فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۲
آب عامل موثر منطقه ای در شرق نزدیک و میانه
نویسنده : کارن هاروطونیان/ ترجمه: هویک میرزاخانیان
در آستانۀ قرن بیست و یکم سیاستمداران، مورخان، کارشناسان نظامی و فعالان حکومتی بسیاری از ممالک دنیا سعی در یافتن پاسخی مناسب برای این سؤال اند که در سدۀ نوین کدامین عوامل تشنج زا بیشترین نقش را در بروز جنگ ها و رویارویی های مسلحانه خواهند داشت. آنان غالباً بر مناقشات ارضی، مسائل و تعصبات راسیستی و منطقه ای و تضادهای مذهبی تأکید می کنند. امروزه با اطمینان می توان گفت که در قرن جدید امکان وقوع جنگ ناشی از ضرورت حیاتی استفاده از منابع آب نیز وجود دارد.۹۷٪ منابع آب کره زمین را آب اقیانوس ها تشکیل می دهد،۳٪ باقی مانده آب های شیرین را شامل می شود، که۲٪ آن یخ های دایمی نواحی قطبی است. در حال حاضر قریب به ۸۰ کشور جهان که ۱۳ جمعیت کره زمین را تشکیل می دهند، یعنی حدود ۲ میلیارد نفر دچار کمبود آب شرب اند. در جهان بیش از ۴۰ هزار سد و حوضچۀ ذخیره آب وجود دارد که نقش بزرگی را در توسعۀ اقتصادی مناطق خشک و بیابانی ایفا می کنند. این سدها بر روی ۲۰۰ رودخانۀ بزرگی که از مرزهای کشورهای مختلف عبور می کنند ساخته شده و برای ۱۳ آنها عهدنامه های بین المللی که استفاده از آب این منابع را تحت ضوابط مشخص قرار دهد، وجود ندارد. آب های روانی که از مرز کشورها عبور می کنند دارای اهمیت استراتژیک به سزایی برای کشورهای بالادست، از نظر اعمال فشار به کشورهای پایین دست است.
حادترین وضعیت مسئلۀ آب، در خاور نزدیک و میانه وجود دارد. کمبود منابع آب و زمین های خشک که قریب به۸۰٪ وسعت خاکی این مناطق را شامل می شوند، کشورهای استفاده کننده از آب را به عقد پیمان های غیر متداول و ماجراجویی های سیاسی برون مرزی وامی دارند. مقوله آب در این ناپایدارترین منطقه کره زمین به قدری حیاتی است که می تواند نقش اقتدار برای استقرار صلح را داشته و دشمنان سابق را به همکاری ترغیب کند و یا بالعکس به مناقشه و رویارویی منجر شود. اگر نفت به عنوان غنی ترین ذخیرۀ طبیعی، تأثیر بلامنازعی بر روابط بین المللی در تمام دنیا دارد، آب هم که کمیاب ترین ذخیرۀ طبیعی خاورمیانه است، در مقایسه با نفت نقش بیشتری را در روابط منطقه ای ایفا می کند. این موضوع که غالب رودهای جاری در خاور نزدیک و میانه در مسیر خود حداقل از مرز دو کشور عبور می کنند خود باعث تنّزل میزان امکان پذیری حل معضلات آبی در سطح و چارچوب امکانات درون حکومتی می گردد. مباحث و مجادلات به وجود آمده دربارۀ معضلات آب و همچنین پدیده معاهدات و همکاری بین دولت ها در این زمینه به دیپلماسی آب شهرت یافته است.
تضادهای به وجود آمده پیرامون ذخایر آب در شرق نزدیک و میانه به دو شکل تجلّی می یابند. مناقشه زمانی شکل می گیرد که کشور حاکم بر ناحیۀ مصب رودخانه به طور ناعادلانه ای جریان رود را مورد استفاده قرار داده و ضررهای ملموسی را متوجه کشورهای دیگر نماید و یا یکی از کشورها با توسل به اقدامات نظامی، حوضچۀ رودخانه ای متعلق به خود را وسعت بخشد تا از مقادیر بیشتر آب استفاده کند. مجادلات حول مسئله آب، به سهولت می توانند از نظر جغرافیایی گسترش دامنه پیدا کند. ۸۵٪ آب های ورودی به کشورهای عربی از ممالک غیر عرب بالا دست می آیند. علل شکل گیری مناقشات پیرامون مسئله آب را می توان به وضعیت اقتصاد کلان منطقه خاورمیانه مربوط دانست که عبارت است از کمبود منابع آب، درصد بالای رشد جمعیت و افزایش نیازهای اقتصادی هر یک از کشورها. در شرق نزدیک و میانه، نقاط گره معضل آب را رودهای فرات، نیل و اردن تشکیل می دهند، که از جنبه های حقوقی، سیاسی و اقتصادی خود به عنوان مهم ترین مسائل قرن بیست ویکم مطرح می گردند.
در طول نیم قرن منازعات اعراب ــــ اسرائیل، آب نقش بزرگی را ایفا نموده است. در سال ۱۹۴۸ م. صهیونیست ها سعی داشتند تا مرزهای جدید حکومت خود را به نحوی ترسیم نمایند که منابع غنی آب لبنان را دربرگیرد. در سال ۱۹۵۳ م. اسرائیل به اجرای طرح ملی انتقال آب[۱] اقدام نموده، و در واقع قصد داشت از رود اردن و دریاچه تاباریا Tabaria آب را به نواحی کویری جنوب اسرائیل برساند. این کار مخالفت کشورهای عربی را برانگیخت. جانسون، مشاور آیزنهاور، رئیس جمهور وقت آمریکا، یک طرح تقسیم آب تدوین نمود که به موجب آن از رودخانه بانیاس Banias سالانه ۲۰ میلیون متر مکعب و از جریان های بالادست رودخانه اردن ۲۲ میلیون متر مکعب به سوریه می رسید. طرح جانسون به علت تشدید منازعه اعراب ـــ اسرائیل در آن زمان تحقّق نیافت.
اجلاس اعراب در سال ۱۹۶۴ م. به منظور اخلال در طرح ملی انتقال آب اسرائیل، تصمیم به تغییر مسیر رودهای بانیاس و حسبانی Hasbani اردن و نیز کاهش میزان آب ورودی رودخانه یارموک Yarmuk به دریاچه تاباریا را گرفت. این تصمیم به اجرا درنیامد زیرا که در سال ۱۹۶۶ م. اسرائیل تجهیزات موجود در خاک سوریه را که به منظور اجرای آن جمع آوری شده بود، بمباران نمود. عملیات وابسته به مسئله آب از عمده پیش درآمدهای جنگ اعراب ــــ اسرائیل در سال ۱۹۶۷م. بوده است. در نتیجه این جنگ، اسرائیل آب های سطحی و زیرسطحی منطقه جولان و کرانه غربی رود اردن را به تملّک خود درآورد. اسرائیل در حال حاضر آن چنان به منابع آبی سرزمین های اشغالی وابسته است که مسئلۀ بهره برداری از این منابع به یکی از موضوعات مهم مذاکرات صلح سال ۲۰۰۱ م. مبدل گشته است.
نقطه تلاقی و گره دیگر معضل آب در خاورمیانه، رودخانۀ نیل است که طولانی ترین رود جهان است. نیل با طولی بالغ بر ۶۶۷۱ کیلومتر از میان اراضی ۹ کشور عبور کرده و قریب به۱۰٪ وسعت قارۀ آفریقا را سیراب می کند. بیشترین بهره برداری از آب نیل نصیب سرزمین پایین دستی آن یعنی کشور مصر می گردد. نیل نبض اصلی حیات مصر و۸۰٪ نیاز آب این کشور را تأمین می کند. بیش از۹۷٪ جمعیت مصر در دشت های حواشی رود نیل تمرکز یافته اند. تأسیسات برق ــــ آبی ساخته شده بر رودخانه نیل به طور عمده نیازمندی انرژی برق مصر را تأمین می کند و بالاخره تمدن شش هزار ساله مصر در کنارۀ رود نیل شکل گرفته است. مسئله مهم در جهت آب های نیل فقدان یک موافقت نامه جامع در جهت استفاده از آب های رودخانه با مشارکت تمامی کشورهای حاکم بر مناطقی است که آب نیل از آنها سرچشمه می گیرد. قرارداد امضاء شده در سال ۱۹۵۹م. میان مصر و سودان پیش بینی می نمود که سالانه۵ / ۵۵میلیارد متر مکعب از آب های نیل به مصر و۵/۱۸میلیارد متر مکعب به سودان اختصاص داده شود. کشورهای بالادست رودخانه پیشنهاد کردند که در خصوص تقسیم آب های رودخانه عهدنامه جدیدی به امضاء برسد، لیکن مصر و سودان تمایلی به ایجاد تغییر در میزان سهم مقرر در قرارداد ۱۹۵۹ م. از خود نشان ندادند. آنان از کشورهای بالا دست رودخانه می خواهند از اجرای طرح هایی که منجر به کاهش رودخانه به مصر و سودان می گردند، خودداری به عمل آورند.
رود نیل، متضمن بقا و اقتدار مصر است و برای آن کشور امکان حفظ موضع مستحکم منطقه ای را فراهم می کند. سایر کشورهای حاشیه رودخانه و خصوصاً اتیوپی نسبت به تجدیدنظر در عهدنامه ۱۹۵۹م. پافشاری می کند، لیکن مصر اعلام می دارد که هرگونه تعدّی نسبت به آب های نیل می تواند منجر به بروز جنگ گردد. از این نظر نیل خطری بالقوه به شمار می آید.
در شرق ترکیه تعارضات میان دولت ها به گونه ای شدید حول آب های فرات در رویارویی های میان ترکیه، سوریه و عراق اهمیت می یابند. تنش زاترین موضوع مربوط به طرح توسعه منطقه جنوب شرقی آناتولی از جانب ترکیه تحت عنوان GAP [2] است. در صورت اجرای کامل این طرح ۲۰ میلیارد دلاری بر روی رودهای دجله و فرات ۲۲ سد و ۱۹ نیروگاه آبی ساخته خواهد شد. به سبب اجرای طرح های آبی در ترکیه، میزان آب های جاری به سمت سوریه به شدت کاهش یافته است. ذکر این مطلب کفایت می کند که به قصد پر کردن سد آتاتورک که ستون فقرات طرح GAP به شمار می رود، ترکیه بیش از یک ماه جریان آب فرات به سمت جنوب را مسدود کرد. سوریه و عراق نگران اند که با به اجرا درآمدن طرحGAP، ترکیه در صدد است از آب آن به عنوان سلاح استراتژیک استفاده کند.
سوریه بر این عقیده است که ترکیه، آب را به منظور اعمال فشار بر دمشق مورد استفاده قرار می دهد تا آن کشور وارد مذاکره با آنکارا شده و به آمال ترکیه درخصوص منطقه آلکساندرت جنبه قانونی بخشد. در مقابل این ترفندِ ترکیه، سوریه هرازگاهی از ترفند کمک به حزب کارگران کردستان استفاده می کند. در این راستا روابط میان دو دولت در اکتبر سال ۱۹۹۸م. به قدری به تیرگی گرایید که بحران دو کشور در حد تبدیل به جنگ تهدیدآمیزی گردید که تنها با میانجیگری مصر و ایران امکان توقف آن به وجود آمد. این ماجرا نهایتاً منجر به امضای موافقتنامه ترکیه ــــ سوریه شد که به موجب آن دمشق مجبور به اخراج اوجالان از سوریه و خودداری از کمک به حزب کارگران کردستان گردید.
هرچند که مجادلات حول محور آب های فرات و پشتیبانی سوریه از PKK [3] باعث ایجاد تنش در میان روابط دو کشور شده اند، لیکن دیدگاه سنتی سوریه نسبت به ترکیه به عنوان یک نقش آفرین عمده منطقه ، مهم ترین عامل تعیین کنندۀ روابط میان آنکارا و دمشق است. بی اعتمادی سوریه نسبت به آنکارا در بطن خود حاوی عللی است که عبارت اند از: آشتی ناپذیری سنتی اعراب و ترکیه، از دست دادن منطقه آلکساندرت، همکاری نظامی، سیاسی ترکیه و اسرائیل و به ویژه سیاست ترکیه در خصوص مسئله آب را شامل می شود.
به اعتقاد سردمداران سیاسی سوریه، قضیۀ آب خود نمایانگرمعضلی عمده و بزرگ است که نه فقط به اعمال فشارهای مرموز ترکیه بر سوریه مرتبط است، بلکه این واقعیت نیز متجلی می گردد که ترکیه در منطقه مجری مقاصد دولت های دیگری نیز بوده که به طور مشخص می توان از ایالات متحده آمریکا و اسرائیل نام برد.
وابستگی عراق نسبت به آب های دجله و فرات به حدی جدی است که سبب تیرگی روابط، نه تنها با ترکیه بلکه با سوریه گردیده است. مشخصاً در سال۱۹۷۴م. پیچیدگی مسئله به اندازه ای رسید که بغداد تهدید به بمباران سد سوری السعوبه نمود. بغداد در مقابل ترکیه از ترفند نفت استفاده می کند. وجود بحران سیاسی میان ترکیه، سوریه و عراق از یک سو و میان کشورهای عربی و اسرائیل از سوی دیگر، عدم اعتماد، شک و ذهنیت منفی طرفین بحران نسبت به یکدیگر، رسیدن به یک توافق را تقریباً غیرممکن می سازند. انگیزه های برتری طلبی در منطقه، بی ثباتی های ناشی از بحران های قومی و مذهبی، تهدیدات خارجی، طبع تمامیت طلبانه حکومت ها و دیدگاه های آنان نسبت به عوامل تهدید، بر پیچیدگی اوضاع می افزایند و در این شرایط نابسامان سیاسی، کشورهای رقیب هر کدام به قصد پیشبرد منافع خود تمام امکانات موجود را مورد استفاده قرار می دهند.
مناقشۀ موجود بر سر مسئلۀ آب در گسترۀ چنین تصویری از اوضاع مدّ نظر قرار می گیرد. سیاست آب در راستا و مطابق قوانین سیاسی اعمال می شود و هرگونه تلاش برای تخفیف تضادها از طریق توافق سیاسی در خصوص تقسیم آب به طور کلی به عدم موفقیت خواهد انجامید. اتفاقی نبود که نخست وزیر پیشین اسرائیل، اسحاق رابین اعلام کرد که تأمین بی وقفۀ آب برای دولت مهم تر از صلح است. کشورهای خاورمیانه برای جلوگیری از تغییرات توان جدی دارند، که شاید این واقعیت که تحولات و جابه جایی های دمکراتیک دهه۱۹۸۰ ـــ ۱۹۹۰م. بسیاری از دولت های جهان را تکان دادند، لیکن به منطقه خاورمیانه تسری نیافتند، گواهی بر این مدعی باشد.
رسیدن به یک توافق فراگیر نیازمند عزم سیاسی است که در حال حاضر وجود ندارد. همچنین نمی توان انتظار داشت که این معضل در قالب وابستگی دو جانبه دولت ها قابل حل باشد زیرا که کشورهای منطقه، وابستگی دو جانبه را در تناقض با استقلال می بینند و هر یک از کشورهای درگیر در مسئلۀ بحران آب خواهان استقلال در کلیه زمینه ها هستند.
“ایران نامه”
نشریه ایران شناسی جمهوری ارمنستان
پینوشتها:
1-National Water Carriers
2-Guneydogn Anadolu Projesi
۳-حزب کارگران کردستان