیح (ع)، طی جنگهای صلیبی، مهاجرتی اختیاری به حساب میآید.
موج مهاجرت ارمنیان از زادگاه خود در سدههای نوزدهم وبیستم میلادی به دلیل فشارهای اجتماعی و سیاسی بیگانگان و در وهله نخست اقوام و دولتهای ترک و تاتار، ابعاد وسیعتری یافت. در نتیجه این مهاجرتها، میزان جمعیت ارمنی در ارمنستان رو به کاهش گذاشت و امید به بازستانی سرزمینهای اشغال شده به دست عناصر بیگانه مانند قارص و شرق قفقاز و نخجوان و نواحی جنوبی گرجستان کنونی، کمتر شد.
فرهنگی با شالوده دین و ملیت
اتفاقی تاریخ ساز در اوائل سده چهارم میلادی سرنوشت قوم ارمن را رقم زد.
پیام مسیحیت نخستین بار توسط تادئوس و بارتوقیمئوس(۲۱)، از حواریون حضرت مسیح (ع)، به خطه ارمنستان رسید. در سده دوم و سوم میلادی، یکتاپرستی منفور بتپرستان بود و یکتاپرستان مغضوب حاکمان و ساکنان آتشپرست خاورمیانه و آسیای صغیر بودند. در آغاز سده چهارم میلادی، مسیحیت به ارمنستان راه یافت. در ۳۰۱م، تیرداد پادشاه ارمنستان ـ که تحت نظارت روم حکومت میکرد ـ به دست گریگور روشنگر(۲۲) به دین مسیح (ع) مشرف شد. به فرمان پادشاه، ارمنیان به دین جدید گرویدند و ارمنستان نخستین کشور جهان شد که در آن مسیحیت همراه با پذیرش تمام آحاد ملت به رسمیت شناخته شد، رخدادی که ارمنیان تا به امروز به آن میبالند. به دنبال تصمیم پادشاه، گریگور روشنگر به سمت رهبر و نخستین جاثلیق کلیسای حواری ارمنی منصوب شد و با رهنمود پادشاه، به اشاعه کلام پیامبر در سراسر کشور پرداخت.
نحـوه ورود مسیحـیت به ارمنستان، به فـرمان رهبـر سیاسی کشور، از همـان آغـاز روابط تنگاتنگ کلیسا و نظام سیاسی و مردم را پایه نهاد. رهبر سیاسی کشور خود را مدیون کلیسا و خلیفه آن میدانست و مردم عادی را مجاز به شرکت در انتخاب خلیفه کرده بود. در تمام سالهای پس از ورود مسیحیت به ارمنستان، خلیفهگری، به طور سنتی، در پایتخت سیاسی حکومت وقت ارمنستان مستقر میشد و بر همین اساس مقر آن با تغییر پایتخت دچار تغییرات مکانی متناسب میشد. از این رو، مقـر خلیفهگـری ارمنیان که در آغاز در اجمیادزین(۲۳) قرار داشت، در سالها و سدههای بعد، همراه با تحولات سیاسی، به پایتختهای وقت در ارمنستان شرقی و غربی و کیلیکیه مانند آرماویر، یروانداشات، دوین، آختامار، آرگینا، دزامنداو، قارص، آنی، تارسون، هرومکلا و سیس انتقال یافت و در نهایت، در ۱۴۴۱م بار دیگر به اجمیادزین بازگشت داده شد. از این تاریخ به بعد، تا پنج سده، مقر خلیفهگری تحت حکومت اقوام غیر مسیحی به حیات خود در اجمیادزین ادامه داد.
با ابداع حروف الفبای زبان ارمنی در ۴۰۵م، به دست فردی روحانی به نام مسروپ ماشتوتس، روابط نهادهای غیر دینی ارمنی با نهاد کلیسا بیش از پیش استحکام یافت. انجیل مقدس نخستین کتابی بود که به دست مسروپ ماشتوتس و شاگردانش به زبان ارمنی ترجمه شد. تحقق رؤیای داشتن الفبای ارمنی و خواندن متون دینی به زبان مادری، انقلابی بزرگ در ادبیات و فرهنگ ارمنی به وجود آورد. از آن پس، حمایت از زبان نوشتاری اهمیتی در حد حمایت از دین، کلیسا و هویت ملی پیدا کرد. اهمیت آنچه رخ داده بود برای روحانی و غیر روحانی مشهود بود. از این رو، کلیسای ارمنی مسروپ ماشتوتس، بانی انقلاب فرهنگی ارمنیان را در زمره قدیسان کلیسای ارمنی قرار داد. جدای از پیوند بنیادی دین و فرهنگ، عوامل متعدد دیگری در طول تاریخ سبب تقویت و تداوم ارتباط کلیسا و ملت ارمنی شد.
جوامع ارمنی در بیشتر برهههای تاریخ و به طور سنتی از دو طبقه عمده تشکیل میشد. امیرانی که صاحب زمین و مقام بودند و رعایای کشاورز، صنعتگران و بنکدارانی که مالیات و بخشی از محصولات و خدماتشان را به حاکمان میدادند و به وقت لزوم در صفوف ارتششان جای میگرفتند. کلیسا به سبب داشتن مستغلات وقفی و ارتشی معنوی متشکل از انبوه مریدان، در طبقه امرا قرار میگرفت، با این تفاوت که در برابر نواسانات سیاسی و نظامی منطقه از مصونیت بیشتری برخوردار بود. علت آن، ارج و قرب خاص کلیسا نزد امیران محلی و حتی فاتحانی بود که هر از چند گاه منطقه را به تصرف خود در میآوردند.
موقعیت مستحکمتر فرهنگی و معنوی کلیسا سبب شده بود که رهبران آن خود را حافظ فرهنگ و ارزشهای ملی بدانند و برای حفظ هویت ملی در برابر فاتحان بیگانه وآن دسته از امیران محلی که به سادگی تحت تأثیر آداب و رسوم و فرهنگ اقوام غالب قرار میگرفتند، بایستند. حاکمیت و حکمیت کلیسا در دورانهایی که حکومت مرکزی تضعیف میشد یا کشور از مرزبانانی فرمان میبرد که تحت نظارت کامل بیگانگان بودند، نمود بیشتری مییافت.
کلیسای ارمنی در تمام دورانهایی که ارمنستان تحت استثمار و استعمار قرار گرفته سرچشمه فعالیتهای اجتماعی، دینی، فرهنگی و حتی علمی بوده. این کلیسا تا به امروز، با اتکا بر سنن ملی، نقشی ورای یک نهاد دینی را به خود اختصاص داده است. کلیسای ارمنی حتی در زمان استیلای کمونیسم برارمنستان (۱۹۲۱ـ ۱۹۸۸م)، ضامن بقای دین و زبان و ملیت ارمنی بوده است.
گاه، تلاش ارمنیان برای حفظ سنتها و فرهنگ خود، به درگیریهای سخت با همسایگان مسیحی مانند امپراتوری روم شرقی و یا غیر مسیحی مانند پادشاهی ساسانی میانجامید. فشار ساسانیان بر ارمنستان برای بازگشت به دین زرتشتی، منجر به جنگ تمام عیار آوارایر(۲۴) در ۴۵۱م شد. ارمنیان، این جنگ را ـ که با پیروزی لشکریان یزدگرد دوم و کشته شدن وارتان مامیگونیان، فرمانده نیروهای ارمنی، به پایان رسید ـ پیروزی دین و فرهنگ خود میدانند. پایمردی ارمنیان در حفظ آئین خود، ساسانیان پیروز را وادار به عقبنشینی از موضعشان مبنی بر تغییر دین ارمنیان کرد. نتیجه این جنگ، که ارمنیان آن را پیروزی معنوی قوم خود میدانند، آزادی ایمان به مسیحیت بود. درگیری ارمنستان با امپراتوری بیزانس اما، جنگی برای بازگرداندن ارمنیان از مسیحیت نبود. جنگ آنان، جنگ عقیدتی بین مذهب حواری ارمنی و مذهب ارتدوکس غرب بود. مناقشه فلسفی برای تعریف و نهادینه کردن ذات الهی و انسانی حضرت مسیح (ع) آغاز گر تضاد اندیشهها و جنگ عقیدتی شد.
شاگردان و مریدان حضرت مسیح (ع) پس از مرگ جسمانی او، پیام وی را در اقصا نقاط جهان منتشر ساختند. مقاومت در برابر پذیرش دین جدید در جوامع چند خدایی و تفاوت کلامی رسولان مسیح و نحوه مواجهه حاکمان وقت با آئین جدید سبب ایجاد شکاف بین کلیساها و مناقشات فلسفی در تفسیر مبانی مسیحیت شد. در ۳۸۰م، هفتاد سال پس از رسمیت یافتن مسیحیت در ارمنستان، با گسترش روز افزون این آئین در جهان، مسیحیت تنها دین رسمی امپراتوری روم اعلام شد.
مسیحی شدن فرمانروای گستردهترین امپراتوری جهان، نقطه عطفی در مسیر گسترش دین جدید به وجود آورد. به دنبال گسترش و تثبیت اصول مسیحیت، نیاز به تدوین و تفسیر فروع آن در جامعه بزرگ امپراتوری روم غربی و مناطق تابع پدید آمد. بحث بر سر ذاتالوهی یا غیرالوهی حضرت مسیح (ع) و وجود ازلی یا حارث او، منشاء اختلافات بحثانگیز میان روحانیان فرقههای گوناگون مسیحی شد. این مباحث کلامی به دنبال صدور مصوبهای از سوی نسطوریان(۲۵) در سده پنجم میلادی، به مناقشه مذهبی کاملی تبدیل شد. نظریه پیروان نسطوری ـ که در این دوران پایگاه فکری قدرتمندی در اورفه (الرها) و حتی در ایران داشتند ـ مبتنی بر تفکیک مشروط بین ماهیت انسانی و الهی حضرت مسیح (ع) با تأکید بر وجه انسانی ماهیت وی بود. کلیسای قبطی (پیروان مکتب اسکندریه) از سوی دیگر معتقد به ذات واحد خداوند و حضرت مسیح (ع) بود و بر وجه الوهی پیامبر تأکید داشت. سرانجام، در ۳۲۵م، شورایی متشکل از تمام کلیساهای ممالک مختلف در نیقیه(۲۶) تشکیل شد.
نتیجه این شورا تصویب اعتقادنامهای بود که به اعتقادنامه نیقیه شهرت یافت. در ۳۸۱م نشست دومی در قسطنطنیه با شرکت صدها تن از بزرگان روحانی فرقههای گوناگون مسیحی برگزار شد اما مناقشات کلامی همچنان ادامه داشت. در ۴۳۱م شورای سومی در افهسوس(۲۷) تشکیل شد و با تخطئه کامل نسطوریان به پایان رسید.
هر سه این مجامع جهانی اعتقاد نامههایی مبنی بر یکی بودن ذات خداوند، پسر(کلام) خدا و روحالقدس به تصویب رسانده بودند. در ۴۴۴م، راهب سالخورده و مشهوری به نام اوطاخی(۲۸) ، در قسطنطنیه آموزهای را مطرح ساخت مبنی بر لزوم اتکای بیشتر بر ذات الهی حضرت مسیح(ع). این آموزه شک کلیساهای روم و بیزانس را در باره صحت تبیین طبیعت انسانی و الهی حضرت مسیح (ع) برانگیخت. در نتیجه مقامات روحانی روم و بیزانس، به ویژه امپراتور بیزانس، مارسیانوس اگوستوس(۲۹)، تشکیل شورای چهارمی را برای اصلاح مصوبههای اجلاس گذشته، ضروری تشخیص دادند.
شورای تفرقهافکن خلقیدون(۳۰) در ۴۵۱م، در حضور ۵۲۱ روحانی از سراسر جهان و در غیاب مقامات روحانی ارمنی در قسطنطنیه برگزار شد. کلیسای حواری ارمنی، مصوبههای سه اجلاس گذشته را مبنی بر تجمیع هر سه جوهر پیامبر مسیحیت در یک ذات لازم و کافی دانسته و تشکیل شورای دیگری را ضروری تشخیص نداده بود. کلیسای ارمنی، پس از امتناع از مراعات تصمیمات خلقیدون، شهر دِوین را مرکز نظارت بر فروع مذهب خود قرار داد و در سده ششم تا هشتم میلادی، شش مجمع در این شهر با حضو روحانیان بلند پایه ارمنی از جمله مقامات دینی یروساقم تشکیل شد. کلیساهای قبطی مصری، سوری، حبشی و هندی نیزهمانند کلیسای حواری ارمنی در ۴۵۱م، به طور رسمی از کلیسای ارتدوکس روم و فرهنگ دینی آن جدا شدند. این کلیساها تا به امروز نیز مستقل و منفک از فرقههای ارتدوکس غرب، روس، گرجی و… هستند.
کلیسای روم نیز در ۱۰۶۵م به دنبال مناقشات مذهبی به چند شاخه تقسیم شد که مهمترین آنها کاتولیک وپروتستان بود.
ایستادن در برابر کلیسای ارتدوکس امپراتوریهای قدرتمند روم و بیزانس منجر به انزوای سیاسی ارمنستان و در عین حال تبلور هویت مذهبی خاص ارمنیان در همه زمینهها از هنر و ادبیات گرفته تا معماری و … شد. به رغم سه اصل شناخته شده در کلیسای ارمنی ـ دال بر سه اصل مهم اتحاد در خصوص اصول دین، آزادی در انتخاب فروع دین و دوستی با همه همکیشان دینی ـ اعلام استقلال مذهبی ارمنیان حواری، منجر به اختلاف عقیدتی و مناقشه بین کلیسای ارمنی و کلیسای روم و حتی، دشمنی کلیسای روم شد. رومیان با هدف پراکنده ساختن ارمنیان و ایجاد زمینه بهتر برای ترک مذهب حواری و استثمار عقیدتی به تفرقهافکنی میان ارمنیان و ترغیب آنان به ترک وطن و مهاجرت به روم دست زدند. پارهای از ارمنیان به روم مهاجرت کردند. حتی، هراکلیوس، واسیل اول، لئون پنجم ارمنی(۳۱) و هشت امپراتور ارمنیتبار دیگر در سالهای بعد، تاج امپراتور بیزانس را نیز بر سر نهادند.
کلیسای روم تنها عامل مهاجرت ارمنیان از زادگاه خود نبود. تبدیل ارمنستان به صحنه نبرد روم و ایران، اشغال چهار صد ساله ارمنستان به دست عرب ها و در نهایت، حمله تاریخ ساز تاتارها در سده یازدهم میلادی، عوامل مهم مهاجرت ارمنیان از دیارشان بود.
کیلیکیه
حمله سلجوقیان به آسیای صغیر در نیمه سده یازدهم میلادی به حضور امپراتوری بیزانس در این ناحیه پایان داد. مرام، دین، سنتها و آداب زندگی ترکان چادرنشین با زندگی ارمنیان بومی فلات ارمنستان تفاوتی فاحش داشت. با ورود سلجوقیان، معدود امیران ارمنی محلی خلع سلاح و به تدریج، از صحنه محو شدند. آن دسته از ارمنیانی هم که در دوران حکومت سلجوقیان در زادگاه خود باقی مانده بودند با ورود طوایف مغول در ۱۲۳۶م، مجبور به ترک دیار و کوچ اجباری شدند.
گروههای بزرگی از مهاجران راه کیلیکیه در مجاورت سواحل شمال شرقی دریای مدیترانه را، در پیش گرفتند. این ناحیه پیشتر، از اوائل سده یازدهم میلادی، میزبان ارمنیان مهاجری شده بود که به ترغیب امپراتوری بیزانس و در پناه آن، به تدریج پایگاه جدیدی را برای خود یافته بودند. هدف امپراتوری روم شرقی از تشویق ارمنیان به ترک زادگاه خود، کاهش نفوس مریدان مذهب حواری ارمنی بود. قدرت جامعه ارمنیان کیلیکیه هنگامی به اوج خود رسید که روبن اول(۳۲)، از خانواده باگرادونی و از امیران ارمنی، سراسر کیلیکیه را تحت فرمان خود درآورد و پادشاهی روبینیان را برخلاف خواست بیزانس بنیان نهاد. تبدیل مهاجرنشین کیلیکیه به حکومتی خودمختار در شمال شرق دریای مدیترانه نقطه عطفی مهم در تاریخ ارمنستان است.
همزمان با تضعیف ارمنیان در بلندیهای ارمنستان، ارمنستان جدیدی هزاران کیلومتر دورتر، در ساحل مدیترانه، متولد شده بود.
براساس سنت قدیمی کلیسای ارمنی مبنی بر انتخاب محل استقرار خلیفهگری در جوار حکومت توانمند ارمنی وقت و دور از دسترس متجاوزان غیر مسیحی، خلیفهگری نیز از ارمنستان غربی در ۱۲۹۳م ، به ترتیب به شهرهای هرومکلا وسیس(۳۳) پایتختهای پادشاهی کیلیکیه منتقل شد. از آن پس، کیلیکیه به مدت سه سده تنها مرکز قدرتمند دینی و ملی ارمنیان بود. قدرتنمایی فرمانروایان کیلیکیه همزمان با جنگهای صلیبی (۱۰۹۵ـ ۱۲۷۱م) بود. ارمنیان کیلیکیه، تنها جامعه مسیحی ساکن در شرق، صلیبیون غربی راهی فلسطین را، مشتاقانه در خاک خود پذیرا شدند.جنگهای صلیبی و قرار گرفتن کیلیکیه در مسیر حرکت سپاهیان صلیبی به بیتالمقدس، سبب تحولی بزرگ در امور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کیلیکیه شد.
جنگهای صلیبی به درخواست رهبر کلیسای روم در ۱۰۹۵م آغاز و در ۱۰۹۹م، منجر به فتح بیتالمقدس و سراسر سرزمین شام، در کرانه شرقی مدیترانه شد. نتیجه اولین جنگ صلیبی تأسیس ممالک لاتینی بیتالمقدس، کنتنشینهای ادسا، طرابلس(۳۴) و امیر نشین انطاکیه(۳۵) بود که تا ۱۲۹۱م دوام یافت. علت وقوع جنگهای صلیبی و اشغال زادگاه مسیحیت را، برخی آزادی رفت و آمد به شهر مقدس برای زائران مسیحی و برخی برای بسط امپراتوری روم و تسلط پاپ، رهبر مسیحیان اروپا، بر تمام مناطق مسیحینشین و اماکن مقدس جهان مسیحی دانستهاند.
بیشترسپاهیان صلیبی را فرانسویها تشکیل میدادند. مسیر حرکت صلیبیون در نخستین حمله، از سرزمین پادشاهی کیلیلیه در جنوب غربی ترکیه کنونی میگذشت. امیران و مردم کیلیکیه بیشترین همراهی را با سپاهیان صلیبی میکردند و از همین روی، در سده شانزدهم میلادی پاپ گریگوری هشتم، این گونه از عملکرد ارمنیان کیلیکیه یاد کرده:
« هیچ ملتی و مردم هیچ نقطهای از جهان به اندازه ارمنیان کیلیکیه به صلیبیون خدمت نکردند. ارمنیان، همراه با ایمان به خدا و وفاداری به آرمان حضرت مسیح، به پشتیبانی سپاه آزادیبخش ما برخاسته و از نثار جان و مال در راه مقدس آنان کوتاهی نکردند».
استقبال صمیمانه ارمنیان کیلیکیه از سپاه مسیحیان تازه از راه رسیده، سبب تشکیل پایگاهی تدارکاتی در شمال شرق مدیترانه در ورودی منطقه شام شد. عبور سپاهیان صلیبی از کیلیکیه و اقامتشان در این ناحیه اسباب دوستی فراوان سربازان و به ویژه فرماندهان آنان را با ساکنان ارمنی منطقه فراهم آورد. همزیستی طولانی مدت سبب اختلاط ارمنیان با تازهواردهای اروپایی و رواج زبان فرانسوی و لاتین در جامعه ارمنیان کیلیکیه شد. صمیمیت امرای ارمنی کیلیکیه با صلیبیون به حدی رسید که یکی از شوالیه های شاخص فرانسوی به نام لوسینین(۳۶)، در ۱۴ سپتامبر ۱۳۴۲م مسند پادشاهی کیلیکیه را، در غیاب وارثان ذکور پادشاه متوفای دودمان هتومیان، در اختیار گرفت و پادشاهی دودمان لوسینین را در کیلیکیه برقرار کرد.
حضور ملکههای ارمنی در خانوادههای پادشاهی بیتالمقدس در طول دو سده حکومت صلیبیون، حاصل اختلاط ارمنیان با صلیبیها بود.
پنج تن از نه ملکه بیتالمقدس، از جمله آردا(۳۷)، دختر تاتول، امیر ماراش در ارمنستان و همسر بالدوین اول(۳۸)، نخستین پادشاه بیت المقدس و مورفیا(۳۹) دختر امیر ملطیه(۴۰)، در غیاب همسران جنگآور خود قیمومت تاج و تخت و اداره امور کشور را بر عهده گرفتند. ایزابل اول(۴۱)، سیبلیا(۴۲)، ماریا(۴۳) و آگنس(۴۴) چهار ملکه دیگر ارمنی بودند که در کنار همسران تاجدار خود به تربیت ولیعهد آینده، قیمومیت وقت و همراهی همسرانشان در امور حکومتی و نظامی پرداختند.
آمیزش دو تمدن ارمنی و لاتین به تدریج دو مذهب مرسلی و کاتولیک را در برابر یکدیگر قرار داد. گرایش تدریجی ارمنیان کیلیکیه به مذهب کاتولیک، در پی واکنش شدید کلیسای ملی ارمنی متوقف شد ولی در ادامه به بروز اصطکاک و تفرقه بین کلیسای ارمنی و پادشاهان کیلیکیه ـ به ویژه سران دودمان لوسینین ـ انجامید. خصومت اعتقادی با پادشاهان کاتولیک مذهب در آغاز سده چهاردهم میلادی به حدی رسید که مخالفان برای کاهش نفوذ امیران کاتولیک کیلیکیه و یکهتازیهای دربار کیلیکیه دست به دامان مغولها شدند. البته، حضور صلیبیون در کیلیکیه و دسترسی آنان به حوزه وسیع شام، منافع بسیاری نیز برای ارمنیان داشت و سبب رونق فرهنگی واقتصادی جامعه ارمنی و موفقیت چشمگیر ارمنیان در تجارت منطقه شده بود.
ضعف تدریجی صلیبیون در پایان سده سیزدهم میلادی، کاهش قدرت پادشاهی ارمنیان را در کیلیکیه به دنبال داشت. تضعیف تدریجی در نهایت منجر به اشغال سیس در ۱۳۷۵م، به دست مملوکان مصر(۴۵) و دستگیری و تبعید لئون پنجم، آخرین پادشاه کیلیکیه، شد.
روحانیان کلیسای ارمنی به همان دلیلی که خلیفهگری اجمیادزین را به سیس منتقل کرده بودند، تصمیم به خروج از کیلیکیه و باز گرداندن آن به ارمنستان گرفتند. تصمیم کلیسای ارمنی با مخالفت خلیفهگری سیس روبهرو شد که به هر قیمت خواستارحفظ قدرت بود. رهبری کلیسای ارمنی کیلیکیه را مکان امنی برای ادامه حیات مرجعیت دینی نمیدانست. در نتیجه، با قبول شکاف ایجاد شده، مجبور به انتخاب و انتصاب خلیفهای جدید در اجمیادزین در ۱۴۴۱م شد.
اجمیادزین زادگاه خلیفهگری کلیسای حواری ارمنیان پیش از این، برای حدود هزارسال ( از ۴۸۵م) منزلت خود را در مقام خلیفهگری ارمنیان از دست داده بود.
خلیفهگری سیس پس از زوال پادشاهی کیلیکیه و به ویژه، پس از اشغال آن به دست تیمور لنگ، در حالی که ثروتمندان، سرزمین خود را به تدریج به قصد قبرس و اروپا ترک میکردند، با رهبری کلیسا به حیات خود ادامه داد. حیطه رهبری دینی این خلیفهگری از زمان حکمرانانی مانند ملک مظفر بن نورالدین از مملوکان مصر، به جوامع کم جمعیت کیلیکیه ، قبرس، سوریه و مصر محدود شده بود. در حالی که امیران ارمنی تا هجوم نیروهای عثمانی در ۱۵۱۷م، به طور پراکنده در کوهستانهای صعبالعبور کیلیکیه حکومت میکردند، خلیفهگری سیس که تا ۱۹۱۸م، عملاً فعالیت بسیار محدودی در کیلیکیه داشت، در پایان جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ ـ ۱۹۱۸م) نخست به حلب و پس از آن، به آنطیلیاس(۴۶) در حومه بیروت نقل مکان کرد.
وقوع انقلاب روسیه در ۱۹۱۷م و تحمیل اندیشههای ضد دینی و ضد ملی نظام کمونیستی بر اجمیادزین لزوم وجود و فعالیت خلیفهگری دومی را، برای خدمت به ارمنیان دیاسپورا در خارج از محدوده دیوار آهنین شوروی مسجل ساخت. خلیفهگری مستقر در بیروت (آنطیلیاس) که بر پایه خلیفهگری سیس کیلیکیه و تبعیت از ساختار اداری آن تأسیس شده بود، از ۱۴۴۶م، به جایگاه دومین خلیفهگری ارمنیان جهان تبدیل شد. جامعه ارمنیان ایران تابع قوانین اداری ـ دینی این خلیفهگری است.
شهر مقدس و شهر قدیمی آن
( البلدۃ القدیمیه )
« شهر قدیمی بیتالمقدس، قلب فلسطین است»
محمود درویش،
شاعر فلسطینی
بیتالمقدس، شهر مقدس، یکی از قدیمیترین شهرهای جهان و بینالمللیترین آنهاست. در طول شش هزار سال تاریخ، این شهر که همواره میعادگاه یکتاپرستان جهان بوده، حکومت حکمرانان متعددی را بر خود دیده. اقوام و فاتحان گوناگون همچون کنعانیان، مصریان، یهودیان،آشوریان، بابلیان، هخامنشیان، مقدونیان، یونانیان، رومیان، خلفای عرب، از راشدین تا فاطمیون، صلیبیون، پادشاهی ارمنیان کیلیکیه به مدت سه سال، ایوبیان مصری، مملوکان مصر، عثمانیان، بریتانیاییها از ۲۲ سپتامبر۱۹۲۲م(۴۷)، پیش از اشغال آن به دست اردنیها در۱۹۴۸م و اسرائیلیها در ۱۹۶۷م، تغییرات اجتماعی و سیاسی فراوانی را در آن پدید آوردند. بیتالمقدس در طول حیات خود دو بار به طور کامل ویران و بارها بازسازی شده، بیش از پنجاه بار به آن یورش آوردهاند، ۲۳ بار آن را محاصره و بیش از چهل بار دست به دست شده است.
بیتالمقدس میعادگاه عاشقان وحدانیت است. شهر مقدس، شهر قدیمی بیتالمقدس و اماکن تاریخی بسیاری را چون غاری که حضرت مسیح (ع) خواندن دعای معروف « پدر من …» را به شاگردانش آموخت، در خود جای داده است. صومعه پادر نوستر(۴۸) در کوه زیتون با تابلوهای کاشیکاری شده برای نمایش دائمی ترجمه این دعا به بیش از ۱۴۰ زبان، فراخوانی برای یگانگی است.
شهر مقدس با وسعت ۱۲۵کیلومتر مربع بر فراز تپههایی صخرهای با ارتفاع متوسط ۷۸۵ متر از سطح دریا، در دامنه کوههای الخلیل (یهودا) قرار گرفته. بحرالمیت در شرق آن قرار دارد. این شهر در کرانه باختری رود اردن و در۶۰ کیلومتری سواحل شرقی دریای مدیترانه واقع شده، تابستانهای آن گرم و خشک و زمستانهای آن خنک و بارانی است. گاه نیز بادهای بیابانی در آن میوزد که عربها آن را خمسون نامیدهاند. این نامگذاری بر اساس طول مدت وزش این بادها بوده. بومیهای منطقه معتقدند که وزش این بادها در هرسال پنجاه روز طول میکشد.
هاینریش بونتینگ(۴۹)، نقشهبردار و الهیدان مشهور آلمانی، بیتالمقدس را دارای اهمیتی چنان ویژه دانسته که در نقشههای خود آن را در مرکز ثقل جهان نشان داده. شماری از نقشههای معروف به ماپا موندی(۵۰) متعلق به سدههای میانه، اثر اوست.
نقشه معروف به نام برگ شبدر وی، که در ۱۵۸۱م در کتاب او چاپ شده تصویری کلی از سه قاره جهان با مرکزیت بیتالمقدس را نشان میدهد. بونتینگ ، تصویر بناهای بیتالمقدس را در نقشه بر اساس تجسم خود از نمای شهر هانوور، زادگاه خود، ترسیم کرده است.
پس از اشغال شهر مقدس به دست عثمانیها، در۱۵۳۷م، سلطان سلیمان اول دستور داد تا حصار ویران شده شهر را تجدید بنا کنند. حصار شهر مقدس با دیواری به طول تقریبی۴ کیلومتر، ضخامت ۲/۵، ارتفاع ۱۲ متر، با ۳۴ برج دیدهبانی و دروازههای متعدد، دژ مستحکمی برای شهر پدید آورد.
شهر مقدس از هزاران سال پیش برای بیشتر ادیان و ملتها مکانی مقدس بوده، همین ویژگی سبب شده تا در میان ملل مختلف به نامهای گوناگون خوانده شود. در کنار نامهای معروف بیتالمقدس، اورشلیم، جروسلم و … ارمنیان آن را یروساقم و ابولقاسم فردوسی در شاهنامه آن را به زبان پهلوی، گنگ دِژهُوَخت نامیده.
به خشکی رسیدند سر کینه جوی به بیـت المقـدس نهادنـد روی
کـه بر پــهلوانی زبـان رانـدنــد همی گنگ دِژ هُوَختش خواندند
به تازی کنـون خانـه پاک خـوان بـرآورده ایـوان ضـحـاک دان
نامهای گوناگون این شهر در زبانهای مختلف، مانند ۷۲ نام آن به زبان عبری و نامهایی که در عنوان مقاله آمده، مفاهیمی مانند محل مقدس، شهر مقدس، شهر صلح، شهر سلامت، دژ گنجدار و سخن نیکو دارد. علت آنکه در نقشههای قدیمی شهر مقدس در مرکز جهان قرار گرفته نیز ریشه در باورهای یکتاپرستانه و اهمیت ویژه شهر داشته است.
شهر قدیمی، که در دل شهر مقدس قرار دارد امروز هم از موقعیتی ویژه بر خوردار است. این شهر، که مقدسترین اماکن هر سه دین ابراهیمی را در خود جای داده طی هزاران سال، پذیرای زائران و جهانگردان مشتاق بوده است. عربهای مسیحی، یهودیان و ارمنیان ساکنان اصلی شهر قدیمی بیتالمقدس هستند. بخشهای کوچکی نیز در اختیار یونانیان، قبطیها، آشوریان و … قرار داده شده.
شهر قدیمی بیتالمقدس به پنج بخش(۵۱) مجزا تقسیم شده است. چهار بخش از شهر قدیمی در قالب چهار محله مشخص به نام چهار جامعه دینی ـ مذهبی شهر نامیده شده و از این رو به چهارشهر معروف شده. در میان چهار محله مسیحیان، مسلمانان، یهودیان و ارمنیان(۵۲)، تنها جامعه ارمنیان یروساقم است که علاوه بر تعلقات قومی، اصرار در حفظ هویتی ملی دارد. پنجمین بخش، شامل دو مسجد مهم الاقصی و حرم الشریف(۵۳) است و دیوار ندبه(۵۴) در ضلع غربی آن قرار دارد.
شهر مقـدس و به ویـژه شـهر قدیـمی محـصـور در آن همیـشه مورد توجه تاریـخنگاران، جغرافیدانان، باستانشناسان، جامعهشناسان و حتی، سیاستمداران دنیا بوده است. پژوهشگران علوم سیاسی و اجتماعی، شهر قدیمی را به منزله یک آزمایشگاه استثنایی زنده و پویا در حوزه جامعهشناسی میدانند. شهر مقدس به ویژه محله قدیمی آن میزبان دائمی اقوام و ملتهای گوناگون بوده که جوامعشان به دلائل گوناگون از جمله تفاوت فاحش فرهنگی و دینی، وابستگی مستقیم یاغیر مستقیم به نهادهای خارجی و از همه مهمتر تفاوتهای مذهبی، در جوار یکدیگر و در عین حال دور از هم، زندگی میکنند.
جامعه مسیحیان از عربهای ارتدوکس غرب و کاتولیک تشکیل شده. دو جامعه دیگر شهر قدیمی، یعنی مسلمانان و یهودیان نیز، خود را جزو هیچ ملیتی نمیدانند. ارمنیان تنها یک دهم جمعیت شهر قدیمی را تشکیل میدهند. در جامعه آنان انسجام خاصی حاکم است. همین انسجام طی سدههای متوالی به سدی نفودناپذیر در برابر مواضع خصمانه معنوی و دنیوی دیگرجوامع مسیحی شهر و استثمارگران خارجی بوده و طی هزاران سال، آنان را در یک محل و حول یک باور مشخص گرد آورده است.
تا سال ۱۹۶۷م، محله کوچک دیگری نیز به نام محله مراکشیها (مغربیها) در شهر قدیمی وجود داشت که در جنوب شرقی محله یهودیان قرارگرفته بود. این محله، که قدمتی حدود هشت سده داشت، طی جنگهای شش روزه با خاک یکسان شد تا یهودیان مشتاق نیایش در کنار دیوار ندبه، فضای مناسبتری برای دسترسی به آن داشته باشند.
گوناگونـی مذاهـب در بین مسیحـیان این شهر قـدیمی، بیشتر از تقسیمبندی مـذاهب مسلمانان و یهودیان چهار شهر است.
بین مذاهب مسیحیت مانند کاتولیک، پروتستان، حواری ارمنی، ارتدوکس روس، ارتدوکس غربی و … تفاوتی بنیانی وجود دارد. این اخـتلاف از نتایج نشستهای جـهانی علمای مسیحـی درسده پنجم تا هفتم میلادی نشئت میگیرد. مناقشه بر سر مالکیت، حفاظت، ترمیم و غبارروبی اماکن مقدس مسیحیان و سردی روابط بین کلیساهای گوناگون گهگاهی سبب نزاعهای خصمانه بین خادمان این کلیساها شده. تیرگی این روابط نیز ریشه در تاریخ کهن وآمیخته به دین و مذهب و قومیت ـ و حتی ملیت در خصوص ارمنیان ـ اهالی شهر دارد.
بیشتر ساکنان شهر قدیمی و به ویژه جامعه ارمنی، از روحانی گرفته تا اشخاصی با مشاغل آزاد، با ساختارهای مذهبی خود پیوندی ناگسستنی دارند.
وجود اعتقادات دینی گوناگون و باورهایی سنتی، که آن هم ریشه در ماوراءالطبیعه دارد، از زمانهای قدیم منشاء مناقشه دائمی در شهر قدیمی بوده است. فرمانراوایان بیگانه نیز بنا بر اعتقاداتشان، خود را موظف به محترم شمردن برخی از اتباع، سرکوب برخی دیگر یا میانجیگری بین آنان دانستهاند.
تصمیم جنجالی کلیسای ارتدوکس یونانی بیتالمقدس در یکشنبه پیش از عید پاک ۱۷۵۷م، مبنی بر غصب همه اماکن مقدس شهر، نشان از طوفان زودرس اجتماعی داشت. در این زمان، بیتالمقدس تحت سلطه عثمانی(۵۵) بود. دخالت ناپلئون سوم، امپراتور فرانسه برای جانبداری از کلیساهای کاتولیک و نیکلای اول، تزار روسیه، به منظور حمایت از کلیسای ارتدوکس شرق، سلطان عثمان سوم، امپراتور عثمانی را به فکر تعریف و تثبیت وظائف پیروان ادیان گوناگون و چگونگی روابط میان آنان در سراسر فلسطین، به ویژه در یروساقم و بیتلحم(۵۶)، انداخت.
تصمیمات سازمانی سلطان عثمانی، منجر به صدور فرمانی با عنوان نظم حاکم(۵۷) در ۱۷۵۷م شد. قانون جدید در پی آن بود که اختیارات، وظائف و مسئولیتهای جامعه مسیحی، مسلمان و یهودی شهر قدیمی، موضوعاتی چون مالکیت، بهرهبرداری و حتی حفاظت از اماکن مقدس پیروان سه دین ابراهیمی ـ مانند مسجد الاقصی و قبهالصخره، دیوار ندبه و کلیسای رستاخیز ـ را مدیریت کند. نظم حاکم در اجلاس پاریس در۱۸۵۶م و در نشست برلین، در ۱۸۷۸م با شرکت نمایندگان کشورهای ایتالیا، فرانسه، یونان، اسپانیا و بلژیک، با حفظ محتوای اصلی آن، تأیید و بازنویسی شد.
در پی جنبـش فلسطینیـان مسلمـان در اوت ۱۹۲۹م، در زمـان نـظارت انگلیسـیهـا بـر بیتالمقدس و درگیریهای خونین بین مسلمانان و یهودیان بر سر دسترسی به دیوار مقدس ندبه، لیونل کاست(۵۸)، تاریخدان و دبیر جامعه سلطنتی بریتانیاییهای حاکم بر فلسطین، از سوی ناظران دولتی، مأمور خلاصهنویسی و تبیین قانون مزبور و تنظیم دستورالعمل اجرایی آن شد. تا به امروز کلیه جوامع ساکن در بیتالمقدس، نظم حاکم را رعایت کرده و متولیان ادیان گوناگون، ایجاد هرگونه تغییر را در آن برای همیشه ممنوع اعلام کردهاند.
ارمنیان در شهر قدیمی
حضور ارمنیان در بیتالمقدس به سدههای آغازین مسیحیت باز میگردد. زائران ارمنی از نخستین ارمنیانی بودند که به دلایل اعتقادی همراه با نوکیشان دیگر ملل از آغاز ظهور مسیحیت به شهر مقدس روی آوردند. ارمنیان، به دلیل حضور زود هنگام در زادگاه مسیحیت، سهم قابل ملاحظهای را از یادمانهای جهان مسیحیت به خود اختصاص دادند. یکی از این یادمانها اشاره به یحیای تعمید دهنده دارد. بنا بر روایات، سر این نخستین بشارت دهنده ظهور عیسا مسیح(ع)، که در ۲۹ یا ۳۰م، به فرمان هرودت از تن جدا شد، به دست راهبی ارمنی به نام مخیتار به ارمنستان برده شد و در صومعهای در گاندزاسار در آرتساخ (قراباغ) به خاک سپرده شد.
در پی رسیدن موج اول مشتاقان زیارتزادگاه مسحیت شمار ارمنیان مهاجر در سدههای بعدی فزونی یافت و منجر به تشکیل جوامع کوچک و بزرگ ساکن در شهر مقدس شد. ارمنیان پس از تکمیل ساختمان کلیسای سورپ هاکوپیانتس (یعقوب مقدس) در سده دوازدهم میلادی، سهم کوچک خود را از خاک سرزمین مقدس، به مکانی مملو از ارزشهای بزرگ معنوی تبدیل کردند. بخش نزدیک به تمام ارمنیان بیتالمقدس، اعم از روحانی و غیر روحانی، از دوران قدیم تا کنون در محله ارمنیان در جنوب غربی شهر قدیمی یروساقم زندگی میکنند.
در ۱۸۷۰م، در دامنه کوه زیتون هنگام برپایی محراب رستاخیز در مجاورت بخش شرقی شهر قدیمی متعلق به جامعه روس این شهر، سه سنگ قبر کشف شد که قدیمیترین اثر به دست آمده از حضور ارمنیان در یروساقم است. حدود یک سوم از موزاییک یکی ازاین سنگ قبرها که حدوداً یک سوم ازسنگ فرش موزاییک آن سالم مانده، متعلق به سده پنجم میلادی است. نوشته روی آن به زبان ارمنی میگوید که گور به زنی به نام شوشان تعلق دارد. بر روی دو سنگ قبر دیگر نیز، نامهای جوجیک و مارین با حروف ارمنی حک شده است.
در صورت درستی نظر محققان، میتوان تاریخ نصب این سنگ قبرها را نزدیک به زمان ابداع حروف الفبای ارمنی در ۴۵۱م دانست.
پوشاندن کف کلیساها ها با موزاییک با استفاده از نقشهای سنتی، از زمانهای قدیم در فرهنگ یونانی و ارمنی مرسوم بوده. موزاییک بزرگی به ابعاد ۴/۵ در ۶ متر، در ۱۸۹۳م، هنگام کندوکاو زمین برای بنای ساختمانی در خیابان « پیامبر» در محلهای خارج از مجتمع هاکوپیانتس، در ۴۰۰ متری دروازه دمشق، یکی از قدیمیترین آثار هنری باقی مانده مربوط به تاریخ حضور ارمنیان در یروساقم کشف شد. این موزاییک که رنگ سنگریزههای آن از سده هفتم میلادی تا به امروز سالم مانده، در آغاز دوره جدید فعالیتهای باستانشناسان در سالهای آخر سده نوزدهم میلادی کشف شده. نگارگری با تصویرهای پرندگان بر روی درخت زندگی، در فرهنگ ارمنی مبتنی بر اعتقاد به ادامه حیات پس از مرگ جسمانی بوده است. جملهای به زبان ارمنی با این مضمون در حاشیه موزائیک حک شده:
« به یاد و برای آمرزش روح همه نظامیان ارمنی که به پیامبر ما ایمان آوردند».
شواهد تاریخی حاکی از آن است که ارمنیان از سده چهارم میلادی تا کنون در شهر مقدس حضور دائمی داشتهاند. نامهای به قلم ماکاریوس پیشوای مسیحیان بیتالمقدس (۳۱۲ ـ ۳۳۵م) و ممهور به امضای کنستانتین، امپراتور روم، خطاب به کلیسای ارمنی در ۳۳۵م، قدیمیترین نوشتهایست که در رابطه با مراودات ارمنیان و مقامات روحانی بیتالمقدس و حضور ارمنیان در این شهر در سده چهارم میلادی کشف و ترجمه شده است. ماکاریوس که برای رهبری امور بازسازی کلیسای مقبره مقدس به بیتالمقدس اعزام شده بوده، در نامهای که به لاتین نوشته شده ـ و تنها نسخه به زبان ارمنی کهن آن به جای مانده ـ به پرسشهای کلیسای ارمنی درباره مراسم تقدیس مختص مسیحیت، پاسخ داده است. ماکاریوس در نامه خود، با لحنی بسیار محترمانه از کلیسای ارمنی قدردانی کرده . او از اینکه کلیسای ارمنی بدون دسترسی به روغن معطر و اسباب معمول در کلیسای کاتولیک مناسک مسیحیت را به دقت مراعات میکند، ابراز تعجب کرده. آبراهام تریان(۵۹)، محقق مشهور فلسطینیتبار، معتقد است که این نامه قدیمیترین سند معتبر درباره ارتباط پویا بین کلیسای ارمنی با کلیسای بیتالمقدس در سده چهارم میلادی است که تاریخ نگارش و نام نویسنده و مخاطب در آن به وضوح مشخص است.
راهبـان ارمنـی از نخستین گروه زائرانی بودند که خـود را به یروساقـم رساندنـد. پذیرش مسیحـیت، در سالهای آغازیـن گسترش این آئین، ارمنیـان و به ویژه زائران ارمنـی را در میان ساکنان بیتالمقدس شاخص کرده بوده. زائران ارمنی، در اوائل حضور درشهر مقدس، روزگار خود را همراه با دیگر زائران و ارمنیانی که از سده نخست میلادی در بیتالمقدس سکنا گزیده بودند، در اردوگاه ها و کاروانسراها میگذراندند. آنان سالها بعد صومعه و کلیسای مخصوص خود را تأسیس کردند و در شهر قدیمی ماندگار شدند. آناستاس وارتاپد(۶۰)، روحانی بلندپایه ارمنی که در سده هفتم برای زیارت اماکن مقدس به فلسطین رفته بوده، فهرستی کامل از نام و نشان هفتاد صومعه متعلق به ارمنیان را در شهر مقدس در یادداشتهای خود ثبت و به حاکمان ارمنستان ارائه کرده بود. چنین اسنادی، فرضیه شکوفایی جامعه ارمنیان را در شهر مقدس به دست زائران ارمنی قوت میبخشد. گروهی دیگر از نخستین سازندگان جامعه ارمنیان یروساقم بازرگانان ارمنی بودند. آنان با اتکاء بر استعداد تجاری خود، سبب رونق اقتصادی بیتالمقدس و شهرهای بیشماری شده بودند که بر سر راه ارمنستان به شام قرار داشت. بازرگانان، صنعتگران و زائران ارمنی تا به امروز نیز در شهر چند ملیتی بیتالمقدس حضور فعال دارند.
در سده چهارم میلادی، آثاری از دوران حیات جسمانی حضرت مسیح (ع) کشف شد، از جمله صلیبی که حضرت مسیح (ع) را بر روی آن مصلوب کردند. پس از این کشف شبههبرانگیز، ارمنیان یروساقم به دعوت هقینه(۶۱)، ملکه ارمنی تبار امپراتوری روم در ۳۲۴م، برای ساختمان یادمانهای مقدس، به دیگر مسیحیان یروساقم پیوستند. اتحاد فرقهها و مذاهب گوناگون مسیحی تا یک سده پس از تشکیل شورای خلقیدون، در سده پنجم میلادی، پا بر جا ماند.
در ۶۱۴م، خسرو دوم، پادشاه ساسانی، پس از شکست دادن هراکلیوس، امپراتور بیزانس و تصرف فلسطین، اسقف ارمنیان را به اسارت گرفت و صلیب معروف را با خود به ایران برد. چهارده سال بعد کنستانتین سوم(۶۲)، امپراتور بیزانس، توانست صلیب را بازپس گیرد و شخصاً آن را به بیتالمقدس باز گرداند.
هنگامی که مـوج تفرقهافکـن ناشی از شورای خلقیـدون در پایان سـده ششم میـلادی به یروساقم رسید، ارمنیان تحت فشار سیاسی بیزانس و کلیساهای نزدیک به آن در تنگنا قرار گرفتند. برتری کلیسای یونانی، که از پشتیبانی حامیان پرتوان اروپایی آن نشئت میگرفت، با ورود عربها به صحنه قدرت، ۶۳۷م،(۶۳) به تعادل رسید. از آن پس، میزان حمایت دو قدرت خارجی، امپراتوری بیزانس و اعراب، تعیین کننده پیروز این میدان عقیدتی و نزاعهای تند ناشی از آن بود. رقابت عقیدتی ارمنیان و کلیساهای کوچکتر پیرو آنان با کلیساهای قدرتمند انحصارطلبی که از حمایت امپراتوریهای بیزانس و روم بهره مند بودند تا اشغال شام به دست استعمارگران عثمانی در اوائل سده شانزدهم میلادی، ادامه یافت.
ارمنیان یروساقم مدعی بودند که، در زمان حیات پیامبر اسلام (ع) رهبر کلیسای ارمنی، با آیندهنگری و پیشبینی حمله قریبالوقوع سپاهیان عرب، شخصاً در مکه به محضر ایشان رسیده و از وی قول حمایت کامل از حقوق کلیسای ارمنی را در بیتالمقدس دریافت کرده. در سدههای بعدی، ارمنیان یروساقم دریافت فرمانی از خلیفه عمر بن خطاب(۶۴)، فاتح بیتالمقدس، مبنی بر حمایت او از فرمانروایان عرب محلی و دیدگاه مثبت اسلام در باره انجام مناسک دینی جامعهشان را مؤید ادعای خود میدانستند.
گویا حقوق کلیسای ارمنی در دوران استیلای عربها، در حد حقوق کلیسای یونانی بوده. این در حالی است که گزارش محققانی مانند آرا سانجیان(۶۵) نشان میدهد که از سویی به دلیل ضعف جامعه ارمنی یروساقم در پرداخت مالیات به حاکمان عرب و از سوی دیگر حمایت بیدریغ امپراتوری بیزانس از کلیسای یونانیان بیتالمقدس برای کسب قدرت، داراییهای خود را به میزان چشمگیری از دست داده بوده است.
اوضاع کلی ارمنیان یروساقم در دوران صلیبیون و حکمرانی آنان بر بیتالمقدس ـ به دلیل همراهی پادشاهان ارمنی دودمانهای روبینیان، هتومیان و لوسینین کیلیکیه و حاکمان لاتینیتبار فاتح شام ـ رونق فراوان گرفت. بزرگترین دستاورد این دوره، بنای کلیسای بزرگ و مجتمع صومعه هاکوپیانتس مقدس (سنت جیمز با یعقوب مقدس) در محله ارمنیان شهر قدیمی بود. کلیسای هاکوپیانتس مقدس در محل زندگی و مقبره جیمز صغیر(۶۶)، نخستین اسقف بیتالمقدس و محل دفن سر بریده جیمز کبیر(۶۷)، بنا شده. جیمز کبیر نخستین کسی است که به عیسا بن مریم پیوست و یکی از سه شاهد رستاخیز او بود. سر وی به دستور هرودس آگریپا(۶۸)، آخرین پادشاه رومی فلسطین، در ۴۴م با شمشیر از بدن جدا شد.(۶۹)
کلیسای هاکوپیانتس مقدس در مکانی در مرتفعترین نقطه کوه سیون بنا شده. کلیسای ارتدوکس یونانی، این مکان را پیشتر، در سده یازدهم یا دوازدهم میلادی، به جامعه ارمنیان واگذار کرده بود. پس از ساخت مجتمع، هیئت امنایی از مقامات روحانی و غیر روحانی یروساقم و به ویژه فرهیختگان و مدیران با تجربه از دیاسپورای ارمنی به نام برادران جیمز مقدس(۷۰) تشکیل شد. وظیفه این هیئت اداره سازمان مجتمع ، رسیدگی به امور اسکان خادمان مجتمع ، طلاب و زائران ارمنی، که بیشتر از کیلیکیه میآمدند، مرمت اموال و بناهای مقدس و حفاظت از آنها بود.
تاریخ دقیق تبدیل مجتمع هاکوپیانتس مقدس به خلیفهگری و انتصاب بالاترین مقام کلیسای آن در جایگاه اسقف یروساقم مشخص نیست. منابع ارمنی و عربی ـ از جمله شیخ احمد حنبل(۷۱)، که در بیتالمقدس مهمان روحانیای به نام آبراهام (۶۳۷ ـ ۶۶۹م) بوده ـ از او با عنوان نخستین خلیفه بیتالمقدس نام میبرند(۷۲) در فرمانهای خلیفه دوم عمر نیز از خلیفهای به نام آبراهام یاد شده. وی با تأیید مقام اسقفیاش به دست خلیفه عرب، در ۶۴۱م، در واقع مهر تأیید جدایی کلیسای ارمنی از کلیسای یونانی را دریافت کرد. برخی منابع، سال ۱۳۱۱م، را تاریخ تأسیس خلیفهگری یروساقم میدانند. در این تاریخ هیئت برادران جیمز مقدس از قبول رهبری خلیفهگری کیلیکیه سر باز زد و روحانیای به نام سرکیس را در مقام اسقف یروساقم منصوب کرد. هویت قانونی کلیسای ارمنیان یروساقم از زمان جدایی از کلیساهای لاتین در سده هفتم میلادی، شکل گرفت و با تکمیل بناهای مجتمع هاکوپیانتس مقدس در سده دوازده میلادی به ثبات رسید.
بر سر در کلیسای هاکوپیانتس مقدس، در بخش تحتانی طاق، سنگ نبشتهای به دستور سعید ابومحمدی، سلطان مصر، در ۱۴۳۷م، با این مضمون حکاکی شده:
«این کلیسا برای ابد متعلق به جامعه ارمنیان است و جای هیچ شکی برای احدی وجود نخواهد داشت».
حکاکی و نصب این سنگنوشته را به دوران بازپسگیری بیتالمقدس از دست صلیبیون در سده دوازدهم میلادی نسبت میدهند. نقل است فاتحان شهر مقدس در ۱۱۸۷م، تصمیم گرفته بودهاند که بسیاری از کلیساها را به مسجد تبدیل کنند. در این میان، صلاحالدین ایوبی، با قرار دادن شرطی خاص درخواست روحانیان ارمنی را برای سپردن کلیسا به آنان، پذیرفت. فاتح بیتالمقدس دستور داده بود که کلیه درها و پنجرههای کلیسا را سنگچینی کرده و کلیسا را به مدت هفت سال تا ۱۱۹۴م، بر روی مسیحیان ببندند. روحانیان ارمنی در این مدت تنها اجازه داشتند که نشانی از کلیسا را، چون نمادی از آن زنده نگه دارند. روحانیان کلیسا تنها چلچراغ بالای محراب اصلی را در مقام نمادی از کلیسا انتخاب و روشن نگه داشتند. با رعایت شرط و در پایان هفت سال، آنان توانستند موافقت حاکمان را برای ثبت مالکیت کلیسا به نام جامعه ارمنیان و تولیت دائمی کلیسای هاکوپیانتس مقدس کسب کنند.
سرگذشت کلیسا و مجتمع هاکوپیانتس مقدس شباهت فراوانی به سرگذشت زادگاه ارمنیان دارد. در این مکان نیز، ارمنیان برای سدهها دور هویت دینی و مذهبی خود گرد آمدند و تمام تلاش خود را بری حفاظت از آن، در برابر متجاوزین ضد مسیحیت و بیگانگان پیرو دیگر مذاهب مانند کاتولیسیسم رومی، مصروف داشتند.
مرمت و نوسازی کلیسای هاکوپیانتس مقدس مرهون زحمات بیمانند اسقف گریگور شیراوانتسی(۷۳)، ملقب به زنجیردار (زینجیرلی به ترکی)، است. شیراوانتسی در سده هجدهم میلادی، در وضعیتی که مجتمع غرق بدهیهای توانفرسا بود، سرپرستی کلیسا را پذیرفت. وی که مصمم به رفع مشکلات مالی کلیسا بود، صلیبی را بازنجیر سنگین آهنی تدارک دید، آن را بر گردن خود آویخت و نذر کرد که فقط وقتی آن را باز خواهد کرد که مشکلات مالی کلیسا کاملاً بر طرف شده باشد. روحانی فداکار، در طول هشت سالی که زنجیر نمادین را بر گردن خود حمل میکرد، به قسطنطنیه و حلب رفت و به جمعآوری اعانه پرداخت. با تلاشهای او پس از این مدت کلیسا توانست بر مشکلات خود فائق آید. این زنجیر در کلیسای سورپ استپانوس که در جوار کلیسای هاکوپیانتس مقدس است، در یکی از حجرههای محراب غسل تعمید نگهداری میشود. ارمنیان، گریگور زنجیردار و سلف روحانی او، اسقف گریگور باروندار (۱۶۱۳ـ ۱۶۴۵م)، را ناجی کلیسای هاکوپیانتس مقدس میدانند. کلیسای مرسلی ارمنی در ۲۰۱۵م، این دو روحانی را به طور رسمی قدیس اعلام کرده است.
جامعه روحانی ارمنیان یروساقم با استیلای صلاحالدین ایوبی بر شهر مقدس و تأیید حاکمیت ارمنیان بر اماکن مقدس به آرامش بیشتری رسید. برخی از منابع ارمنی این فرمانده کرد مسلمان را بنا بر آنکه در روستایی در نزدیکی دوین، پایتخت ارمنستان(۷۴)، به دنیا آمده دارای تباری ارمنی دانستهاند. احتمالاً، نظر مثبت این فرمانده عرب به ارمنیان، ناشی از دشمنی دیرینه او با یونانیان و لاتینیها و یا به دلیل نسب ارمنی او بوده است. به دنبال اصلاحات مقطعی و تعیین میزان جزیه در دوران حکومت ایوبیان، ارمنیان و نهادهای جامعه ۱۵۰۰ نفری آنان در یروساقم از پرداخت مالیات معاف شدند اما زائران ارمنیای که همراه صلیبیون از کیلیکیه میآمدند مشمول این معافیت نمیشدند.
الناصر محمد بن قلاوون ترکتبار، نهمین سلطان مملوک (سلطنت ۱۲۹۳ـ ۱۳۴۱م)، نیز خلافت اسقف سارکیس (خلافت ۱۲۸۱ ـ ۱۳۱۱م) را مورد تأیید قرار داد و دستور حک فرمانی را بر سر دیوار جنوبی محله ارمنیان صادر کرد:
« به فرمان سلطان مملوک، قانون قدیم فسخ و ارمنیان دیر الارمن، از پرداخت مالیات معاف میشوند و ابطال در ۸۵۴ هجری (۱۴۵۱م) در کتب شریف درج میشود. لعنت خداوند بر هر کس و پسر کسی که اخذ مالیات را از این پس از سر گیرد».
دوران پس از حکومت ایوبیان شاهد بیثباتی در همه سطوح بود. در ۱۳۰۰م، هتوم دوم، پادشاه کیلیکیه، یروساقم را فتح و سه سال بر آن حکومت کرد. با اشغال فلسطین و کیلیکیه به دست مملوکان مصر، سلطنت هتوم دوم و دوران پادشاهی کیلیکیه بر یروساقم نیز پایان یافت.
لشکریان سلطان سلیم، امپراتور عثمانی، فاتحان بعدی بیتالمقدس در ۱۵۱۷م بودند. عثمانیها در آغاز ساختار اجتماعی بیتالمقدس را تغییر ندادند، امنیت جوامع دینی را تضمین کردند وحق مالکیت اماکن مقدس را محترم شمردند. عثمانیها پس از استقرار کامل، متوجه ساختار اداری شهر شدند و بر اساس تنظیمات یا سازمان اداری جاری در قسطنطنیه، معروف به میلت(۷۵)، نظام رهبری اماکن مقدس را، به باور خود، اصلاح کردند. در نتیجه این اصلاحات، مسئولیت کامل رهبری کلیساهای همکیش ارمنیان حواری ـ یا مخالفان نتایج شورای خلقیدون ـ مانند قبطیها، حبشیها و ارتدوکسهای سوری بر عهده کلیسای حواری ارمنی یروساقم گذاشته شد. رابطه بین این کلیساها، تا کنون نیز به همان صورت باقی مانده است.
چهار سده حکمرانی عثمانیها بر بیتالمقدس نمیتوانست بدون بیعدالتیها سپری شده باشد. مقامات عثمانی، برای جلوگیری از برخوردهای مذهبی، در مناقشات جوامع مسیحی با یکدیگر مداخله میکردند. بیشتر ارتدوکسهای یونانی بیتالمقدس تابعیت عثمانی داشتند در حالی که، اعضای جامعه کاتولیک آن تابع سیاست کشورهای اروپایی بودند. امرای عثمانی بر همین اساس، معیاری برای تمایز میان دوست و دشمن تعیین کرده بودند. البته، این معیار با رشوه و اخاذی تغییر مییافت و کفه ترازو به نفع نهادی سنگینی میکرد که مبلغ بیشتری میپرداخت.
در سده هجدهم و نوزدهم میلادی، اوضاع منطقه و جهان تغییر کرد و ضعف تدریجی عثمانی، اروپاییان را متوجه بیتالمقدس ساخت. جبههگیری کشورهای اروپایی رنگ دیگری گرفت. روسهای ارتدوکس به طرفداری از کلیسای ارتدوکس یونانی و کشورهایی مانند فرانسه و پروس به طرفداری از کلیسای کاتولیک برخاستند. بیتالمقدس گرفتار در بند عثمانی، پس از سالها انزوای اجتماعی و سیاسی و در پی نخستین شکست امپراتوری عثمانی در جنگهای کریمه و بالکان و انعقاد عهدنامههای صلح پاریس وبرلین، به ترتیب در ۱۸۵۵م و ۱۸۷۸م، راه ورود عوامل سیاسی را به ساختار مذهبی خود باز کرد.
جامعه ارمنیان یروساقم در این برهه از زمان، در نبود هرگونه نهاد حمایتگر خارجی، در انزوا قرار گرفت و مجبور به عقبنشینی از مواضع خود شد. کلیسای ارمنی، در سه نوبت ـ در سالهای ۱۶۵۹م، ۱۷۳۴م و ۱۸۰۸ تا ۱۸۱۳م ـ در آستانه از کف دادن مالکیت مجتمع هاکوپیانتس مقدس قرار گرفت و عملاً، در سالهای ۱۶۵۸ و ۱۶۵۹م به مدت هجده ماه نظارت بر مجتمع را به طور کامل به نفع کلیسای ارتدوکس یونانی از دست داد. آخرین تهدید برای کلیسای ارمنی یروساقم فرمانهای سلطان محمود ثانی و سلطان عبدالمجید بود. سلطان محمود طی فرمانی در ۱۸۱۳م، انجام هرگونه تغییر و اصلاح را در سازمان دینی بیتالمقدس ممنوع کرد. فرمان سلطان عبدالمجید نیز، که در ۱۸۵۲م، در تأیید حکم سلطان پیشین صادر شد، در تمام دوران اقتدار امپراتوری عثمانی، تا ۱۹۱۶م و حتی، پس از سقوط آن در سالهای حکومت بریتانیاییها، اردنیها و اسراییلیها بر شهر مقدس بر قرار ماند.
ساختار قانونی روحانیت در جوامع مسیحی شهر مقدس، معروف به نظم حاکم(۷۶)، از زمان تدوین آن در۱۸۵۰م، تاکنون به همان صورت اولیه باقی مانده است.
محله ارمنیان یروساقم
محله ارمنیان در جنوب غربی شهر قدیمی، با مساحتی در حدود ۱۵۰٬۰۰۰ متر مربع (۳۰۰ در ۴۵۰ متر)، یک ششم سطح کل شهر قدیمی بیتالمقدس، چهار شهر، را در بر میگیرد. این محله که، وسعت آن کمتر از سه محله دیگر است، از نظر تعداد ساختمانها، تشکیلات مذهبی و اداری و واحدهای مسکونی همیشه پر تراکمترین محله بیتالمقدس و کناره باختری رود اردن بوده است.
سده شانزدهم میلادی سلطان سلیمان اول، امپراتور عثمانی، دستور داد تا برای حفاظت از مکان های مقدس مسلمانان حصاری به طول چهار کیلومتر در پیرامون شهر قدیمی بسازند. حصار جدید بر روی ویرانههای دیوار قدیم و بدون بازگشایی دروازههای سنگچینی شده قدیمی آن ساخته شد. به فرمان عثمانیها شش دروازه جدید در اطراف این حصار تعبیه شد، که تا کنون پا برجا است. رفت و آمد از دروازههای شهر قدیمی در دوران حکومت عثمانی تابع قوانینی خاص بود و دروازههای آن پیش از غروب آفتاب بسته میشد. در سال ۱۸۸۷م، هنگام حفاریهای ۱۹۰۰م، یکی از این دروازهها به نام دباغها را، کشف، باز سازی و در اختیار گردشگران گذاشتند.
دروازهها را اغلب بر اساس نام مکانی که در خارج از شهر محل مراجعه اهالی بود یا بر اساس نوع استفاده از آن محیط، نامگذاری میکردند؛ برای مثال، دروازه سیون به سمت کوه سیون باز میشد، دروازه دمشق رو به جاده منتهی به شهر دمشق بود و دروازه های فضولات و دباغها به فضاهایی در پشت این دروازهها اشاره میکرد که به دفن فضولات و دباغی اختصاص داده شده بود.
به جز نه دروازه اصلی به نامهای حیفا، جدید، دمشق، گلها، شیرها، شرقی، فضولات، دباغها و سیون، دروازههای دیگری نیز در ابعادی کوچکتر وجود داشتهاند که در حال حاضر سنگچینی شده و مسدود است. یکی از این دروازههای کوچکتر، از قدیم به ورود و خروج بدون مانع زائران ارمنی اختصاص داشت. امروزه برای ورود و خروج از شهر، هشت دروازه استفاده میشود. دروازه نهم یا دروازه شرقی به امید ورود نجات دهنده بعدی، از زمان بازسازیها قفل است. دروازه سیون(۷۷) در ضلع جنوبی محله ارمنیها موقعیتی خاص دارد. این دروازه راه اصلی ورود و خروج به دو محله ارمنیان و یهودیان در شهر قدیمی است.
مقدسترین اماکن مسیحیان جهان درشهر قدیمی قرار دارد. این مکانها کلیساهایی هستند که بر روی محلهای منسوب به مکان دستگیری، زندانی کردن، به صلیب کشیدن حضرت عیسا مسیح (ع) و تدفین و عروج او بنا شدهاند. حفاظت از مکانهای مقدس واقع در محله ارمنیان به مقامات ارمنی و مکانهایی که در محله مسیحیان قرار گرفته، (عربهای مسیحی) به طور همزمان به سه جامعه یونانی، ارمنی و کاتولیک سپرده شده است.
با وجود قدمت حضور هزارساله ارمنیان در شهر قدیمی و تأثیر مثبت آنان درفضای روحانی سرزمین مقدس، جامعه ارمنیان آن را به هیچ وجه نمیتوان یک واحد اجتماعی محلی یا بومی متعلق به این منطقه دانست. جامعه ارمنیان یروساقم تفاوتی عمیق با دیگر جوامع مسیحی بیتالمقدس و خاور نزدیک دارد که به طور عمده در خاک عربی شام و دیگر نواحی همجوار سرزمین مقدس به ویژه فلسطین ریشه دواندهاند. در حالی که ریشه ارمنیان یروساقم را تنها میتوان در آسیای صغیر، قفقاز غربی و اطراف کوه آرارات پی گرفت. ارمنیان یروساقم همیشه خود را بخشی از دیاسپورای ارمنی و دور از زادگاه مادری خود دانستهاند و بنا بر دلایل مشهود از امتزاج با دیگران پرهیز کردهاند. مکتب کلیسای ارمنی هم با مکتب کلیساهای اروپایی مانند کاتولیک رومی، ارتدوکس روسی، پروتستان و یونانی یا انطاکیه، تفاوتی عمده دارد. این اختلاف اعتقادی، که پس از شورای خلقیدون در سده پنجم میلادی به اوج خود رسید، کلیسای ارمنی را از همان زمان در انزوایی خود خواسته قرار داد.
بیشتر جوامع مسیحی بیتالمقدس ـ به جز ارمنیان ـ که پیرو کلیسای اروپایی هستند، با گذر زمان بخشی از هویت ملی خود را از دست داده و خود را با آداب و سنن بومیان عرب تطبیق دادهاند، تا جایی که در حال حاضر برخی از کشیشان و دیگر مقامات روحانی آن کلیساها، عرب یا فلسطینی هستند .
اجتناب از پذیرش باورهای مذهبی دیگر مسیحیان از یک سو و اصرار بر حفظ هویت ملی از سوی دیگر جامعه ارمنیان یروساقم را در جایگاهی انحصاری قرار داده است. این دو عامل سبب شده که دیگر مسیحیان بیتالمقدس نخواهند و اقوام دیگر نتوانند هویت ارمنیان را اقتباس کنند. حتی، آحاد جوامعی چون قبطیها، سریانیهای سوری و حبشیها، که همکیش و هممرام مسیحیان حواری ارمنی هستند، نمیتوانند ملیت ارمنی داشته باشند. در عین حال، معدود ارمنیانی هم که پیرو کلیساهای کاتولیک یا ارتدوکس شدهاند، امکان ترک ملیت ارمنی خود را ندارند. کلیسای ارمنیان کاتولیک در محله مسلمانان بر روی خیابان دولورسا(۷۸) (الطریق الالام ) قرار دارد. این خیابان مسیر عبور حضرت عیسا مسیح (ع) به سمت مکان تصلیب بوده.
از آنجا که تغییر ملیت و ارمنی شدن اقوام دیگر امکانپذیر نیست، کلیسای حواری ارمنی نیز هیچ فرایندی را برای تبلیغ دین مسیحیت کلیسا و آئین مذهب خود پیشبینی نکرده است. جامعه ارمنیان یروساقم، که در آن، ملیت و مذهب با یکدیگر تلفیق شده نمونه کوچکی از نظریه جامع کلیسای حواری ارمنی است که از سدهها پیشتر روحانیان ارمنی آن را تدوین کردهاند.
پدیده سومی نیز محله ارمنیان را از دیگر محلههای شهر قدیمی جدا ساخته است. در سالهای نخست بیشتر ارمنیان محله در داخل مجتمع کلیسای هاکوپیانتس مقدس زندگی میکردهاند. آنان در۱۳۴۰م دیواری گرداگرد محله خود کشیدند و آن را به صورت محدودهای محصور در داخل شهر محصور قدیمی در آوردند. نگهبانان مجتمع، هنوز هم مانند گذشته، هر شب چهار ورودی محله را میبندند. عبور از آنها درساعات شب منوط به اجازه مقامات روحانی مجتمع است. تردد به مجتمع در طول روز برای عموم آزاد است و گردشگرانی که برای دیدن محلههای شهر قدیمی از دروازه سیون، در ضلع جنوبی محله ارمنیان، وارد میشوند، احساس نمیکنند که از میان یک مجتمع مذهبی محصوری میگذرند که مأمن بیشتر ارمنیان شهر قدیمی است.
ساختار مجتمع کلیسای هاکوپیانتس مقدس یا شهرک ارمنینشین درون محله ارمنیان را نمیتوان با بافت عادی شهرکها و روستاهای کنونی مقایسه کرد. در اینجا، کف کوچهها و دیوارهای قطور خانهها همگی از نوعی سنگ آهکی به نام لایم استون(۷۹)، ساخته شده که از کوههای الخلیل (هبرون) در کرانه غربی رود اردن، استخراج میشود. خانههای مسکونی در واقع بخشی از یک مجتمع به هم پیوسته است، مجتمعی از حجرههای کوچک محصور در میان دیوارهای سنگی قطور با سقفی گنبدی و طاقچهها و حفرههای گود فراوان.
معماری ساختمانها و طراحی آنچه به آنها اتاق اطلاق میشود، بر اساس نیاز راهبانی بوده که طالب کنجی خلوت و ساکت بودهاند. محلههای مسکونی مجتمع به نام زادگاه ساکنان آن، مانند مجتمع ازمیریها یا آداناییها یا بر اساس حرفه آنان نام گذاری شده. مدمدان و بلغورچی نام خانوادگی شماری از ساکنان بوده که نسل اندر نسل به کار شمعسازی یا آردسازی مشغول بودهاند و در حال حاضر، معبری به نام خود در محله دارند.
به جز چند خانه مسکونی، که در خیابانهای اطراف مجتمع قرار دارد، خانههای حدود بیست خادم و روحانی کلیسای هاکوپیانتس مقدس و حدود پنجاه طلبه صومعه و ۱۵۰۰ تن از افراد با مشاغل آزاد با خانوادههایشان، در داخل محوطه مجتمع کلیسایی قرار گرفته. بیشتر کسانی که در بخش اداری کلیسا به کار اشتغال ندارند یا جزو روحانیان آن نیستند، در خارج از شهر قدیمی اشتغال دارند. بیشتر ارمنیان یروساقم دارای تحصیلات عالی از دانشگاههای اروپاییاند و از این جهت، جامعه ارمنی شهر قدیمی یروساقم خود را تحصیل کردهتر از سه جامعه دیگر شهر میداند.
وجود دیاسپورای گسترده ارمنیان سبب شده تا ساکنان محله به سفر به نقاط گوناگون جهان و آشنایی با فرهنگ غربی و معاشرت با دیگر مهاجرنشینهای ارمنیان در سراسر جهان علاقهمند باشند. فرصت سفر به ارمنستان و دنیایی بسیار بزرگتر از شهر قدیمی و کسب تحصیلات عالی در رشتههای گوناگون از یک سو و تعلق خاطر به موطن روحانی شهر قدیمی و تمایل تحصیلکردهها به بازگشت به شهر مقدس از سوی دیگر محله ارمنیان یروساقم را به اجتماعی غیر متعارف تبدیل کرده. تضاد معنویات و امور دنیوی نمودی خاص در جامعه ارمنیان یروساقم دارد.
جامعـهای که هدف جمعی، برنامه کاری و ساخـتار مدیریتـی خود را وقـف معنویات کرده، قاعدتاً باید با جوامعـی که درگیـر مسائل دنیـوی هستند، در تضـاد باشد. پایبندی چنین جامعهای به خود و احتـراز از هـر گونه رویارویی نامطلوب، به طور طبیعی آن را به انزوا میراند. ساکنان روحانی و غیر روحـانی مجتمـع کلیسای هاکوپیانتـس مقـدس نیـز نباید جـدای از این قاعـده باشنـد درحالـی که زندگی مسالمتآمیز ارمنـیان یروساقـم، گویای واقعیـتی کامـلاً متفـاوت است. زنـدگـی مسالمتآمیز روحـانیان و غیر روحانیان و ترکیـب استثنایـی این دو قـشر در یـک محله، بازتابی ازویژگیهای قومی ارمنیان است که دین و ملیت را سرچشمه یکدیگر میدانند. به جز همزیستی موفق این دو قشر، خادمان کلیسا و راهبان صومعهنشین نیز در زیر سقف مجتمع هاکوپیانتس مقدس زندگیای مسالمتآمیز دارند که در فصلی جداگانه در انتهای این مقاله به آن پرداختهایم.
مهاجرت ارمنیان به شهر مقدس را زائران ارمنی آغاز کردند. در پی ترجمه موفق انجیل به دست همراهان و شاگردان مسروپ ماشتوتس مقدس، روحانیان فرهیخته ارمنی، کسانی را به ادسا، مقدونیه، انطاکیه، یونان و … زائرانی نیز به یروساقم اعزام کردند تا در امر حیاتی ترجمه کتابها و متون دینی و فلسفی از زبانهای آشوری، یونانی و لاتین، مشارکت کنند.
ترجمه پیام عیسی مسیح (ع) و حواریون او از زبان اصلی به زبانی دیگر نیازمند تعمق زیاد در درک مفاهیم و تفسیر صحیح بود. رساندن این پیام به عامه مردم نیز کوشش بسیار میطلبید. این چالش بزرگ و وظیفه سنگین را تنها کسانی میتوانستند بر عهده گیرند که معتقد راستین پیام، مسلط به زبان اصلی و آشنا به زبان مقصد باشند. کلیسای ارمنی این وظیفه را به روحانیان جامعهای سپرد که تنها ۱۵۰سال پس از قبول مسیحیت، در ۴۵۱م، دارای الفبای زبان مادری شده بود.
تفسیر فروع دین نیزچالش مهم دیگری بود. روحانیان اقوام گوناگون مقیم شهر مقدس و کشورهای همجوار پیش از روحانیان ارمنی شروع به تفسیر و ترویج کلام پیامبر کرده بودند. تفاوت در سنتها و فرهنگها از یونانی و رومی گرفته تا مصری و عبری، باعث ظهور مذاهب گوناگون در جامعه یک پارچه مسیحی در شهر مقدس شده بود. نگرانی در باره انحراف از پیام حضرت مسیح (ع) در نتیجه تولد تفسیرهای گوناگون انجیل به دست اقوام گوناگون با فرهنگها و سنتهای گوناگون سبب شد تا جامعه بزرگ مسیحی روم، گرد همآییهای را تشکیل دهد. رومیها در پی مخالفت ارمنیان با نتایج نشست خلقیدون و اعلام جدایی از مذهب منتخب رومیها، فرمان اخراج ارمنیان حواری و مسیحیان هم عقیده با آنان مانند مصری و سوری و هندی و حبشی را از جمع خانواده مسیحی بیتالمقدس صادر کرد. تقسیم مغرضانه اراضی و اماکن مقدس شهر قدیمی مانند کلیساها، خانقاهها و نیاشگاهها در پی جدایی مذهبی از کلیسای روم، به تدریج ارمنیان و هممسلکان آنان را منزوی ساخت. در نتیجه، جامعه ارمنیان شهر مقدس اندکاندک مسیر خودکفایی را بر گزید و در سده هفتم میلادی نخستین صومعه را برای راهبان خود بنا نهاد.
سده هفتم و یازدهم میلادی از نقاط عطف در زندگی جامعه ارمنی یروساقم به شمار می رود.
هجوم عربها به شام در نیمه دوم سده هفتم میلادی و دشمنی ذاتی آنان با امپراتوری روم و حاکمان یونانی بیتالمقدس و شروع جنگهای صلیبی در سده یازدهم میلادی تأثیری عمیق در ساختار اجتماعی شهر قدیمی یروساقم بر جای گذاشت. به دنبال این دو واقعه مهم، روحانیان ارمنی در سده هفتم موفق به تأسیس کلیسای هاکوپیانتس مقدس شدند و جامعه کاتولیک نیز به سهم خود در سالهای آغازین سده دوازدهم توانست مالکیت بخش مهمی از سرزمین مقدس را به نام خود ثبت کند.
در پی جنگهای صلیبی گروه نسبتاً بزرگی از ارمنیان کیلیکیه، از نظامیان گرفته تا شهروندان عادی، همراه لشکریان اروپایی در۱۲۹۱م، به بیتالمقدس و دیگر شهرهای فلسطین کوچ کردند. در این دوره جامعه ارمنیان شاهد شکوفایی خاصی بود و کلیسای هاکوپیانتس مقدس، که سدههای متوالی تنها مرکز اجتماع و نیایش ارمنیان حواری محسوب میشد، به جایگاه خلیفهگری ارتقاء داده شد.
شهر مقدس به دلیل، اهمیت خاصی که دارد، بارها دستخوش حملات مهاجمان و تحولات اجتماعی ناشی از آن شده است. فتح بیتالمقدس به دست صلاحالدین ایوبی در۱۱۸۷م از مهمترین این حملات بود. پیشوایان کلیسای ارمنی یروساقم، با پذیرش حکومت ایوبیان، مورد عنایت آنان قرار گرفتند. صلاحالدین به آنان اجازه داد تا منافع جامعه خود را حفظ کنند و مناسک مذهبی خود را به جای آورند. این آرامش با آغاز فرمانروایی مملوکان مصر(۱۲۵۰ـ ۱۵۱۷م) بر شام پایان گرفت. فشارهای اجتماعی و اخذ ناعادلانه مالیات، به زودی سبب مهاجرت برخی از ارمنیان از بیتالمقدس به سوریه و دیگر نقاط شام شد.
پس از مملـوکان، عثمانـیها بر بیتالمقـدس تسلط یافتـند. سازمان و ساخـتار اجتماعی بیتالمقدس طی چهارصد سال حکومت آنان بر شام (۱۵۱۷ـ۱۹۱۷م) دچار تغییراتی عمده شد. فرمان سلطان سلیم اول(۸۰) در سالهای آغازین سلطه عثمانیان بر بیتالمقدس در ۱۵۱۷م وضعیت قانونی دو جامعه مسیحی ارمنی و یونانی را به نحوی خاص ترسیم و تدوین کرد. فرمان سلطان نحوه مالکیت، نگهداری و استفاده از داراییها و اماکن شهر مقدس را مشخص میساخت. طبق این فرمان، کلیسای هاکوپیانتس مقدس مقر اختصاصی ارمنیان تشخیص داده شد و حفاظت از اماکن مقدسی چون کلیسای مریم مقدس (ع) و باغ جتسیمانی(۸۱) را به یونانیان شهر سپردند. مرمت و استفاده از آنها نیز بین جوامع مسیحی مشترک در نظر گرفته شد. تقسیمبندی جدید اختلافات شدیدی را به وجود آورد. این اختلافات بعدها، با بازسازی خلیفهگری لاتین در ۱۸۴۷م، شدیدتر هم شد. ساختار اجتماعی و مذهبی شهر مقدس، دو سده بعد با وضع قانون نظم حاکم، تثبیت شد.
فرمان نظم حاکم
وجود کلیساهای متعلق به مذاهب گوناگون مسیحی مانند حواری ارمنی، کاتولیک لاتین، ارتدوکس یونانی، ارتدوکس شرقی، قبطی، حبشی و …، نگهداری از نه مکان از مقدسترین مکانهای دنیای مسیحیت و انجام مراسم و مناسک، به ویژه در مکانهای مشترک از سدهها پیش مشکلاتی را سبب شده و جوامع شهرهای بیتالمقدس و بیتلحم را با تفرقه مواجه ساخته بود. پس از تصمیم جنجالی کلیسای ارتدوکس یونانی در یکشنبه پیش از عید پاک سال ۱۷۵۷م، به غصب همه اماکن مقدس بیتالمقدس از سویی و دخالت ناپلئون سوم و نیکلای اول، امپراتوران فرانسه و روسیه تزاری برای حمایت از کلیساهای ارتدوکس و کاتولیک از سوی دیگر، سلطان عثمان سوم، امپراتورعثمانی را به فکردخالت در امور و تعریف و تثبیت نهایی روابط و وظایف صاحبان مذاهب در سراسر فلسطین، به خصوص در شهرهای بیتالمقدس و بیتلحم انداخت.
فـرمان سلطان در ۱۷۵۷م، با نام نظـم حاکـم، به جـدال سنواتی کلیساها بر سر مالکیـت مکانهای مقدس مسیحیان در بیتالمقدس پایان داد. نظم حاکم ،شامل برنامهای مدون برای حفاظت، غبار روبی از اماکن و اموال مقدس کلیساها ـ حتی وسائل کوچکی مانند جاشمعیها و اسباب و زیورآلات محرابها ـ و استفاده روزمره روحانیان یونانی، ارمنی، قبطی، حبشی، آسوری، گرجی، روسی، آلمانی و… از آنها بود.
نظم حاکم(۸۲) محافظت از باغ جتسیمانی در دامنه کوه زیتون در شرق شهر مقدس، یا محل آخرین شام حضرت مسیح(ع) و دستگیری او، را به کلیسای کاتولیک سپرده است. کلیسای مقبره مقدس یا رستاخیز در بخش متعلق به مسیحیان بیتالمقدس که، بر روی اماکن مقدس مسیحیان بنا شده ـ مانند محل زندان موقت حضرت مسیح (ع) پیش از محاکمه، محل به صلیب کشیدن حضرت، محلی که در آن عیسی مسیح (ع) را کفن کردهاند، محل عروج ایشان ـ در اختیار مذاهب گوناگون قرار گرفته. برنامهای مدون نیز برای انجام مراسم دینی مذاهب مختلف و نگهداری از مکانهای مقدس این کلیسا، به طور مشترک، در نظم حاکم در نظر گرفته شده است.
نظم حاکم، براساس سنتی قدیمی یک مسلمان را کلیددار کلیسای مقبره مقدس کرد. وظیفه کلیدداری از زمان حکومت صلاح الدین ایوبی در سده دوازدهم میلادی به خانوادههای مسلمان سپرده شده و مسئولیت باز و بسته کردن روزانه درهای ورودی کلیسا نسل به نسل بر عهده ورثه خانوادههای مسلمان بود. بندی از فرمان سلطان سلیم این سنت را به مادهای قانونی تبدیل کرد و سبب شد به صورت سنتی تغییرناپذیر در آید که تا به امروز رعایت می شود. جوده الحسینی و نصیبه، نام خانوادگی خانوادههایی است که بزرگان آنها از ۱۲۴۶م تا کنون نسل اندر نسل کلیددارکلیسا بودهاند.
محراب وارتان و دیگر شهدای مقدس ارمنی، که در زیرزمین کلیسای مقبره مقدس در بخشی از نیایشگاه گریگور روشنگر قرار گرفته، به ارمنیان تعلق دارد. نیایشگاه گریگور روشنگر نخستین کلیسایی است که در سده چهارم میلادی به دست کنستانتین، امپراتور روم، در بیتالمقدس ساخته شده و بر این اساس، تاریخ اصلی تأسیس کلیسای مقبره مقدس نیز سده چهارم میلادی است. برای رسیدن به این نیایشگاه اختصاصی ارمنیان، باید با طی ۲۹ پله به زیرزمین کلیسای مقبره مقدس رفت. انجام مراسم نیایش در نیایشگاه گریگور روشنگر به طور انحصاری در اختیار روحانیان ارمنی قرار دارد ولی زمان نیایش ارمنیان در کلیسای مقبره مقدس، طبق قوانین نظم حاکم، مشخص و محدود شده است. زمان نیایش ارمنیان طبق برنامه در ساعت ۴ صبح هر روز پیش از روحانیان مذاهب دیگر، بعد از ظهر هر روز و مدت زمانی طولانیتر در عصر روزهای یکشنبه تعیین شده و تغییرناپذیر است.
نیایش بر مزار حضرت مسیح (ع) نیز برنامهریزی شده. هر شب بدون استثنا، از ساعت ۱۲ تا ۷ صبح، محل نیایش ابتدا در اختیار یونانیان و سپس، به ترتیب در اختیار نمازگزاران ارمنی و کاتولیک گذاشته میشود. نردبانی چوبی، به نشانه تغییرناپذیری قانون، از ۱۷۵۷م تا کنون در بالای در ورودی کلیسای مقبره مقدس، دست نخورده باقی مانده است. قانون نظم حاکم، تکلیف این نردبان را نیز مشخص کرده بود.
این نردبان از چوب درخت سدر لبنانی ساخته شده و در زیر پنجره روی ایوان کوچکی در نمای جنوبی ساختمان کلیسا، قرار گرفته. کلیسای ارمنی یروساقم، طبق فرمان نظم حاکم، مالک این نردبان است. گفته میشود راهبان ارمنی از این نردبان برای رسیدن به ایوانک زیر پنجره و هواخوری استفاده میکردهاند. پس از سرقت نردبان به دست یک طلبه غیر مرسلی در ۱۹۹۷م، و پیدا شدن آن پس از چند هفته، کلیسای ارمنی نردههایی را بر روی پنجره اتاق خود برای جلوگیری از سرقت احتمالی نردبان نصب کرده است. در سده نوزدهم میلادی، از این نردبان برای رساندن غذا به راهبان ارمنیای که به فرمان عثمانیها سالها در اتاق خود محبوس بودند استفاده شده. به دلیل نام بردن ازاین نردبان در فرمان سلطان عثمانی در ۱۵۷۵م، هیچ شخصیت حقوقی یا حقیقی نمیتواند آن را از نقطه کنونی جا به جا کند. براساس همین فرمان در حالی که اتاق، پنجره و نردبان متعلق به کلیسای ارمنی است مالکیت و حفاظت از نقشبرجسته رومی حاشیه زیرین ایوانک، به نام کلیسای ارتدوکس یونان ثبت شده و به همین دلیل گردگیری و محافظت از آن هرازگاهی سبب مناقشه بین دو کلیسا میشود.
جامعه روحانی و غیر روحانی یروساقم
جامعه ارمنیان یروساقم از یک گروه کوچک روحانی و گروه به نسبت بزرگتر غیر روحانی تشکیل شده بود. بنیان این جامعه بر اساس باورهای معنوی و موازین دینی بود و بر همین اساس نیز عمل میکرد. روحانیان، که اداره مجتمع را بر عهده داشتند، همگی در داخل محوطه مجتمع ساکن بودند، در حالی که گروه کوچکی از افراد غیر روحانی زندگی در بیرون از مجتمع را ترجیح داده بودند. هیئت برادران جیمز مقدس هسته مرکزی جامعه را تشکیل میداد. برخی از اعضای هیئت در مجتمع یا در بخش ارمنیان و حتی در بیتالمقدس زندگی نمیکردند. آنان در نقاط دیگری از دیاسپورای ارمنی مشغول انجام وظائف دینی خود بودند. با وجود این جزئی از جامعه محسوب میشدند و از احترام خاصی برخوردار بودند. آنان به دفعات از مجتمع بازدید میکردند. این بازدیدها هر بار با تشریفاتی خاص همراه بود. رسم استقبال از برادران هیئت، با تشریفات خاص، تا به امروز نیز رعایت میشود.
کلیسای هاکوپیانتس مقدس یا مرکز ثقل مجتمع محله ارمنیان، در ابتدا به صورت یک صومعه بنا نهاده شد. همانند صومعههای ارمنستان، هدف از تأسیس آن ایجاد مکانی خلوت و مناسب برای آموزش و مباحثه دینی و اختلاط معنوی طلاب و دانشپژوهان بود، در حالی که حضور روزافزون زائران و ادامه مناقشات بین صاحبان مذاهب بیشتر اوقات خلوت صومعهنشینان را بر هم میزد.
صومعه تنها پذیرای طلابی از ارمنستان و دیگر نقاط دیاسپورای ارمنی است. اما کسانی از میان ساکنان شهر قدیمی که مشتاق کسب درجات روحانی باشند، باید در کلیسای اجمیادزین ارمنستان تحصیل کنند. افراد غیر روحانی مجتمع به طور معمول به کارهایی چون نگهبانی، غبارروبی، آشپزی و در زمانهایی نیز، به امور اداری خلیفهگری میپردازند. اعضای خانوادههای غیرروحانی در اعیاد بزرگ مانند عید پاک، که کلیسا مملو از زائران میشود، برای شرکت در مراسم مذهبی و حمل بیرقها و مشعلها از یکدیگر سبقت میگیرند. این خانوادهها، که حضورشان در مجتمع روحانی ارمنیان یروساقم به سدههای پیش باز میگردد، به غیر از شرکت در مراسم مذهبی، در امور اداری محله نیز نقشی بر عهده دارند. در حال حاضر، معدود خانوادههایی از ارمنیان ساکن یروساقم ریشه خانوادگی خود را تا پانصد سال پیشتر میشناسند. یکی از این خانوادهها سکونت اجداد خود را در یروساقم در دوران پیشتر دانسته و شجرهنامه خانوادگیاش را تا سده یازدهم و دوازدهم میلادی پی گرفته است. بیشتر این اشخاص زائرانی بودهاند که سالها پیشتر خود را به قصد زیارت به شهر مقدس رسانده و به دلائل گوناگون، مانند نبود هزینه سنگین بازگشت، در یروساقم مانده و تشکیل خانواده دادهاند.
مقامات کلیسا همیشه به افزایش شمار زائران علاقه داشتهاند. آنان ضمن آنکه امکاناتی را برای اسکان حدود دوهزار زائر فراهم آورده بودند آمادگی داشتند تا نیازهای رفاهی آنان را نیز در داخل مجتمع تأمین کنند. امیران و اشراف ارمنی خارج از یروساقم و دیاسپورای ارمنی نیز با تأمین هزینه نیروی خدماتی لازم در فصلهای شلوغ زیارت، از مقامات روحانی مجتمع حمایت میکردند.
ارمنیان غیرروحانی محله در سده نوزدهم میلادی به دلیل تحصیلات عالیای که در اروپا کسب کرده بودند و نیز شم تجاریشان، از موقعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بسیار خوبی برخوردار شدند. بسیاری از آنان نمایندگی انحصاری شرکتهای خارجی را داشتند. برخی نیز مانند اعضا و خانواده مرادیان و سرابیون بنا بر تسلط به زبانهای خارجی به مقام کنسولی کنسولگریهای امریکا و معاونت کنسولی اتریش، پروس و برخی دیگر کشورهای اروپایی در یروساقم وحیفا منصوب شدند. بوقوس افندی زاکاریان مقام معاون متصرفات یروساقم را عهدهدار بود. ساهاک نرسسیان رئیس نظمیه بود و هووانس خاچاتوریان داروغه بیتالمقدس.
جامعه ارمنی بیتالمقدس در سده نوزدهم شاهد پیشرفتهایی کم نظیر بود. در ۱۸۳۳م، نخستین چاپخانه فلسطین در خلیفهگری ارمنیان بیتالمقدس در جوار کلیسای هاکوپیانتس مقدس تأسیس شد. چاپخانه در آغاز نشریات مربوط به مراسم نیایش و مطالب دینی را منتشر و نسخههای خطی قدیمی را تکثیر میکرد. در ۱۸۵۷م، آموزشگاهی برای تربیت روحانیان در کلیسا افتتاح شد. این آموزشگاه تا به امروز فعال است و حق بزرگی بر گردن جامعه روحانی مسیحیت حواری دارد. از ۱۸۶۶م، نیز ماهنامهای به نام سیون منتشر میشود که چاپ آن تا به امروز ادامه دارد. نخستین تلگرافخانه و پست شهر بیتالمقدس، که در اصل نماینده پست کشور اتریش بود، در ۱۸۶۹م، در محله ارمنیان افتتاح شد. تأسیس نخستین مدرسه دخترانه شهر مقدس در محله ارمنیان، تأسیس نخستین چاپخانه و برپایی اولین عکاسخانه بیتالمقدس(۸۳) در ۱۸۵۵م، نشانگر حضور موفق ارمنیان در سده نوزدهم در شهر مقدس بود.
داخل مجتمع هاکوپیانتس مقدس
(دیرالارمن مار یعقوب)
برقراری ارتباط سازنده بین دو گروه روحانی و غیر روحانی، در عین حفظ ارزشهای معنوی و تأمین نیازهای مادی در یک مجتمع دینی، نیازمند مدیریتی سازمان یافته است. انجام این کار هنگامی دشوارتر میشود که یکی از گروهها، شامل زیرگروه هم باشد. قشر روحانیان کلیسای هاکوپیانتس مقدس شامل کشیشها یا خادمان کلیسا و راهبان یا صومعهنشینان است که تا به امروز، در هماهنگی و با مسالمت در کنار یکدیگر زندگی کردهاند.
مالکیت اماکن مقدس وقفی یا موروثی، در میان همه جوامع دینی، از ادیان ابراهیمی گرفته تا دیگر آیینها همواره از حساسیتی خاص برخوردار بوده است. این حساسیت در شهری که همواره شاهد رقابت میان گروههای مذهبی مختلف بوده، به نوعی تقابل اعتقادی تبدیل شده بود. مقامات بیشتر کلیساهای بیتالمقدس، بزرگی ملک، شکوه معماری و حتی، حدود اختیارات برای غبارروبی تزیینات داخلی کلیسا را عاملی مهم در جذب هرچه بیشتر زائران مذاهب دیگر به کلیسا و آیین خود میدانستند. کلیسای ارمنی یروساقم این هدف را دنبال نمیکرد. اصرار کلیسای ارمنی برای تولیت بخشهای بیشتری از اماکن مقدس هدف دیگری داشت.
کلیسای مستقل حواری ارمنی میزان تولیت را لازمه قدرت و قدرت را لازمه بقای ملت ارمنی میداند. امیران و اشراف ارمنی نیز از روزگاران گذشته، تأسیس صومعه و کلیسا را در یروساقم سبب افزایش منزلت کلیسا و جزو افتخارات خود میشمردند. از این رو، شماری از مکانهای مقدس را به اسم بانیان آن نامگذاری کردهاند، مانند مامیگونیانتس(۸۴)، آرتزرونی(۸۵) و … صومعه کارناتسوتس(۸۶) نیز به فرمان سمباد باگرادونی، یکی از امیران پرنفوذ ارمنستان، ساخته شده است.
پذیرایی از زائران در مجتمع هاکوپیانتس مقدس اهمیت بسیار داشت. مسئولان اداری کلیسا در بندر حیفا، به استقبال مسافرانی که به قصد زیارت شهر مقدس از راه دریا به فلسطین میآمدند، شتافته و آنان را از طریق شهر رفح راهی یروساقم می(۸۷) کردند. زائران، به ویژه از اهالی متمول کیلیکیه، نیز بنا به رسم قدیمی پیشکش هدایا به اماکن مقدس، هدایایی را به کلیسا تقدیم میکردند. گنجینه با ارزش امروزی کلیسای هاکوپیانتس مقدس، مجموعهای نفیس از هدایای همین زائران است.
شماری گورستان درشهر قدیمی وجود دارد. علت آن اشتیاق فراوان مؤمنان ادیان گوناگون برای داشتن آرامگاهی ابدی در قلب مقدسترین مکان جهان بوده. محله ارمنیان نیز از این قائده مستثنا نیست. ارمنیان بنا بر باورهای خود در یکپارچگی دین و ملت، برای قربانیان ملی و خادمان کلیسای خود، ارزشی یکسان قائل هستند. مسؤلان مجتمع از این رو، یادمانهای فداییان ارمنی عضو لژیون ارمنیان ارتش فرانسه ـ فاتحان شهر مقدس در پایان جنگ جهانی اول ـ و قربانیان نژادکشی ۱۹۱۵م را، در جوار منزلگاه ابدی و اسقف زنجیردار و دیگر روحانیان بلندمرتبه کلیسای حواری ارمنی نصب کردهاند.
هفت چلیپاسنگ، یادمان هفت ایالت عثمانی است که شهروندان ارمنیشان در ۱۹۱۵م، به دست دژخیمان ترک به قتل رسیدند.
نام یکی از دو صومعه ارمنیان در مجتمع هاکوپیانتس مقدس، فرشتگان مقدس (صدر الملائک)(۸۸) است. این صومعه یک مرکز فرهنگی و آموزشی نیز محسوب میشود. ارمنیان شهر مقدس ادعایی در باره بالاتر بودن سطح آموزشیشان در مقایسه با صومعههای مشابه در ارمنستان نداشتهاند. شهرت صومعه فرشتگان مقرب به منزله مکانی بینظیر برای طلاب، صرفاً مرهون قرار گرفتن آن در این مکان خاص و تنوع فرهنگی انبوه زائران شهر مقدس و وجود کلیسای هاکوپیانتس مقدس است. مشاهیر ادب، فرهیختگان و روحانیان بلندمرتبهای که به زیارت شهر مقدس میآمدند، صومعهنشینان یروساقم را با دیدگاههایی نو آشنا میساختند. کلیسا نیز به سهم خود از هر فرصتی استفاده میکرد تا با دعوت از بزرگان کلیسای حواری و ادیبان ارمنی که، ساکن ارمنستان یا دیاسپورای ارمنی بودند، طلاب جوان را در محافلی صمیمی با تجربیات و دانش آنان محشور سازد.
آموزش طلاب تا سال ۱۸۴۳م و تأسیس نخستین آموزشگاه رسمی برای طلاب ارمنی در صومعه گئورگ مقدس درشهر رفح فلسطین به صورت غیر رسمی صورت میگرفت. آموزشگاه رفح دو سال بعد، در ۱۸۴۵م، به مجتمع هاکوپیانتس مقدس منتقل شد. پس از آن، مجتمع توانست امکان مسکن طلاب ارمنیای را که از کشورهای مصر، سوریه و لبنان به یروساقم میآمدند، در سراسر دوران تحصیل فراهم آورد. این آموزشگاه تنها به آموزش دانشپژوهان ارمنی خارج از یروساقم اختصاص داشته. جوانان یروساقم، که مشتاق تحصیل در رشته الهیات هستند، باید برای کسب تحصیلات دینی به کلیسای اجمیادزین در ارمنستان مراجعه کنند. آموزشگاه صومعه فرشتگان مقرب در دوران جنگ جهانی اول تعطیل و در ۱۹۲۰م، با امکانات بسیار پیشرفتهتر بازگشایی شد. آموزشگاه از آن پس با به کار گرفتن اساتید بهتر، به ویژه روحانیان بلندپایهای که از نژادکشی در ارمنستان غربی جان سالم به در برده و به یروساقم پناه آورده بودند، تبدیل به یکی از بهترین آموزشگاههای تربیت خادمان کلیساهای ارمنی در سراسر جهان شد.
خلیفهگری کلیسا، به ترتیب در ۱۸۴۶م و ۱۸۶۲م در یروساقم و نقاط تحت نظارت خود مدارس پسرانه و دخترانه تأسیس کرد. خلیفهگری علاوه بر این، برای گسترش فرهنگ ارمنی و حفظ آثار هنری آن ارزشی خاص قائل بود. این خلیفهگری علاوهبر این، برای نگهداری از آثار هنریای که کار زائران و طلاب بود، نقشی بسیار بزرگ در نجات سرمایههای هنری ارمنستان غربی و کیلیکیه ایفا کرد. گنجینه هنر خلیفهگری یروساقم پس از جنگ جهانی اول تبدیل به محل نگهداری آثاری شد که از کلیساها و صومعههای تخلیه و ویران شده به دست آمده بود و یا به دست پناهندگان نجاتیافته از نژادکشی عثمانی به یروساقم رسیده بود. آثار دستنویس گردآوری شده در موزه خلیفهگری یروساقم، پس از گنجینه اجمیادزین، غنیترین مجموعه اسناد و کتابهای دینی ـ فرهنگی ارمنیان جهان است. خلیفهگری رسالت فرهنگی خود را با افتتاح نخستین چاپخانه بیتالمقدس در مجتمع هاکوپیانتس مقدس و انتشار ماهنامه ادبی، اجتماعی و سیاسی سیون از ۱۸۶۶م ، تکمیل کرد. چاپ این نشریه در سالهای جنگ جهانی متوقف شد.
تا جنگ جهانی اول تقریباً تمام فعالیتهای مجتمع ارمنیان یروساقم، در فعالیتهای معنوی خلاصه میشد. نزاع دائمی با روحانیان دیگر کلیساها در تقسیم کارهایی مانند ترمیم و نوسازی مکانهای مذهبی؛ تزیین، حفاظت و غبار روبی از اموال کلیساها؛ برپایی برنامههایی برای جمعآوری اعانه و خدمت به زائران و جهانگردان، برنامه عادی روحانیان ارمنی را در کلیسای هاکوپیانتس مقدس تشکیل میداد. رسیدگی به امور کلیساهای قبطی مصر و ارتدوکس سوری و حبشی از نیمه سده هجدهم میلادی بنا بر قانون میلت عثمانی بر دوش روحانیان مجتمع هاکوپیانتس مقدس گذاشته شد. ملیگرایی، پس از جنگ جهانی اول و آثار دردناک آن برای ارمنیان ـ به ویژه در عثمانی ـ نقش بارزتری در فرایند وظائف مقامات خلیفهگری یافت.
نقش خلیفهگری یروساقم در تاریخ دینی و ملی ارمنیان در خارج از مرزهای سرزمین مادری، حائز اهمیت فراوانی است. این خلیفهگری تا ۱۹۲۹م، سرپرستی کلیساهای ارمنیان مستقر در سوریه، مصر، لبنان، قبرس، اردن و فلسطین را تواماً بر عهده داشت. در این سال، سرپرستی مراکز دینی لبنان، سوریه و قبرس به خلیفهگری کیلیکیه ـ که به تازگی به آنطیلیاس در لبنان منتقل شده بود ـ واگذار و قیمومیت کلیسای ارمنیان مصر به اجمیادزین سپرده شد.
وقـوع جنگ جهانی اول چـهره مجـتمع را نیز دگرگـون و آن را درگیـر خدمـترسانی به آوارگان جنگ و بازماندگان نژادکشی کرد. انتشار ماهنامه سیون متوقف و آموزشگاه طلاب تعطیل و صومعه مجتمع تبدیل به عزلتکدهای در قلب یک جامعه پرجمعیت و مضطرب شد. راهبان این صومعه بیش از راهبان دیگر صومعههای ارمنی خود را درگیر امور غیر روحانی یافتند. رسیدگی به نیازهای مادی و معنوی آوارگان نجاتیافته از تیغ نژادکشی، زندگی روزمره صومعهنشینان را به شیوه زندگی کشیشها و خادمان کلیسا نزدیکتر کرد. تسکین آلام روحی هزار و پانصد پناهنده، مداوای زخم روانی و جسمی آنان، فراهم آوردن امکان اسکان و تأمین مایحتاج روزانه تازهواردها، فراتر از وظایف عادی خادمان کلیسا بود.
طیف مشکلات، با گذشت زمان و از بین رفتن وضعیت اضطراری روزهای نخست، ابعاد گستردهتری یافت. صومعه در برابر مسائلی مانند نیاز طبیعی کودکان و نوجوانان به تحصیل و تفریح، تعیین وضعیت قانونی آنان نزد مراجع دولتی بیتالمقدس، انتقال پناهندگان به سکونتگاههای دائمی، کاریابی و … قرار گرفت. هیئت برادران جیمز مقدس به نمونهای کامل از یک سازمان تأمین اجتماعی تبدیل شد.
همزیستی روحانیان با غیر مذهبیها نمیتوانست عاری از مشکلات باشد. به ویژه مسالمت با کسانی که شاهد کشته شدن عزیزانشان در نژادکشی بودند و ماوراءالطبیعه و معنویات را ناتوان از یاریرسانی میدیدند. ذات روحانیت مسیحی به طور طبیعی رعایت خط قرمز بین خود و این قشر را ضروری میداند. این خط پیش از ورود پناهندگان ارمنی به یروساقم و اسکان آنان در محوطه مجتمع شاخص و پررنگ بود اما، با اسکان چهار هزار فرد غیر مذهبی در محوطه مجتمع در حد اشباع، هشداری بود بیکلام به جامعه بسیار کوچکتر روحانی مجتمع.
بسیاری از مهمانان تازهوارد بستگان و زندگی خود را به دلیل داشتن دین و ملیت متفاوت از دست داده بودند. خادمان کلیسا و صومعهنشینان با درک این موقعیت و با اتکا به عرق ملی خاص کلیسای ارمنی کمر به خدمت پناهندگان بستند. در طی زمان، خط قرمز بین روحانیان و غیرمذهبیها به مراتب کمرنگ شد. احترام متقابل به وجود آمده در قبال دیدگاههای فلسفی یکدیگر تا امروز نیز رعایت شده است.
اعلامیه شخصی کشیش ارشد، کیورق کاپیکیان(۸۹) مدیر مدرسه صومعه فرشتگان مقرب (صدرالملائک)، بیانگر نگرش جامعه مجتمع هاکوپیانتس مقدس به وضعیت پیش آمده در آن روزها بود. کاپیکیان گفته که:
« من خود را وقف خدمت به خدا و مردم کردهام. خدا محتاج خدمات من نیست ولی مردم من به شدت نیاز مند آن هستند».
به غیر از صومعهها مکانهای مقدس فعال دیگری نیز در مجتمع کلیسای هاکوپیانتس مقدس فعالاند مانند کلیسای توروس مقدس، که محل مختص توبه چهل روزه طلاب جوان و مخزن بیش از چهار هزار نسخه دستنویس قدیمی است و در ۱۲۹۶م تأسیس شده و صومعه نجات دهنده مقدس، نخستین مکان زندان حضرت مسیح (ع) و مقبره اسقف گریگور زنجیردار مقدس، کلیسای صدر الملائک ساخت سده ششم و هفتم میلادی با دیوارهایی به ضخامت ۵/۳ متر و محل اولین شکنجهگاه حضرت مسیح (ع) پس از دستگیری.
راهبان صومعه و کشیشان کلیسا
ساختار استثنایی مجتمع هاکوپیانتس مقدس و همزیستی خادمان روحانی گوناگونی که زندگی دنیویشان پر از تفاوتهای عمده است، از سویی شناخت عمیقتر ساختارهای صومعه یا خانقاه و کلیسا و از سوی دیگر آشنا شدن با ماهیت روحانی راهب و روحانی کشیش را ضروری میسازد. کلیسا و صومعه، هر دو خلوتی را برای نزدیکی به خدا در اختیار مسیحیان قرار میدهند. تفاوت این دو در محل ساختمان آنها و نوع ارتباط خادمان و ساکنان آنها با عموم مردم است.
راهب، زاهد، صومعهنشین یا نامهای دیگری که در عالم مسیحیت به خلوتنشینان روحانی اطلاق میشود، اشاره به کسانی دارد که برای تمرکز ذهنی و تعمق دائمی در معنویات، ارزشی بیشتر از لذایذ دنیوی قائلاند. واژه مانک (monk) انگلیسی، موناکوس(monachus) لاتین و موناخوس (monachos) یونانی هر سه به معنای پناهندهای به خلوت برای نزدیکتر شدن به خدا ست. این احتمال وجود دارد که همه این واژهها از ریشه مِناک (menak) ارمنی به معنای تنها، گرفته شده باشد. در زبان ارمنی صومعهنشینان را واناکان مینامند به معنای کسی که عمر خود را در وانک، یا صومعه، به جست وجوی خداوند و رهنمودهای او سپری کرده. در تاریخ مسیحیت صومعهنشین، در مذاهب ارتدوکس شرق و ارتدوکس غرب و کاتولیک و …، به کسانی گفته میشود که زندگی خود را وقف خودشناسی و نزدیک شدن به خداوند یا خدمت به مخلوقات خداوند یا درهردو زمینه کردهاند. خلوتنشینان صومعه فرشتگان مقرب (صدر الملائک) و خادمان کلیسای هاکوپیانتس مقدس با زندگی در میان اجتماع و در عین حال محیط روحانی مجتمع، هردوی این هدفها را دنبال میکنند.
شاید، خود صومعهنشینان انزوا را تنها وسیلهای برای آرامش در حین نیایش تلقی کنند، حال آنکه جدایی از جامعه و اجتناب ازمشکلات دنیوی نیاز هر کسی است که، در راه رسیدن به درجات عالی معنوی میکوشد و اعتقاد به خلوتنشینی و تمرکز کافی را برای نزدیک شدن به کمال اندیشه، دارد. این نیاز در میان شعرا، نگارگران، نویسندگان و موسیقیدانان نیز که به طور ذاتی فوران ذوقشان را در انگیزههای نهفته در اجتماع میجویند، به چشم میخورد.
واژه صومعه و دیر، عزلتکدهای به دور از شهرها و محلهای پر جمعیت را تداعی میکند، در حالی که کلیساها به طورعمد در مناطق پر جمعیت ساخته میشوند تا شمار بیشتری از مردم بتوانند به امکانات آن دسترسی داشته باشند. از سویی دیگر، صومعهنشینان به طور عرف فرایند شبانهروزی خود را در ذهن خود و در جمع همقطاران همنشین خود سپری میکنند، حال آنکه خادمان کلیسا از شماس و کشیش گرفته تا اسقف و خلیفه بخش اعظم اوقات خود را در تماس با مردم برای رسیدگی به نیازهای معنوی آنان میگذرانند. امروزه، تفاوت میان راهبان و کشیشان نزد ارمنیان پیرو مذهب حواری ارمنی، به ویژه در دیاسپورا، کمتر شده. در مجتمع کلیسایی هاکوپیانتس مقدس نیز در آغاز سده بیستم میلادی این تفاوت به حداقل ممکن رسیده بود.
فلسفه وجودی صومعه در مسیحیت بر پرهیز از امور و لذایذ دنیوی، تمرکز بر معنویات، کوشش برای دستیابی به اسرار زندگی از طریق توسل به رهنمودهای دینی و ریاضت در مکانی به دور از اجتماع، مبتنی است. در صومعههای متعلق به کلیسای حواری ارمنی اما، از گذشته تا به امروز، فعالیت صومعهنشینان صرفاً محدود به انجام فرایض دینی مانند دعا، نیایش، مراقبه و ارتباط با ماورا نبوده است. آنان در کنار فعالیت اصلی به اموری که غیر مستقیم به معنویات وابسته است نیز میپردازند. خلوتنشینان ارمنی، بنا بر توان فکری و استعداد فطری، بخشی از اوقات خود را به تحقیق و تعمق در زبانشناسی، جامعهشناسی، تاریخنگاری، موسیقیشناسی، رونویسی و تذهیب متون دینی و حتی، اموری دنیوی مانند پزشکی و معماری اختصاص میدهند. در واقع، جوهر کلیه فعالیتهای صومعهنشینان ارمنی نفی امور شخصی و دستیابی به درجات عالی در آن دسته از امور معنوی است که، ارتقای کیفیات معنوی جامعه را نیز در بر میگیرد.
راهبان کلیساهای سُریانی زبانان لبنان و ایرلندیها نیز مانند ارمنیان، حس میهنپرستی دارند و خود را حافظ ارزشهای ملی میدانند. آنان منافاتی میان طریقت معنوی خود با دیدگاههای سیاسیای که لازمه حفظ آرمان ملیشان باشد، نمیبینند. درعین حال، اجازه نمیدهند که حس میهندوستی و احترام به ارزشهای قومی، ناقض خلوتنشینی آنان باشد. حس میهن دوستی راهبان ارمنی از باور آنان به رفع نیازهای جمعی و میل به ارتقای فهم عمومی و پالایش فرهنگ و سنن ملی مردم خود ناشی میشود.
صومعهنشینان ارمنی در طول تاریخ بیش از همقطاران خود به امور جنبی میپرداختهاند. عمده فعالیتهای جنبی راهبان و خادمان کلیسای مرسلی و تا حدی کلیسای ارتدوکس شرق، محدود به عرصه هنر و ادبیات، مانند نویسندگی، ترجمه، تذهیب و تهیه رونوشت از متون دینی دستنویس و تعلیم طلاب نوآموز بوده. راهبان ارمنی، علاوه بر پرداختن به این کارها، خدمت به آرمان ملی را نیز از وظائف خود میدانستند.
بسیاری از روحانیان ارمنی در عرصه فرهنگ ارمنی و سیاست ارمنستان حضور فعال داشتند. سایات نوا(۹۰)، راهب و پدر موسیقی محلی ارمنی؛ کومیتاس(۹۱)، روحانی بلندپایه و احیا کننده موسیقی سنتی ارمنی؛ مسروپ ماشتوتس مقدس، مبدع الفبای زبان ارمنی؛ اسقف مگردیچ خریمیان(۹۲)، نظریهپرداز سیاست ارمنستان در دوران جنگ جهانی اول و شماری دیگر از روحانیان کلیسای ارمنی از جمله این روحانیان بودند.
خصیصه ملیگرایی در ادوار گذشته نیز جزئی از آرمان و عملکرد روحانیان ارمنی بوده.
حضور نقشآفرین روحانیان را در جامعه ارمنیان میتوان در متن بیشتر آثار ادبی ارمنی دید. رد پای آن را میتوان در پژوهشهای بیشتر جامعهشناسان جهان در تعریف قوم ارمن نیز مشاهده کرد. جیمز تیسو(۹۳)، نقاش فرانسوی قرون وسطا و نگارگر تاریخ مسیحیت در سدههای نخست، نیز تجسم خود از قوم ارمن در این سالها را با نمایش یک روحانی و یک شخص غیرروحانی ارمنی در کنار یکدیگر به تصویر کشیده است.
جامعهشناسان و تاریخنگاران بیش از ۲۵۰ صومعه منشعب از کلیسای حواری ارمنی را در منطقه بین دریاهای خزر و مدیترانه ثبت کردهاند. به جز تعداد اندکی از این صومعهها، بقیه در نقاط کوهستانی و دور ازهیاهوی شهرها و نقاط پرجمعیت بنا شدهاند. راهبان صومعههایی که در جوار خلیفهگریهای اجمیادزین در ارمنستان، سیس در کیلیکیه و یروساقم واقع شده بودند خود را متعهد به دخالت در امور ملی، در ابعاد کلی و نه شخصی و خانوادگی، میدانستند.
جامعه روحانی محله ارمنیان یروساقم نمونه بارز همزیستی مسالمتآمیز با غیر روحانیان بود. اجبار به زندگی در کنار مردم عادی ودر عین حال، تمایل به دوری از آنان، جابهجایی مقطعی نقشها را برای ایجاد تعادل در این جامعه دو هویتی، ضروری ساخته بود. این ترکیب موفق مرهون سه عامل مشخص اجتماعی بود: بنیان دینی، حضور پیاپی زائران و اقامت دائمی غیرروحانیان و بازماندگان نژادکشی، در ۱۸۹۴ ـ ۱۹۱۸م در ارمنستان غربی، در یک محوطه محصور.
روحانیان بلند پایهای وجود داشتهاند که حضور در اجتماع را لازمه نیل به اهداف معنوی خود میدانستند. این نگاه در میان برخی از راهبان و راهبههای کلیساهای دیگر نیز وجود داشته.
در تاریخ مسیحیت، از شخصیتهای بزرگی در این زمینه میتوان نام برد. از جمله راهبه آلبانیایی تباری به نام ترزا(۹۴)، که پس از بیست سال صومعهنشینی در ۳۸ سالگی خلوت صومعه را ترک کرد و به جرگه مبلغان دینی و خادمان نیازمندان، مانند خانوادههای فقیر هندی و ارمنیان زلزله زده سال ۱۹۸۸م، پیوست. او که به مادر ترزا مشهور شده بود، با خدمات انساندوستانه بیشمارش یکی از برجستهترین نمونههای این طرز تفکر در سده بیستم است که به راستی شایسته دریافت جایزه نوبل و قرار گرفتن در ردیف قدیسان کلیسای کاتولیک بود.
تغییرات عمده در یروساقم در سده بیستم میلادی
ورود پناهندگان تبعیدی از ارمنستان غربی بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی اول سبب تغییراتی عمده در زندگی دنیوی مردم و جایگاه اداری خلیفهگری یروساقم شد. دو عامل را میتوان بیش از عوامل دیگر منشاء تغییرات دانست. نخست افت توان خلیفهگری قسطنطنیه در پی فروپاشی امپراتوری عثمانی و محدودیت شدید اعمال شده بر اجمیادزین به سبب سلطه کمونیسم بر ارمنستان و دیگر، هجوم بازماندگان نژادکشی شهروندان ارمنی عثمانی به شام و به ویژه یروساقم. تغییرات در برههای از زمان اتفاق افتاد که شمار جمعیت ارمنی یروساقم از شمار۵۰۰ تن در ۱۸۰۰م به۱۳۰۰ تن در۱۹۱۰م رسیده و در مقایسه با انبوه پناهندگان بسیار ناچیز بود. در۱۹۲۰م، گروههای بزرگی از ارمنیان تبعیدی شامل ۸۰۰ دختر و پسر یتیم به یروساقم رسیدند و شمار ارمنیان بیتالمقدس به ۲۵۰۰۰ تن رسید.
شمار قابل توجهی نیز از خانوادههای ارمنی عثمانی با وساطت جمال پاشا، فرمانده لشکر چهارم عثمانی مستقر در دمشق و دوست اسقف کیلیکیه، راهی فلسطین شده بودند. بیشتر تازهواردها تمام اعضای خانواده و دارایی خود را پیش از مهاجرت از دست داده و در نهایت فقر و ضعف به فلسطین رسیده بودند. آنان پس از اقامت کوتاه در اردوگاههای عراق، سوریه و لبنان به فلسطین اعزام شده بودند. بیتالمقدس به خاطر نزدیکی به خلیفهگری یروساقم و امکانات تدارکاتی به نسبت خوب آن برای اسکان پناهندگان، ساحل امید همه آوارگان بیسرپرست بود. ۴۰۰۰ نفر از گروه اول پناهندگان بلافاصله در داخل مجتمع کلیسا، در اتاقها و در زیر چادرها، اسکان داده شدند. تغییرات سیاسی و به ویژه سلطه بریتانیاییها در امور اداری به جای ترکهای عثمانی و پررنگتر شدن مرزهای کشورهای مدعی استقلال مانند سوریه، عراق، لبنان و … جابهجایی غیرقانونی پناهندگان ارمنی را در سرزمین تحت اشغال عثمانی سبب شد. در این اوقات فردی قاچاقچی به نام کُر سارکیس (سرکیس نابینا) که آوارگان ارمنی را از سوریه و مناطق دیگر بینالنهرین به یروساقم میرساند، بر سر زبانها بود.
مهاجران جدید، از هر نظر با ساکنان غیرروحانی پیشین مجتمع فرق داشتند. پناهندگان نه برای زیارت به فلسطین آمده بودند و نه در جست و جوی موقعیتهای مالی بهتر. آنان خانه و کاشانه خود را از ترس جان ترک کرده، شاهد کشتار و آتشسوزی و شکنجه بوده و از نظر روانی در نوعی اضطراب گرفتار آمده بودند. تعصبات ملی تازهواردها بسیار بیشتر از تمایلات دینیشان بود. برخی از آنها اسلحه به دست گرفته و جنگیده بودند و از نظر روحی تفاوتی عمده با مردم عادی یروساقم داشتند، که سالها زندگی آرام و کمابیش بیدغدغهای را تجربه کرده بودند. زبانشان نیز با یکدیگر تفاوت داشت. زبان اول مهاجران ترکی بود در حالی که ساکنان یروساقم با فرهنگ بومیان انس گرفته و افزون بر زبان اول خود، ارمنی، به عربی نیز تسلط داشتند.
ورود انبوه پناهندگانی که نژادکشی را پشت سر گذاشته بودند، از همه تعلقات خود محروم شده بودند و برای ادامه زندگی به طور کامل به خلیفهگری متکی بودند، رخدادی ناگهانی و غیرقابل هضم برای خلیفهگری بود. خلیفهگری باید تمهیداتی به کار میبرد تا پاسخگوی نیازهای جسمی و روحی روانی آوارگان پناهنده باشد. فلسطین پس از جنگ جهانی اول به دست بریتانیاییها اداره میشد. مدیران جدید فلسطین قانون میلت را، که از دوران سلطه عثمانی به جای مانده بود حفظ کردند. در نتیجه، حل مشکلات پرشمار و گوناگون خلیفهگری بر عهده خودش ماند. تبعات مخرب جنگ و حذف منابع مالی خلیفهگری وابسته به ارمنیان و بنگاههای اقتصادی آنان در عثمانی مقامات اداری مجتمع هاکوپیانتس مقدس را در تنگنای سخت مالی قرار داده بود. جز دغدغه تأمین احتیاجات روزمره، خلیفهگری با نیازهایی مانند تجهیز مجتمع به یتیمخانه، مدرسه و فضای بازی و فرهنگی برای نوجوانان نیز روبهرو بود. برای رفع این نیازها یتیمخانهای با کمک مالی انجمن خیریه ارمنیان جهان(۹۵) با گنجایش نگهداری از صد کودک یتیم راه اندازی شد. با کمکهای بیشائبه گالوست گلبنکیان(۹۶)، غول نفت عراق نیز، کتابخانه ای مشتمل بر ۵۰٬۰۰۰ جلد کتاب در داخل مجتمع تأسیس شد.
در ۱۹۳۰م، ارمنیان ساکن شهر قدیمی و سایر نواحی شهر مقدس با پشت سر گذاشتن شرایط بحرانی پس از جنگ، با اقتصادی ثابت و شکوفا روبهرو شدند. ارمنیان وابسته به کلیسای هاکوپیانتس در محلههای ارمنیان و مسیحیان و ارمنیان کاتولیک در محلههای مسلمانان و نیز مسیحیان، حضوری فعال از نظر اقتصادی و اجتماعی پیدا کردند. نقشه زیر نشانگر حضور ارمنیان در شهر قدیمی است.
زندگی عادی طلاب نیز با حضور انبوه مردم غیرروحانی دچار تغییراتی عمده شد. فاصله اعتقادی روحانی و غیرروحانی به حداقل رسیده و اداره مجتمع ابعاد جدیدی پیدا کرده بود. با وجود پیشبینی همه تمهیدات برای آسایش پناهندگان یروساقم، مجتمع هاکوپیانتس مقدس برای بسیاری از آنان جنبه اردوگاه یا آسایشگاهی موقت داشت. از این رو، بسیاری از پناهندگان پس از مدتی کوتاه راهی مصر، قبرس و کشورهای اروپایی یا شهرهای دیگری در فلسطین مانند حیفا و بیتلحم شدند.
محله ارمنیان یروساقم در سالهای بین دو جنگ جهانی و به ویژه، پس از آنکه وضعیت زندگی تازهواردان به ثبات نسبی رسید شاهد تولد پدیده دیگری نیز بود. ساکنان قدیمی و جدید یروساقم برای حفاظت از هویت خود ایجاد نهادهای اجتماعی نوینی را ضروری یافته بودند.
نخستین تشکل اجتماعی شهر باشگاهی به نام جوانان متحد بود که در ۱۹۲۵م، ساکنان قدیمی یروساقم آنرا تأسیس کردند. افتتاح این نهاد اجتماعی زائیده نیاز ساکنان قدیمی شهر و متکی به کلیسای هاکوپیانتس مقدس برای ابقای هویت بود. جامعه قدیمی محله ارمنیان نگران ذوب هویت خود در فرهنگ تازهوارد در اوضاع متغیر پس از جنگ بود. دو باشگاه مستقل ورزشی و فرهنگی دیگر نیز در ۱۹۲۹م در بندر حیفا تأسیس و بعدها به بیتالمقدس منتقل شد.
اندیشه تأسیس محیطهای فرهنگی و ورزشی برای ارمنیان خارج از زادگاه و حفظ آن نیز در اقصا نقاط دیاسپورای ارمنی گسترش یافته و منجر به تأسیس نهادهای فرهنگی و اجتماعی مهمی شده بود. مهمترین این تشکلها، نهادهایی بودند به نامهای هویچمن(۹۷) و هومنتمن(۹۸) که در محله ارمنیان شهر قدیمی پا گرفت. هدف اصلی هویچمن باز گرداندن ارمنیان مهاجر به ارمنستان بود اما پایهگذاران هومنتمن که ریشه در جامعه ارمنی قسطنطنیه داشتند، ساماندهی فرهنگی و ورزشی ارمنیان پراکنده در دیاسپورای ارمنی را در سر میپروراندند. سازمان هومنتمن سیر صعودی موفقیتآمیز خود را در ۱۹۲۹م در قسطنطنیه آغاز کرد. بانیان و بیشتر اعضای این دو باشگاه، بازماندگان جوامع ارمنی عثمانی بودند که به بیتالمقدس پناه آورده بودند. همگی این نهادها ماهیتی وطنپرستانه داشتند. اگرچه نهادهای نوبنیاد بیشتر در زمینههای ورزشی با یکدیگر رقابت میکردند ظهور و رشد فرهنگ سیاسی، ناشی از تحولات دوران پس از جنگ جهانی اول، در عثمانی و شهر مقدس قابل ملاحظه بود.
نگرشهای سیاسی مطرح در نهادهای فرهنگی ـ ورزشی، به سبب حضور پناهندگان پرشماری که تمایلات شدید ملیگرایی را با خود از عثمانی آورده بودند، به سرعت در قالب دو قطب مهم سیاسی داشناکتسوتیون(۹۹) و رامکاوار(۱۰۰) پا به عرصه گذاشتد.
تشکیلات جامعه ارمنی یروساقم یک بار دیگر در ۱۹۴۸م، در خلال جنگ اعراب و اسرائیل، ۱۵ مه ۱۹۴۸م تا ۱۰ مارس ۱۹۴۹م، متلاشی شد. متعاقب این تحول بزرگ، بیشتر ارمنیان ساکن بیتالمقدس و حومه آن، در پاسخ به ندای اسقف کلیسا به داخل محوطه مجتمع هاکوپیانتس پناه بردند. این مجتمع نزدیک به خط مقدم درگیریهای نظامی بود و بارها، بمباران شد. طی دو ماه جنگ بیش از چهل نفر از ساکنان مجتمع کشته شدند.
حکومت اسرائیل، پس از پیروزی در جنگ، مانع بازگشت فراریان و از جمله ارمنیان پناه برده به مجتمع هاکوپیانتس مقدس، به خانه و کاشانهشان شد. اسرائیل همه اراضی و خانهها را مصادره کرد و خلیفهگری بار دیگر با انبوه مردم بیخانمان روبهرو شد. بخشی از مایملک خلیفهگری نیز در آن سوی مرز جدید، تحت عنوان مستغلات رها شده و بیصاحب معرفی و مصادره شد. در ۱۹۴۹م، حکومت موافقت کرد که مسئولیت حفاظت از مستغلاتی که جنبه دینی دارد و بخشی از درآمد آنها، به پادشاهی اردن منتقل شود. این تصمیم بنیه مالی خلیفهگری را تقویت کرد اما برای تأمین هزینه اقامت پناهندگان جنگ جهانی اول و جنگ اعراب و اسرائیل کافی نبود. این کمبود مالی را انجمن خیریه ارمنیان جهان و دیگر خیران ارمنی دیاسپورا جبران کردند.
اعلامیه پادشاهی اردن در۱۹۵۰م مبنی بر حاکمیت آن کشور بر قسمت شرقی بیتالمقدس و کرانـه باختـری رود اردن سبـب مناقشات شدیـد سیاسی شد. حـاکمیـت اردن بر این منطقـه سوقالجیشی، تنها از سوی دو کشور انگلستان و پاکستان به رسمیت شناخته شد، در حالی که حاکمیت اسرائیل بر منطقه از سوی هیچ کشوری مطرح نشده بود.
رابطه حدود هشتصد ارمنی ساکن به جای مانده در حیفا و بخشی از بیتالمقدس، که در اشغال اسرائیل قرار گرفته بود، با خویشاوندانشان در خلیفهگری قطع شد. طی ۱۹۴۸ ـ ۱۹۶۷م، آنان تنها یک بار در سال، در ایام کریسمس، اجازه عبور از مرز و دیدار بستگان خود را در یروساقم شرقی که تحت حفاظت اردن بود، داشتند.
وضعیت جدید خلیفهگری، هیئت برادران جیمز مقدس را با تنگنای مالی برای نگهداری از بناها و سازمان صومعه و حل مشکلات معیشتی غیر روحانیان مواجه کرده بود. در نتیجه، هیئت به اجبار به جمعآوری اعانه از ارمنیان سراسر جهان روی آورد. نمایندگان روحانی خلیفهگری به کشورهای مختلف اعزام شدند تا این بار بر خلاف گذشته، که متقاضی کمک برای حل مشکلات سازمان روحانی خلیفهگری بودند، مشکلات پناهندگان غیر روحانی را حل و فصل کنند.
کمک مالی خلیفهگری به پناهندگان در۱۹۵۶م قطع شد. بسیاری از پناهندگان در ۱۹۴۸م، به ارمنستان شوروی، لبنان یا کشورهای اروپایی مهاجرت کردند و بقیه، به جز شمار اندکی در محله ارمنیان باقی ماندند و بنا بر شم تجاری و استعداد خود در بیتالمقدس مشغول به کار شده از منزلتی کافی نیز برخوردار شدند.
شمار ارمنیان شهر مقدس و شهر قدیمی در ۱۹۴۸م، به اوج خود به ۱۶۰۰۰ نفر، رسیده بود. این جمعیت در پی جنگهای قدرت و تغییرات سیاسی ـ اجتماعی ناشی از آن، به ویژه، در نتیجه رفتار تبعیضآمیز مقامات اداری اسرائیل و تضییع حقوق جامعه ارمنی و شهروندان آن رو به کاهش گذاشت. در حال حاضر، جمعیت ارمنیان شهر مقدس و محله ارمنیان شهر قدیمی به ترتیب در حدود۲۰۰۰ و ۶۰۰ تن(۱۰۱) برآورد میشود. به تازگی، در مرز دو محله یهودیان و ارمنیان توقفگاهی احداث شده. فضای این توقفگاه متعلق به ارمنیان است. با این حال، از توقف خودروهایشان در آن منع شدهاند. این اقدام اعتراض مسئولان کلیسای هاکوپیانتس مقدس و حتی، حقوقدانان روشنفکر اسرائیلی را نیز به دنبال داشته.(۱۰۲) این تنها نمونهای است از موارد تبعیض درباره جامعه ارمنی و آحاد آن درشهر مقدس.
بیش از ۶۰ در صد ارمنیان جهان پراکنده شده و در مهاجرنشینهای دیاسپورای ارمنی اقامت دارند. تمایـل ارمنیـان به سازگاری با فرهنـگ میزبانان، با وجـود اصرار در حـفظ هویت دینـی و فرهنگیشان، برای همه ملل و دولتهایشان آشکار است. ساکنان محله ارمنیان یروساقم، برخلاف ساکنان محلههای مسیحی و مسلمان، تنها کسانی بودند که با برنامه شهرداری برای نصب آنتن مرکزی در شهر قدیمی به جای آنتنهای خصوصی موافقت کردند. محله ارمنیان تنها محلهای است که آموزش زبان عبری، زبان رسمی کشور را در برنامه درسی مدرسه تارکمانچاتس(۱۰۳) خود قرار داده است.
با وجود این، رفتار دولتمردان اسرائیلی آن چنان است که جاثلیق کلیسای هاکوپیانتس مقدس شهر قدیمی شهر مقدس شهروندان ارمنی را شهروندانی درجه سوم میداند.(۱۰۴)
نقشی از هنر ارمنیان شهر قدیمی در فرهنگ جهان
کاشیکاری، سفالگری و ایجاد نقش و نگار بر روی ساختههای سرامیکی از هنرهای سنتی است که به دست هنرمندان اصیل یروساقم به صنعتی پربار در شهر قدیمی تبدیل شده. دوران شکوفایی این صنعت در سالهای پایانی جنگ جهانی اول، با ورود هنرمندان ارمنی به شهر مقدس، آغاز شد. سیاستگذاران ترک در بطن برنامه تدوین شده نژادکشی قرن، اهالی ارمنی ترکیه را از دم تیغ گذرانده و یا از زادگاهشان اخراج کرده بود. هنرمندان ارمنی جنوب شرقی عثمانی، به ویژه شهر کوتاهیه(۱۰۵)، به همراه فوجی از نجاتیافتگان از مهلکه، به جامعه ارمنیان شهر قدیمی پناهنده شدند. صنعتگران مهاجر تنها هنرمندانی نبودند که به شهر مقدس رسیدند. گروهی از استادکاران بنام هنر کاشیکاری ساکن در کوتاهیه نیز که در ۱۹۱۶م از زادگاهشان اخراج شده بودند، خود را به حلب رساندند و با وساطت نظامیان بریتانیایی که در این برهه، به تازگی فلسطین را از بند چهارصد ساله عثمانی رهانیده بودند، در یروساقم ماندگار شدند.
کوتاهیه، از سده شانزدهم میلادی مرکز سنتی هنر سرامیکسازی و صنعت کاشیکاری بود و خانوادههای اوهانسیان، بالیان و کاراکاشیان از هنرمندان سرامیک کار اصیل دوران عثمانی به شمار میرفتند.
داویت اوهانسیان(۱۰۶)، طراح، نگارگر و مدیر یکی از سه کارگاه اصلی سرامیکسازی کوتاهیه در دوران پیش از جنگ جهانی بود. وی به همراه هشت استاد دیگر، از جمله نشان بالیان و مگردیچ کاراکاشیان و خانوادههایشان به حلب آمده بود. آنان به دعوت مارک سایکس(۱۰۷)، فرماندار نظامی شهر مقدس، برای مشاوره درترمیم کاشیکاریهای مسجد قبهالصخره به شهر مقدس رفتند اما فرصت اتمام کار بر روی مسجد را به دست نیاوردند. چون احمد کمال الدین، مشاور ترک برنامه، حتی با قبول تأخیری پنجاه ساله در ترمیم این مسجد شاخص، حضور ارمنیان را در آن صلاح ندانست. ادامه نژادکشی در آسیای صغیر اوهانسیان و دیگر هنرمندان سرامیککار را از بازگشت به جنوب شرقی ترکیه منصرف ساخت. از آن پس، آنها جامعه کوچکی از هنرمندان سرامیککار را تشکیل دادند و به کار خصوصی روی آوردند.
تکمیل کاشیکاری طاق گنبد هشت ضلعی در ساختمان موزه راکفلر(۱۰۸) درشرق بیتالمقدس از افتخارات به جای مانده از داویت اوهانسیان است.
پینوشتها:
۱- با سپاس فراوان از همکاری روبن گالچیان، هامو واسیلیان، شاهن هوسپیان، پتروس دِر ماتوسیان و سارو آراکلیانس در گردآوری نقشهها و عکسها و واهیک خودیانس در تنظیم نقشهها به زبان فارسی.
2- Yerusaghem (Երուսաղեմ)
۳- یکی از نویسندگان انجیل، مکاشفات یوحنا، رسالههای یوحنا و یکی از دوازده شاگرد حضرت مسیح(ع)
4- Hrand Pastermajian (۱۹۰۴ـ۱۹۵۴م)، هراند پاسدرماجیان فرزند آرمن گارو، از فداییان راه آزادی ارمنستان و نخستین سفیر ارمنستان در امریکا، دارای درجات دکترا در رشتههای حقوق و اقتصاد از دانشگاههای سوئیس.
۵- هراند پاسدرماجیان، تاریخ ارمنستان، ترجمه محمد قاضی (تهران: جهان، ۱۳۶۶م)، ص ۱۹ـ ۲۵.
6- Pontus یا پرهار، کوهی در شمال شرقی شبه جزیره آناتولی
7- Taurus، رشته کوهی در جنوب غربی شبه جزیره آناتولی
8- Hyke Nahapet یا The great Hyke ، بنیانگذار ارمنستان در تاریخ اساطیری قوم ارمنی
9- Yafeth یا Japheth ،سومین پسر حضرت نوح، که در ۲۲۰۵ پیش از میلاد متولد شد.
10- Belos یا Belus،پادشاه اساطیری آشوریان
11- Movses Khorenatsi (۴۱۰ ـ ۴۹۰ م)، تاریخنگار شهیر ارمنی
12- Osroene، حکومتی باستانی در شمال میانرودان
۱۳- ادسا (Edessa)یا الرها به عربی، شهری تاریخی در شمال میانرودان که یونانیان آن را ادسا مینامیدند. امروز، به شانلی اورفه (Şanliurfa) معروف است و در جنوب شرقی ترکیه، واقع شده. آن را اورفا نیز میخوانند.
۱۴- . موسی خورنی، تاریخ ارمنستان، جلد دوم.
۱۵- هفتمین پادشاه ساسانی (۲۹۳ـ۳۰۳م)
۱۶- ناحیه وسیعی در شرق دریای مدیترانه که در جغرافیای قدیم به سوریه معروف بوده. این منطقه شامل کشورهای سوریه، اردن، لبنان (فنیقیه) و فلسطین است.
17- Hellenism
18- Cappadocia، منطقه تاریخی در مرکز ترکیه آسیایی که از ۱۷م دارای حکمرانانی مستقل بود.
19- Phoenicia، کشور باستانی به صورت نوار باریکی در شرق دریای مدیترانه. معادل کشور کنونی لبنان و بخشی از مناطق همجوار در سوریه و فلسطین.
20- Antioch، از شهرهای مهاجرنشین یونانی در ساحل شمال شرقی دریای مدیترانه، نزدیک شهر انطاکیه در ترکیه کنونی
۲۱- تادئوس (Thaddaeus) و بارتوقیمئوس (Bartolomeus) دو تن از دوازده حواری حضرت مسیح (ع) بودند که کلیسای مرسلی (حواری) ارمنی را بنا نهادند. آنان در ۶۶م در ارمنستان به دست ساناتروک، پادشاه این کشور( ۸۸ ـ۱۱۰م)، کشته شدند.
22- St. Gregory the Illuminator ، نخستین رهبر دینی یا جاثلیق ارمنیان (۲۵۷ ـ ۳۳۱م)
23- Etchmiadzin یا Ejmiadzin ،کلیسای جامع حواری ارمنی، واقع در شهر واقارشاباد در استان آرماویر ارمنستان. سال ۲۰۱۹م مصادف است با ۱۷۱۷مین سال تأسیس این کلیسا.
24-Avarayr ، نخستین جنگی که برای دفاع از مسیحیت در تابستان ۴۵۱م در دشت آوارایر در استان واسپوراکان (در شرق ترکیه کنونی) بین ساسانیان و سپاه ارمنیان به سرکردگی وارتان مامیگونیان، رخ داد.
25-Nestorian ، پیروان فرقهای از مسیحیت با عنوان مذهب نسطوری (Nestoranism) که پس از برگزاری سومین شورای دینی رهبران مسیحی جهان در ۴۳۱م در افهسوس، یک سده پیش از جدایی کلیسای مرسلی ارمنی از کلیسای ارتدوکس غرب، از جامعه ارتدوکس جدا شد. این مذهب را نسطوریوس، اسقف قسطنطنیه( ۴۲۸ـ۴۳۱م) پایهگذاری کرد. نسطوریان در تفسیر ماهیت روحانی و جسمانی حضرت مسیح (ع) و مریم مقدس مخالف دیگر مذاهب مسیحی بودند. آنان، پس از اخراج از دنیای مسیحیت به رهبری کلیسای روم، در روزگار حکومت پیروز یکم، پادشاه ساسانی، به ایران مهاجرت کردند. ایشان با آموزش مسیحیانی که پیشتر در ایران حضور داشتند بزرگترین جامعه نسطوری جهان را در نواحی مختلف ایران از جمله نیشابور به وجود آوردند. برخی از پژوهشگران وجود روستایی در جنوب شهر نیشابور به نام مسیح آباد و نامگذاری خیابانی به نام مسیح را در نیشابورو روایتی در نوشتههای شیخ ابو سعید ابوالخیر را زاییده تاریخ گذشته این منطقه میدانند.
26- Nicaea ، شهری باستانی در شمال غربی ترکیه. این شهر امروزه در درون شهر ایزنیک (Iznik ) قرار گرفته.
27- Ephesus ، شهری در یونان باستان ـ ده سده پیش از میلاد مسیح ـ نزدیک به شهر ازمیر در ترکیه کنونی
28- Eutyches ، از مخالفان نسطوریان در شورای دوم بزرگان روحانی مسیحی
29- Marcianus Augustus (۴۵۰ ـ ۴۵۷م)، امپراتور روم که به تغییرات اساسی در مفاهیم مسیحیت اعتقاد داشت.
30- Chalcedon، شهری باستانی در ترکیه. امروزه در محل این شهر باستانی، در حومه استانبول، در کنار دریای مرمره، شهر و ناحیه قاضیکوی (kadikoy) بنا شده است.
31- Leon V The Armenian (۸۲۰ ـ۸۱۳م)، امپراتور بیزانس، از مخالفان سرسخت استفاده از تصاویر قدیسان در کلیسا
32- Ruben I (۱۰۸۰ـ ۱۰۹۵م)، بنیانگذار پادشاهی روبینیان (۱۰۸۰ـ ۱۲۲۶م) در کیلیکیه
33- Sis، پایتخت پادشاهیهای روبینیان و هتومیان. سیس در چهارمین حمله مصریها در ۱۳۷۵م به دست سلطان مملوک، خلیل الاشرف فتح شد.
34- Tripoli
35- Antioc
36- Lucignan Kingdom، پادشاهیای فرانسوی در قبرس، کیلیکیه و اورشلیم (۱۳۰۸ ـ ۱۴۶۴م)
37- Arda of Armenia، اولین ملکه و حکمران قانونی اورشلیم در اوائل سده دوازدهم میلادی
38- Baldwin I، پادشاه اورشلیم (۱۱۷۴ـ ۱۱۸۵م)
39- Morphia، دختر یکی از امیران ارمنی به نام خورن، حکمران ملطیه در شرق آناتولی و همسر شوالیه صلیبی، بالدوین دوم
40- Malatya، شهری در استان ملطیه در ترکیه
41- Izabella I of Jerusalem(1172-1205)
42- Sibylla II ، ملکه اورشلیم (۱۱۶۰ـ۱۱۹۰م). او، که شخصاً مدافعان اورشلیم را رهبری میکرد، پس از سقوط اورشلیم به دست صلاح الدین، اجازه یافت به طرابلس مهاجرت کند.
43- Maria
44- Agnes
۴۵-. ممالیک یا مملوکان سلسلهای از فرمانروایان ترکتبار بودند که به مدت سه سده برشام و مصر حکومت کردند.
46- Antelias ، شهری در ۵ کیلومتری شهر بیروت در لبنان. مقر اسقف اعظم ارمنیان مسیحی حواری
۴۷- نیروهای انگلیسی در جنگ جهانی اول، از ۱۹۱۷م، بر اوضاع سیاسی ـ نظامی فلسطین (و بیتالمقدس) تسلط یافتند و در۱۵ مه ۱۹۴۸م، بنا به خواست سازمان ملل، منطقه را ترک کردند. مهاجرت صدها هزار یهودی به سرزمین فلسطین در زمان حضور بریتانیاییها در منطقه اتفاق افتاد.
۴۸- کلیسا و صومعه Pater Noster (به معنی پدر ما به لاتین) متعلق به فرانسویان
49- Heinrich Bunting (۱۵۴۵ ـ ۱۶۰۶م )، روحانی آلمانی. وی در رشته الهیات تحصیل کرده بود. به آیین پروتستان اعتقاد داشت و مبلغ مذهبی بود. او شهرت خود را مدیون نقشههای چوبیاش به نام سیاحت در میان شهر مقدس است که در۱۵۸۱م چاپ شد.
۵۰- ماپا موندی( Mappa Mundi) ـ به معنای تحتاللفظی قامت جهان ـ به نقشههای قرون وسطا گفته میشود که طرحی کلی از جهان را ترسیم میکنند. این نقشهها به معنای امروزی برای موقعیتیابی و جهانگردی استفاده نمیشدند. آنها بر اساس تاریخ، روایتهای انجیل، داستانهای اساطیری و زندگی گیاهی و حیوانی جهان رسم میشدند و نقش نوعی دایرۃ المعارف را ایفا میکردند.
۵۱-. به عرف و به طور سنتی Quarters یا Quarters of Old City نامیده میشود.
۵۲- به عربی حارَۃ المسلِمین، حارۃ النصارى، حارۃ الأرمن و حارۃ الیهود
۵۳- حرم الشریفه (کوه معبد) یا Temple Mount در محله مسلمانان واقع نشده است. این ناحیه محصور دارای یازده دروازه است که ده تای آنها مختص ورود و خروج زائران مسلمان است. سازمان اداری آن در دست اردن و حفاظت آن در دست نیروی انتظامی اسرائیل است. دیوار هزار ساله ندبه یا میعادگاه زائران یهودی، ضلع غربی کوه معبد را تشکیل میدهد.
۵۴- دیوار گریه یا Wailing Wall، با ارتفاع ۲۰ و طول۵۰ متر، نزدیک مسجد عُمَر و حوالی معبد قدیم حضرت سلیمان، تنها اثر بازمانده از معبد تاریخی حضرت سلیمان است که یهودیان در روزهای جمعه در برابر آن گرد هم میآیند و بر ویرانی بیتالمقدس عزاداری میکنند.
۵۵- بیتالمقدس از ۹۲۲ ـ ۹۲۳ ق / ۱۵۱۶ ـ ۱۵۱۷م، که سلطان سلیم اول در جنگ با ممالیک مصر، آن را متصرف شد، تا ۱۲۴۷ق / ۱۸۳۱م، که ابراهیم پاشا، فرزند خدیو مصر آن را فتح کرد، در اختیار عثمانی بود.
56- Bethlehem ، زادگاه حضرت مسیح (ع). شهری در ساحل غربی رود اردن، در۱۰کیلومتری جنوب بیتالمقدس
57- Status Quo، به زبان لاتین، بیانگر شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم در سازمان اداری وقت است.
58- Lionel George Archer Cust (۱۸۹۶ – ۱۹۶۲)
59- Abraham Terian ، متولد ۱۹۴۲م در یروساقم و برنده کرسی فولبرایت امریکا
60- Anastas Vartaped ، وی به خواست هامازاسب کامساراکان، یکی از امیران حاکم بر ارمنستان سده هفتم میلادی، به شام رفت و فهرستی کامل از هفتاد صومعه وکلیساهای منطقه را تهیه کرد. نوشته او در سده نوزدهم به سه زبان روسی، فرانسوی و انگلیسی ترجمه شد.
61- Saint Helen (۲۴۶ ـ۳۳۰م)، زادگاه او را در آسیای صغیر ذکر کردهاند. کشف صلیبی که حضرت مسیح (ع) را بر روی آن مصلوب کردند به هلن مقدس نسبت داده میشود. همه کلیساها، از جمله ارتدوکس شرق، او را تقدیس کردهاند.
62- Constantine III (۶۱۳ ـ ۶۴۱م)، امپراتور بیزانس، که بنابر وصیت پدر، با برادرش، هراکلیوس، امپراتوری را اداره میکردند. دختر کنستانتین، همسر یزدگرد سوم، آخرین شاه ساسانی بود.
۶۳- لشکریان عرب در ۶۳۶م / ۱۶ق در زمان خلافت عمر، خلیفه دوم، به فرماندهی ابو عبیده جراح بیتالمقدس را فتح کردند.
۶۴- عمر بن خطاب (؟ -۲۳ق)، دومین خلیفه مسلمانان که به دست پیروز نهاوندی، از مردم ایران، به قتل رسید.
65- Ara Sanjian ، تاریخنگار ارمنی و استاد دانشگاههای ایالتی میشیگان و کالیفرنیا. تخصص سانجیان در تاریخ و اوضاع اجتماعی ارمنستان، ترکیه و کشورهای آسیای غربی است.
66- James the Lesser ، یعقوب صغیر یا عادل. یکی از دوازده شاگرد برگزیده حضرت مسیح (ع)
67- James the greater یا یعقوب حواری، یکی از نخستین حواریون دوازده گانه حضرت مسیح (ع) بود که به دلیل قامت بلندتر یا سن بیشتر به این نام ملقب شد. برادر یوحنای حواری.
68- Herod Agrippa II (۲۷ ـ ۱۰۰م) ، پادشاه یهودیه در بخش کوهستانی جنوب فلسطین
۶۹- نقل است که بدن بدون سر جیمز کبیر در کلیسای سانتیاگو ( Santiago de Compostella) در اسپانیا دفن شده است.
۷۰- این نام از طرف مجمع روحانیان ارمنی مجتمع هاکوپیانتس بر روی هیئت مدیره آن گذاشته شد.
۷۱- ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل (۱۶۴ ـ ۲۴۱ق)، نویسنده، متکلم و فقیه مسلمان. وی امام و مؤسس مذهب حنبلی است.
۷۲- کلیسای حواری ارمنی یروساقم از ۶۳۸ میلادی تا کنون ۱۰۴خلیفه داشته که نخستین آنها آبراهام و آخرین آنها (۲۰۱۳م تاکنون) نورهان مانوکیان بودهاند.
73- Krikor Shiravanetsee (Chainbearer) (۱۷۱۵ -۱۷۴۹)
۷۴- برخی منابع محل سکونت اجداد صلاح الدین را آجداناکان یا آژداهاکان (به معنای زادگاه اژدها در زبان ارمنی) در ارمنستان دانستهاند.
75- Millet ، قانون تفویض اختیار به گروههای دینی غیرمسلمانی که در امپراتوری عثمانی سکونت داشتند برای انجام فرایض دینی خاص خود. این کلمه به معنای مصطلح واژه ملت در زبان فارسی نیست و به معنای واژه امت نزدیکتر است.
76- Status quo ، نظم حاکم، اوضاع حاکم سیاسی و اجتماعی در یک برهه زمانی
۷۷- النبی یا دروازه سیون( Zion Gate ) در۱۵۴۰م ساخته شد.
78- Dolorosa
79- Lime Stone ، گونهای سنگ رسوبی به رنگهای زرد و صورتی کمرنگ
80- Selim I ، سلطان سلیم اول(۱۵۱۲ـ۱۵۲۰م) پس از کشتن ولیعهد و برادرش، شاهزاده احمد و خلع پدر به سلطنت رسید.
81- Gethsemane ، باغ کوچکی در دامنه کوه زیتون به وسعت ۴۷ ×۵۰ متر. مسیحیان این باغ را محل آخرین نیایش حضرت مسیح (ع) و مکان دستگیری او میدانند.
۸۲- نظم حاکم شامل کلیه اماکن مقدس متعلق به ادیان ابراهیمی از جمله: حرمالشریف، قبهالصخره مسلمانان و دیوار ندبه یهودیان است.
۸۳- تاریخ هنر اورشلیم اسقف یسائیان را نخستین عکاس شهر مقدس میداند.
84- Mamikonian ، از خانوادههای اشرافی ارمنستان که از سده چهارم تا هشتم میلادی نفوذ بسیاری در این کشور داشتند.
85- Artzruni ، از خانوادههای سرشناس وان در سده دهم و یازدهم میلادی که با امپراتوری بیزانس در تعامل بودند.George Finlay, History of Byzantine Empire (London: Forgotten Books, 2018).
86- Karnatsonts Monastery
87- Rafah ، شهری در نوار غزه در فلسطین
88 – Monastery of the Holy Archangels
89-. Guregh Kapikian ، مدیر مدرسه مجتمع از ۱۹۵۲ ـ ۱۹۹۵م
90- Sayat Nova (۱۷۱۲ – ۱۷۹۵)
91- Komitas Vartaped (۱۸۶۹ – ۱۹۳۵)
92- Mkrtich Khrimian (۱۸۲۰ـ ۱۹۰۷م)، اسقف کلیسای اجمیادزین از ۱۸۹۳ـ ۱۹۰۷م
93- James Jacques Joseph Tissot (۱۸۳۶ـ ۱۹۰۲م)، نقاش فرانسوی
94- Mary Terase Bojaxhio (۱۹۱۰ـ۱۹۹۷م)، متولد کوزوو در امپراتوری عثمانی، برنده جایزه صلح نوبل در ۱۹۷۹م
۹۵- (AGBU)Armenian General Benevolent Union ، این انجمن، که تا به امروز فعال است، در روزهای پایانی جنگ جهانی اول از قاهره به پاریس تغییر مکان داد و در سالهای آغازین جنگ جهانی دوم، مقر خود را به نیویورک منتقل کرد. ر.ک: رافی آراکلیانس، «بوقوس نوبار پاشا»، پیمان، س۲۲، ش۸۴ (تابستان ۱۳۹۷): ۲۰۶.
96- Galoust Gulbenkian ، ر.ک: آراکلیانس، همان، ص ۲۰۷.
97- Hoyetchmen
98- Homenetmen ، شعار « بر خیز و دیگران را در خیزش همراهی کن» این سازمان برآمده از اندیشه کسانی است که نژادکشی را به چشم خود دیدهاند و بقا را تنها در اتکا به خود میدانند.
99- (Hei Heghapokhakan Dashnaktsutiun or Armenian Revolutionary Federation (ARF، تأسیس۱۹۸۰م
100- Ramkavar Azatakan Kusaktsutiun or Armenian Democratic liberal Party ، تأسیس ۱۹۰۸م
101- Haaretz News Thursday(November ۲۸, ۲۰۱۹).
102- Alastair Macdonald, “Latest crisis”, Reuters (June ۲۸, ۲۰۱۰).
103- Tarkmanchats
104- Alastair Macdonald, ibid. ; Arthur Hagopian, “Armenians in Israel”, Jerusalem Center for Public Affairs (2 July 1986).
105- Kutaya ، ایالت و شهری در جنوب شرقی ترکیه
106- David Ohanessian (۱۸۸۴ – ۱۹۵۳)
107- Colonel Sir Tatton Benvenuto Mark Sykes (۱۸۷۹ـ ۱۹۱۹م)، سیاستمدار و نظامیگر انگلیسی در دوران جنگ اول جهانی
108- sr. John Davison Rockefeller (۱۸۳۹ـ ۱۹۳۷م)، بشردوست ثروتمند امریکایی. موزه باستانشناسی فلسطین از ۱۹۶۷م رسماً به نام موزه راکفلر نامیده شد.
منابع:
آوانسیان، آرام. کلیسای ارمنی در دوران پادشاهی کیلیکیه. ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۲۰۱۸م.
آرشیو کتابخانه الکترونیکی شاهن هوسپیان.
پاسدرماجیان، هراند .تاریخ ارمنستان. ترجمه محمد قاضی. تهران: جهان، ۱۳۶۶.
Der Matossian, Bedross. The Armenians of Palestine 1918-1948. University of Nebraska – Lincoln. bdermatossian2@unl.edu
The Church and the Ladder. Copyright 1998, 1999, 2011, 2015 by James E. Lancaster PHd
Hacikyan, Agop J. The Heritage of Armenian Literature: From The Eighteenth Century To Modern Times. vol. III. Wayne State University Detroit, 1984
Azarya, Victor. The Armenian Quarter of Jerusalem: Urban Life Behind Monastery Walls. University of California Press, 1984
Mann, Sylvia. Our Visit to Jerusalem. Palphot Ltd, 1985
Galichian, Rouben.”A Medieval Armenian T-O Map”. Imago Mundi. vol. 60. no. 2008. 1
Terian, Abraham. Macarius of Jerusalem:Letter to the Armenians, A 335. St. Vladimir’s Seminary Press, 2008
Moughalian, Sato. Feast of Ashes: The Life and Art of David Ohannessian. Redwood Press. 2019
Macdonald, Alastair. “Latest crisis”. Reuters. 28 June, 2010
Hagopian, Arthur. “Armenians in Israel”. Jerusalem Center for Public Affairs. 2 July 1986
Օրմանեան Արքեպս. Մաղաքիա. Հայկական Երուսաղէմ: Նկարագիր Աթոռոյ Սրբոց Յակոբեանց. Երուսաղէմ: Տպարան Սրբոց Յակոբեանց, ۱۹۳۱
۱۸۷۲. Գանձակեցի, Բառնաբաս. Յաջորդութիւն պատրիարքացն Երուսաղէմի. ԿՊ,
Չոբանյան, Պավել. «Անաստաս վարդապետի կազմած Երուսաղեմի հայկական վանքերի ցուցակի ժամանակի հարցի շուրջ». Պատմա-բանասիրական հանդես. no. 1. 2001